شاید وقتی یک نفر یک تعریفی از استارتاپ را بشنود سریع این سوال در ذهن او ایجاد شود که تفاوت استارتاپ ها با کسب و کارهای کوچک در چیست. در واقع استارتاپ یک مدل کسب و کار جهانی است که در ایران هم هر روز بیشتر در موردش میشنویم و حتی در سطح دولتی به آن توجه شده چون استارتاپها یکی از معدود روشهای نجات ما از اقتصادی است که درگیر آن هستیم. معمولا تعریف مردم از استارتاپ همان کسب و کار اینترنتی است. خیلیها هم هر کسب و کار کوچکی که توسط چند دانشجو راهاندازی شود را استارتاپ مینامند. اما یک استارتاپ تفاوتهای بنیادینی با کسب و کارهای کوچک دارد. تفاوت کسب و کارهای کوچک با استارتاپ چیست سوالی است که تا پایان این مقاله به بررسی و پاسخ آن میپردازیم.
۱- انگیزه و اهداف تجاری
مهمترین تفاوت استارتاپ ها با کسب و کارهای کوچک در هدف آنها است. هدف از ایجاد یک کسب و کار کوچک این است که با سرمایهای کم، کار و درآمدی قابل اطمینان داشته باشیم. پس وقتی با دوستانمان یک کارگاه تولیدی راهاندازی کردهایم میتوانیم به تجارتمان به عنوان یک کسب و کار کوچک نگاه کنیم. اما هدف از ایجاد یک استارتاپ، تولید راهحل برای یک مشکل یا نیاز است. پول مهم است. اما هدف اصلی نیست. درحقیقت استارتاپها اگر به نتیجه برسند معمولا به درآمد هم خواهند رسید. اما در ابتدا نه تنها سودده نیستند بلکه ممکن است درآمدی هم نداشته باشند.
استارتاپها اهدافی جاهطلبانه دارند. آنها به دنبال تحول هستند. میخواهند با محصول و خدمتی که ارائه میکنند، یک تغییر بزرگ در بازار ایجاد کنند. جالب است که خیلی از استارتاپها لزوما برنامهای تجاری ندارند. آنها دنبال ارائه یک محصول جدید هستند و ممکن است فقط امیدوار باشند که یک شرکت تجاری بزرگ، استارتاپ آنها را بخرد و برای محصول آنها یک پلن تجاری ارائه دهد. خیلی از استارتاپهای کوچک قبل از آنکه درآمدی داشته باشند توسط شرکتهایی مثل گوگل خریداری میشوند. شاید فکر کنید این مورد در ایران وجود ندارد. اما در ایران هم همین مسئله هست، فقط ما از پشت صحنهی خیلی از محصولات مخصوصا محصولات اینترنتی خبر نداریم!
۲- میزان خطرپذیری
همانطور که از اهداف کسب و کارهای کوچک مشخص است. این کسب و کارها سعی میکنند از ریسک دوری کنند و کارِ آزموده را انجام دهند. اما ریسک در ذات استارتاپها است. راهاندازی یک استارتاپ ریسک بالایی دارد. چون شما میخواهید محصول یا خدمتی نوآورانه را ایجاد کنید. ممکن است نتوانید این محصول را بسازید یا آن را تجاری کنید. ممکن است نتوانید برای محصولتان مشتری پیدا کنید یا حتی ممکن است ایدهی استارتاپ اجرایی شود اما موفقیت مالی نداشته باشد.
چند سال پیش استارتاپ بقچه با ایدهی خرید اینترنتی نان تازه در تهران راهاندازی شد. مشتری هم پیدا کرد و موفق هم بود اما در نهایت به دلیل آنکه درآمد آن از هزینهها و مشکلاتش کمتر بود، شکست خورد. ما یک تدپنل با علیرضا اسکندری همبنیانگذار بقچه داشتیم و آقای اسکندری از تجربهی استارتاپش برایمان گفت. میتوانید ویدئوی این تدپنل را اینجا ببینید: تدپنل با حضور علیرضا اسکندری همبنیانگذار بقچه
۳- سرعت و میزان رشد
کسب و کارهای کوچک معمولا خیلی زود به سوددهی میرسند و بعد از مدتی وارد فاز رشد با شیب ملایم میشوند. اما استارتاپها کاملا متفاوت عمل میکنند. استارتاپها در ابتدا ایدهای هستند که تا تجاری شدند فاصلهی بسیاری دارند. کار کردن روی این ایده تا مدتها فقط هزینه کردن است. به همین دلیل زمان رسیدن به نقطهی سوددهی در استارتاپها خیلی زیاد است. ممکن است ۵-۶ سال کار کنند و درآمد آنها صفر باشد. اما بعد از رسیدن به نقطهی تجاری شدن به این دلیل که راهحلی جدید را معرفی میکنند با سرعت بالایی در بازار رشد خواهند کرد.
