کتاب قله ها و دره ها یکی از بهترین کتابهای مدیریت زندگی و رشد و توسعه فردی است که به ما این امکان و اجازه را میدهد که از تمامی لحظات خوب و بد زندگی خودمان نهایت استفاده را ببریم. اسپنسر جانسون در کتاب قلهها و درهها (Peaks and Valleys ) میکوشد یک داستان از مردی جوان و یک پیرمرد را روایت کند و در این داستان به توصیف ناگواریها (درهها) و روزهای خوب (قلهها) بپردازد. در واقع این کتاب به ما میگوید لحظات خوب و بد در زندگی همه وجود دارد. پس وجود چنین لحظاتی مهم نیست. چیزی که اهمیت دارد واکنشی است که ما به این لحظات نشان میدهیم.
در این مقاله تصمیم داریم به خلاصهای از کتاب قله ها و دره ها اثر اسپنسر جانسون بپردازیم و درسهای مهمی که میتوانیم از این کتاب کمحجم اما خواندنی و ارزشمند یاد بگیریم را بررسی و دوره کنیم. در صورتی که تمایل دارید بهترین بهره را از تمام لحظات زندگی خود ببرید، پیشنهاد میشود که تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
آشنایی با نویسنده کتاب قله ها و دره ها
اسپنسر جانسون (Spencer Johnson) یکی از نویسندگان معروف آمریکایی است که در سال 1938 در ایالات متحده به دنیا آمد. حرفه اصلی او پزشکی بود ولی به دلیل عشق و علاقه وافرش به نویسندگی در زمینه سبک زندگی، توانست کتابهای خوبی بنویسد. توانایی شگفتانگیز او در زمینه انتقال مفاهیم به صورت داستان باعث شد که بعضی از منتقدان از او به عنوان «پادشاه تمثیل» یاد کنند.
یکی از دلایل معروفیت او این است که میتوانست در کتابهای خودش، مفاهیم سخت و پیچیده را بگیرد و برای آنها راهکارهای ساده و آسان ارائه دهد. از جمله کتابهای معروف اسپنسر جانسون میتوان به «چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟» و «مدیر یک دقیقهای» اشاره کرد. وی در نهایت در 78 سالگی (سال 2017) پس از یک مبارزه نفسگیر و طولانی با سرطان از دنیا رفت.
داستان کلی کتاب قلهها و درهها
کتاب قله ها و دره ها داستان مرد جوانی را برای ما روایت میکند که در زندگی و کسب و کار خودش با مشکلات و ناگواریهای فراوانی روبرو است. وی روزی یک چالش برای خودش تعیین میکند و تصمیم میگیرد که به قله کوهی که در حوالی محل زندگی او است صعود کند. در مسیر صعود به قله با پیرمردی روبرو میشود که اتفاقاً آن پیرمرد هم یکی از اهالی آن منطقه است. آنها با یکدیگر مسیر را طی میکنند و اینجا است که زندگی مرد جوان در اثر این برخورد و رویایی متحول میشود.
پیرمرد سخنان شگفت انگیزی را با مرد جوان در میان میگذارد و این سخنان به قدری گیرا و قدرتمند است که زندگی آن مرد جوان را متحول میکند. مهمترین و اصلیترین چیزی که پیرمرد به آن مرد جوان میآموزد این است که زندگی را از زاویه و منظری دیگر تماشا کند. همین درس میتواند زمینه رشد و پیشرفت یک شخص را فراهم کند.
این کتاب بیش از آنکه بخواهد در مورد موفقیت با ما صحبت کند، تمرکز خودش را روی سبک زندگی ما میگذارد و برای کسانی که احساس میکنند در زندگی خود با مشکلات و سختیهای زیادی روبرو هستند، عالی و تأثیرگذار است. با خواندن کتاب قلهها و درهها میتوانیم بفهمیم سختی و مشکل برای همه هست، مسئله مهم واکنشی است که ما به اتفاقات مختلف نشان میدهیم. مزیت این کتاب نسبت به نوشتههای دیگر این است که مفهوم خودش را در قالب داستان بیان میکند و همین کار، جذابیت و تأثیرگذاری مطلب را برای ما دوچندان میکند.