۴- مقایسپذیری
مقایسپذیری یکی از مفاهیم مهم در تجاری شدن یک ایده است. در حالت عادی اگر بخواهیم یک کسب و کار را ده برابر بزرگتر کنیم باید همهچیز از جمله کارمندان، فضا و هزینهها را ده برابر کنیم. اما کسب و کارهای مقیاسپذیر اینگونه نیستند. در این کسب و کارها برای دهبرابر شدن یک کسب و کار نیازی نیست تفاوت خاصی( قایل قیاس با رشد) رخ دهد. رستورانها نمونهای از کسب و کارهای غیر مقیاسپذیر هستند اما تقریبا تمام کسب و کارهای اینترنتی مقیاسپذیرند. مقیاسپذیری یکی از دلایل رشد بسیاری از استارتاپها است. البته یک استارتاپ لزوما مقیاسپذیری بالایی ندارد اما چون بیشتر استارتاپها راهحلهایی خلاقانه و در بستر اینترنت دارند مقیاسپذیر هم هستند.
برای مثال سایت دیوار برای داشتن ده هزار مشتری به همان میزان منابع و کارمندانی نیاز دارد که برای داشتن صد هزار مشتری نیاز دارد. البته کمی هزینهها افزایش پیدا میکند اما در برابر رشد ده برابری این افزایش هزینه و نفرات تقریبا هیچ است.
۵- روشهای تامین مالی
کسب و کارهای کوچک معمولا با سرمایه اولیه شخصی یا با کمک خانواده و دوستان شروع میشود و زمانی که امید به درآمد پایدار به وجود آمد از طریق گرفتن وام گسترش پیدا میکند. همین اطمینان از درآمد باعث شده که وامدهندهها( بانکها) به این کسب و کار وام بدهند. یا سرمایهگذاران عادی حاضر شوند در چنین کسب و کاری سرمایهگذارای کنند.
اما همانطور که دیدیم روند درآمد در استارتاپها شیب ملایمی ندارد. استارتاپها برای مدتها ضررده هستند ولی اگر به موفقیت تجاری برسند میتوانند به سرعت رشد کرده و بازشگست سرمایه فوقالعادهای را رقم بزنند. به همین دلیل استارتاپها به سرمایهگذارای خطرپذیر نیاز دارند.
استارتاپها معمولا با سرمایه شخصی شروع به کار میکنند اما برای آنکه به نقطهی جهش رشد برسند به سرمایهگذاران خطرپذیر نیاز دارند. این سرمایهگذاران حاضرند روی کسب و کاری با ریسک بالا و پتانسیل رشد فوقالعاده سرمایهگذاری کنند. برخی از این سرمایهگذاران در صورت منطقی بودن ایده استارتاپ حتی حاضرند از روز اول روی ایده سرمایهگذاری کرده و از همان ابتدا در کنار استارتاپ باشند. یکی از دلایل جان گرفتن استارتاپها در ایران، افزایش تعداد همین شرکتهای سرمایهگذاری و شتابدهندهها ( و ورود سرمایهگذاران خارجی) است.
استارتاپ ژاکت در ابتدا بدون سرمایهگذاری شروع کرد و اکنون با ورود سرمایهگذار ریسکپذیر وارد فاز جهش در سوددهی شده است.
حالا دیگر تفاوت استارتاپ ها با کسب و کارهای کوچک را میدانید
موضوع این نیست که استارتاپ بزنم یا یک کسب و کار کوچک؟ موضوع اصلی این است که ببینیم ایدهی ما در کسب و کار در کدام مدل میگنجد و با درک این مسئله، دید بهتری نسبت به آیندهی پیش رو داشته باشیم. چه بنیانگذار یک استارتاپ هستید چه صاحب یک کسب و کار کوچک، امیداروم در کارتان موفق باشید. اگر شما نیز قصد راه اندازی یک کسب و کار کوچک یا استارتاپ را دارید پیشنهاد میکنیم حتما به صورت تخصصی به این حوزه وارد شوید تا دچار شکست نشوید. برای متخصص شدن در این حوزه نیز پیشنهاد میکنیم در دوره آموزش استارتاپ همیار آکادمی شرکت کنید و یا اگر میخواهید یک کسب و کار برای خود راه اندازی کنید، پیشنهاد میکنیم مقاله کسب درآمد اینترنتی را در همیار آکادمی مطالعه کنید.
سوالات متداول
-
مهمترین تفاوت استارتاپ ها با کسب و کارهای کوچک در هدف آنها است. هدف از ایجاد یک کسب و کار کوچک این است که با سرمایهای کم، کار و درآمدی قابل اطمینان داشته باشیم. اما هدف از ایجاد یک استارتاپ، تولید راهحل برای یک مشکل یا نیاز است.
-
زمان رسیدن به نقطهی سوددهی در استارتاپها خیلی زیاد است. ممکن است ۵-۶ سال کار کنند و درآمد آنها صفر باشد. اما بعد از رسیدن به نقطهی تجاری شدن به این دلیل که راهحلی جدید را معرفی میکنند با سرعت بالایی در بازار رشد خواهند کرد.
اشتراک گذاری
علاقهمند به دنیای open source، وب و وردپرس