مهمترین درسهای کتاب قلهها و درهها
در کتاب قله ها و دره ها یک ایده اصلی مطرح و به تدریج به آن ایده بال و پر داده میشود. در واقع حرف حساب کتاب مورد بحث این است که هر کسی در زندگی خود فراز و فرودهایی دارد. قرار نیست که ما در تمام روزهای زندگی خودمان، خوش و خرُم باشیم. مهمترین چیزی که انسانها را از یکدیگر متفاوت و متمایز میکند، شیوه برخورد و واکنش آنها به خوشها و ناخوشیها است. اسپنسر جانسون در کتاب خود میگوید:
برای هر کسی در هر جایی کاملاً عادی و طبیعی است که در زندگی و کسب و کار خودش قله و دره داشته باشد.
باید بدانیم که قرار نیست تمام روزهای زندگی ما اسراسرآمیز باشد. این کتاب به ما میگوید که بعضی روزها باید متفاوت باشد تا زندگی برای ما حس جدید و نو بودن داشته باشد. به تصویر زیر نگاهی بیندازید. این تصویر شباهت زیادی به نوار ضلب یک انسان دارد. وقتی فراز و نشیب و قله و دره در زندگی ما باشد، نشانگر آن است که ما زنده و در حال تکاپو هستیم ولی وقتی قلب ما ضربان نداشته باشد و زندگی ما هیچ فراز و نشیبی نداشته باشد، باید بدانیم که تکاپو و تحرک خود را از دست داده و به سکون رسیدهایم و این میتواند برای یک انسان بسیار خطرناک باشد.
درهها و قلهها به یکدیگر متصل هستند
وقتی شما در دره قرار دارید و به قله یک کوه نگاه میکنید، خیلی راحت میتوانید درک کنید که قلهها و درهها کاملاً به هم متصل هستند. جانسون بر این باور است که همیشه بین قلهها، دره وجود دارد. شیوه مدیریت ما روی درهها تعیین میکند که چه زمانی به قله بعدی میرسیم. پس رسیدن به قله و دره هم در دستان خودمان است. ما با دستان خودمان میتوانیم لحظات خوب و بد را برای خودمان رقم بزنیم. تصمیمهای اشتباه میتواند زمان حضور ما روی قلهها را کوتاه و ما را به سمت دره روانه کند. از طرفی اگر از خطاها و اشتباههای خودمان درس بگیریم میتوانیم خیلی زود از دره جدا شویم و دوباره به قله برسیم.
البته باید این نکته را بدانیم که ترک کردن دره به تلاش و کوشش زیادی نیاز دارد. همیشه وقتی در قله هستید باید خودتان را برای رسیدن به دره بعدی آماده کنید و زمانی که در سکون و آرامش به سر میبرید، زاد و توشه لازم را برای حضور در دره بعدی فراهم کنید. این را بدانید که گریزی از حضور در دره بعدی نیست؛ زیرا شما در حال حرکت مدام بین قلهها و درهها هستید. تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که با اقدامات و گامهای خودتان، زمان حضور در دره را کاهش دهید. جانسون در کتاب قله ها و دره ها میگوید:
خطاها و اشتباهاتی که در اوقات خوش امروز خود مرتکب میشوید، اوقات ناخوش و بد فردایتان را رقم خواهد زد. کارهای هوشمندانه و مدبرانه شما در اوقات بد و ناخوش امروز، اوقات خوش فردا را برای شما به همراه خواهد داشت.
قلهها و درهها مخالف یکدیگر هستند
اگر بخواهید به وضعیت کنونی خودتان بچسبید، مطمئن باشید که از دره عبور نمیکنید و به قله نمیرسید. این را بدانید که درهها و قلهها مخالف یکدیگر هستند؛ به این معنا که هر چیزی که شما را به سوی دره هدایت کرده، مخالف آن میتواند شما را به قله برساند. برعکس این مطلب هم صدق میکند. هر کاری که شما را به سمت قله میبرد، مخالف آن میتواند شما را به دره نزدیک کند. اسپنسر جانسون بر این باور است که:
زمانی میتوانید مسیر خروج از دره را مشاهده کنید که بخواهید مسائل را با دید و نگاهی مختلف و متفاوت ببینید.
برای ماندن طولانیتر روی قله چه کنیم؟
یکی از درسهای مهمی که اسپنسر جانسون در کتاب قلهها و درهها به ما میدهد، شیوه ماندن طولانیتر روی قله است. او از مخاطب خودش میخواهد که از لحظات خوبی که روی قله دارد، لذت ببرد و شکرگزار این لحظات ارزشمند باشد. در صورتی که تمایل دارید روی قله بمانید باید لحظاتی که روی قله هستید را عاقلانه با هوشمندی مدیریت کنیم.
این را بدانید که زندگی در جریان است و بالاخره ناچار میشوید که قله کنونی را ترک کنید و به سمت قله بعدی رهسپار شوید. پیرمرد کتاب قله ها و دره ها از مرد جوان میخواهد که برای رسیدن به قله بعدی، دید منطقی خودش را حفظ و دنبال کند. سوالی که در این بین پیش میآید، این است که دید منطقی چیست؟ دید منطقی به این معنا است که باید خودمان را در یک لحظه زیبا و قابل باور تصور کن تا مسیر رسیدن به هدف برایت لذتبخش بشود. همچنین لازم است که وقتی به قله میرسیم بدانیم که برای رسیدن به قله بعدی باید از یک دره عبور کنیم. بنابراین باید خودمان را برای رسیدن به دره آماده کنیم. جانسون اعتقاد دارد:
سپاسگزار و متواضع باشد. بیشتر از آنچه که برای رسیدن به این قله تلاش کردی، کوشا باش. به سر و سامان دادن امور ادامه بده. برای دیگران سودمند باشد. برای درههای پیش رویت مجهز باشد.
راز خارج شدن سریع از یک دره
برای مدیریت لحظههای خوب و بد، باید سعی کنیم که صمیمیت و رابطه خوب خودمان را با واقعیت حفظ کنیم. بسیاری از مشکلاتی که انسانها در جهان امروز با آن روبرو میشوند، به خاطر عدم پذیرش واقعیت است. عدم پذیرش واقعیت باعث میشود که از دره رهایی نیابیم و به سمت قله حرکت نکنیم. از زمانی که واقعیت را میپذیریم و قبول میکنیم که اکنون در دره قرار داریم، رشد و پیشرفت و حرکت ما به سمت قله شروع میشود.
این نکته را بدانید که دره و قله هیچکدام مداوم و پایدار نخواهد بود. دیوان حافظ شیرازی یکی از کتابهایی که است که در آن به صورت مکرر از درهها و قلهها یاد شده است. در این دیوان بیت معروفی است که میگوید:
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
این بیت به شخصی که در حال حاضر در دره قرار دارد میگوید که آرامش خودش را حفظ کند و بداند که با تلاش و کوشش این وضعیت پایدار نخواهد ماند. در این بین سوالی به وجود میآید: حال که در دره گرفتار شدهایم باید زانوی غم بغل بگیریم و غصه بخوریم؟ آیا غصه خوردن به تنهایی ما را از دره خارج میکند؟ اسپنسر جانسون بر این باور است که اگر میخواهید سریعتر از دره خارج شوید، باید به دنبال فایده پنهان در لحظههای بد باشید.
مطمئن باشید که در این لحظات بدی که برای شما اتفاق افتاده است، حکمتی وجود دارد که اگر به این وضعیت خود فکر کنید و آن حکمت را پیدا کنید، میتوانید به سمت قلهها و لحظات خوب و خوش حرکت کنید. همچنین لحظات بد آنقدرها هم بد و ناگوار نیستند بلکه در دل خودشان فوایدی دارند که این فواید ما را برای رسیدن به قله آماده میکند. جانسون در کتاب قله ها و دره ها مینویسد:
موقع کار با خدمترسانی بهتر و در زندگی با عشق ورزیدن بیشتر، از مقایسه بپرهیز. فایده پنهان در لحظههای بد را کشف کن و در جهت رفع مشکلاتت به کار بگیر.
قلهها و درهها، وضعیت ذهنی ما هستند
منظور از قلهها، لحظاتی هستند که به خاطر داشتههای خودمان قدردان و سپاسگزار هستیم و درهها همان دقایقی هستند که حسرت چیزهایی را میخوریم که از دست دادهایم. بنابراین قلهها و درهها واقعیت خارجی ندارند و وضعیتهای ذهنی ما هستند.
وضعیت ذهنی ما روی نگرش ما تأثیر بهسزایی میگذارد. فردی که خوشبین است، زندگانی را متفاوت از کسی میبیند که امیدی به زندگی ندارد. کسانی که خوشبین هستند حتی اگر شکست بخورند با واقعیت خیلی راحتتر کنار میآیند و تمایل دارند که از شکستهای خودشان درس بگیرند. یکی از کتابهای مهمی که در این زمینه نوشته شده، کتاب نگرش یعنی همه چیز است. جف کلر، نویسنده این کتاب بر این باور است که اگر کسی بتواند نگرش خودش را عوض کند، قطعاً در تغییر دادن زندگی خودش هم موفق خواهد بود. خیلی از مسائل در زندگی از نگرش ما سرچشمه میگیرد.
چرا قلهها را زود ترک میکنیم؟
بعضی افراد خیلی زود به قله مورد نظر خودشان میرساند ولی نمیتوانند در قله بمانند و از عملکرد خودشان راضی نیستند و خیلی زود مسیر دره بعدی را در پیش میگیرند و از روی خودبینی، تصور میکنند که خیلی راحت میتوانند به قله بعدی برسند. بعضی مواقع وقتی فرد از قله به دره میرسد، تمایل دارد که مدت طولانیتری در دره بماند؛ زیرا احساس آسودگی میکند و از رفتن به قله بعدی ترس و هراس دارد. در بخشی از کتاب قله ها و دره ها میخوانیم:
متداولترین دلیلی که سبب میشود شما یک قله را بسیار زود ترک کنید، عبارت است از خودبینی و تظاهر به حقانیت. متداولترین دلیلی که سبب میشود شما مدتی طولانی در دره بمانید عبارت است از ترس و تظاهر به آسودگی.
این را بدانید که هرگاه در زندگی خودتان ترس و هراس داشته باشید، دارید به دره نزدیک میشوید و هر گاه که دارید بر ترسهای خودتان غلبه و با آنها مبارزه میکنید، دارید به موفقیت و قلههای خودتان نزدیک میشوید.
مدیریت درهها را یاد بگیرید
یکی از مهمترین درسهایی که کتاب قلهها و درهها به ما میدهد، شیوه مدیریت کردن درهها است. ما توان کنترل تمام رویدادهای خارجی را نداریم. ممکن است روزی در اوج خوشحالی باشیم و ناگهان اتفاق ناگواری بیفتد و ما را از اوج قله به قعر دره بیندازد. نکتهای که ما را دوباره به قله میرساند این است که به وسیله باورها و عملکرد خودمان بتوانیم مسیر رسیدن دوباره به قله را برای خودمان هموار کنیم. مطمئن باشید که اگر در قعر دره، یک دید منطقی و نگرش خردمندانه داشته باشید، میتوانید خودتان را به قله برسانید.
بهترین ترجمه کتاب قلهها و درهها
کتاب قله ها و دره ها اثر اسپنسر جانسون به قدری خواندنی، پرکشش، آموزنده و جذاب است که تاکنون مترجمان زیادی دست به ترجمه این کتاب ارزشمند زدهاند و به همین خاطر ترجمههای مختلفی از این کتاب در بازار وجود دارد. بهترین ترجمه این کتاب از نگاه بسیاری از منتقدان و متخصصان، ترجمه خانم ندا شادنظر است که توسط نشر قطره به بازار عرضه شده است. در صورتی که تمایل دارید این کتاب ارزشمند را به صورت اینترنتی خریداری کنید کافی است به انتشارات قطره مراجعه کنید.
از درهها رها شوید و به قلهها برسید
انسان پویا در زندگانی خودش با قلهها و درههای متنوعی روبرو میشود. وظیفه این انسان این است که از درهها بیاموزد و خودش را در قلهها حفظ کند. کتاب قله ها و دره ها اثر اسپنسر جانسون پر از مطالب مفیدی است که به ما کمک میکند در زندگی خودمان مثبت و موثر واقع شویم و بتوانیم از لحظات بد و خوب زندگی خودمان بهترین استفاده را ببریم.
در صورتی که این مقاله برای شما مفید بود، مطالعه مقاله خلاصه کتاب حکایت دولت و فرزانگی را به شما پیشنهاد میدهیم. این کتاب هم پر از درسها و اندرزهای بینظیر برای موفقیت، ثروتمند شدن و داشتن یک زندگی خوب است. آیا از مطالعه این مقاله لذت بردید؟ آیا احساس میکنید که با مطالعه این مقاله دانشتان بیشتر شده است؟ تاکنون کتاب قلهها و درهها را مطالعه کردهاید؟ نظرتان در مورد درسها و جملات این کتاب چیست؟ لطفاً نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
اشتراک گذاری
آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است. آدم به عشق آدم زنده است. من عاشق نوشتن و خواندنم؛ نوشتن و خواندنی که سایر انسانها را داناتر و تواناتر کند!