اصطلاح: “گوگل کن” کافیست تا بگوییم که گوگل موفقترین شرکت دنیاست. ما برای رفع نیاز تشنگیمان آب مینوشیم و برای بقیه نیازها، گوگل میکنیم. گوگل کار خود را با یک موتورجستجوگر شروع کرده و امروزه فراتر از یک موتور جستجوگر عمل میکند. در این مقاله مدل کسبوکار و استراتژیهایی را بررسی میکنیم که گوگل را به همراه شرکت مادرش یعنی آلفابت، به یکی از موفقترین شرکتهای دنیا تبدیل کردهاست. فراموش نکنید که خواندن داستان موفقیت شرکت بزرگی چون گوگل روی موفقیت بیزینس شما نیز تاثیر فوقالعادهای خواهد گذاشت.
گوگل یک دریا اطلاعات است
کسب و کار اصلی گوگل کمک به مردم برای پیدا کردن بهترین محتواها و بیزینسها و افراد است. گوگل به جای استخدام چندین ویراستار و کارمند و محقق، چندین الگوریتم ساختهاست تا این کار بصورت خودکار انجام گیرد و بهترین محتواها بر اساس رفتار کاربرها بصورت عادلانه، نمایش داده شود. (تا حالا فکر کردید کسب وکار اصلی شما چیست؟)
الگوریتمهای گوگل برای اینکه جایگاه واقعی یک سایت را مشخص کنند دست به ساخت فرمولی پیچیده زدهاند که پارامترهای زیادی را شامل میشود که در بحثهای SEO یا بهینه سازی برای موتورهای جستجو به آنها بر میخورید. برخی از این پارامترها شامل:
- عنوان صفحه
- تراکم صفحات کلیدی
- لینکهای سایتهای دیگر
- رفتار کاربر در سایت
- و …
یادگیری و رعایت این نکات خود یک تخصص محسوب میشود و متخصصان این حوزه فرصتهای شغلی زیادی در سراسر دنیا دارند.
با استفاده از این الگوریتمها، گوگل توانست نتایج دقیقتری به کاربران نمایش دهد و خود این قابلیت به بزرگترین مزیت رقابتی آن نسبت به بقیه موتورهای جستجو مبدل شد. (مزیت رقابتی شما نسبت به رقبای خودتان چیست؟) ضمن اینکه کاربران نیز از اینکه انقدر سریع میتوانند به نتایج دسترسی داشته باشند خوشحال و راضی بودند. این الگوریتمها همیشه در حال بروزرسانی است تا نتایج بهینهتر و هوشمندانهتر شوند و این بهبود مستمر باعث شد که گوگل در عرض چند سال تبدیل به بهترین موتور جستجوگر کل اینترنت شود.
از ژانویه سال ۲۰۲۰ گوگل مالک ۸۷.۴٪ از کل جستجوهای سطح اینترنت شد. (سهم شما از بازار کسبوکارتان چقدر است؟)
گوگل چگونه پول درمیاورد؟
بهبود مستمر الگوریتم جستجوی گوگل به او کمک کرد تا اعتبار خوبی بدست آورد ولی این اعتبار برای گوگل پولساز نبود. به همین علت از سرویس جدیدی به نام Google ads رونمایی کرد.
گوگل در ابتدا در سیستم تبلیغاتی Google Ads بابت نمایش تبلیغ هزینه پرداخت میکردند. مثلا اگر من در نتیجه جستجوی عبارت “آموزش بیزینس” تبلیغ میدادم، بابت هزار نمایش باید ۱۰۰ هزار تومان پرداخت میکردم. بعد از مدتی بیزینسها بازدهی خوبی از این تبلیغ نگرفتند و شروع به حذف تبلیغات خود کردند و اینجا بود که گوگل به ظاهر موفق، اولین شکست خود را تجربه کرد.
گوگل که سلطان ساخت الگوریتمهای هوشمندانه بود و به بهبود مستمر عادت داشت، سیستم تبلیغاتی خود را تغییر داد و تبدیل کرد به سیستم تبلیغاتی کلیکی حراجی! یعنی چی؟ یعنی من میتوانم در کلمهی آموزش بیزینس تبلیغات دهم و صد هزار بار هم نمایش داده شد پولی پرداخت نمیکنم، ولی بابت هر کلیک ۱۰۰۰ تومان پرداخت میکنم و اگر ۱۰۰۰ بار نمایش داده شد و ۱۰۰ بار کلیک شد من فقط ۱۰۰ هزار تومان پرداخت میکنم (این میشود معنای تبلیغات کلیکی). حالا اگر رقیب من حاضر باشد ۱۵۰۰ تومان بابت هر کلیک پرداخت کند، تبلیغات او بالای تبلیغات من نمایش داده میشود (این میشود معنای حراجی)
امروزه استفاده از تبلیغات گوگل به یکی از واجبات هر بیزینس جدی تبدیل شده است چرا که اگر شما در جستجوی یک کلمهی مهم حوزهی کاریتان دیده نشوید، به راحتی میتوانید با تبلیغات گوگل در بالای نتایج دیده شوید. مثلا من کارم فروش کفش بوت زمستانی است و امروز سایتم را تاسیس کردهام. بجای اینکه به امید آمدن مشتری بمانم میتوانم تبلیغ کنم و از همین امروز مشتریهای هدف خودم که کلمه بوت زمستانی را سرچ کردهاند را برای خودم کنم و حتی اسمم بالاتر از دیجیکالا نمایش داده شود.
فرمول گوگل برای ساخت فرمانروایی دیجیتالش چیست؟
با افزودن تبلیغات به گوگل، این شرکت با داشتن بودجه به طور جدی شروع به نوآوری کرد. رشد گوگل واضح بود، افزایش ترافیک باعث افزایش تبلیغات میشد و افزایش محتوای سایتهای باعث گستردهتر شدن دامنه کاری آن میشد. در ادامه گوگل از ابزارهایی مانند یوتیوب (بزرگترین مرکز اشتراک ویدیو دنیا که سال ۲۰۰۶ توسط گوگل خریداری شد) نقشه گوگل (گوگل مپ که سال ۲۰۰۵ ساخته شد) گوگل فایننس (که سال ۲۰۰۶ ساخته شد) رونمایی کرد.
با همین روش گوگل شروع به تولید ابزارها و سایتها و برنامههایی کرد که در ابتدا هیچ نگاه تجاری، تبلیغاتی و درآمدی نسبت به آن نداشته است. تمرکز گوگل بیشتر بر روی جذاب بودن و کاربردی بودن ابزارها بوده است. Google Books یکی از این ابزارها بود که بینهایت کتاب در اختیار شما قرار میدهد. یا Google News یکی دیگر از این ابزارها بود بهترین و مهم ترین خبرهای دور و برتان را به شما میگوید یا Gmail یک صندوق ایمیل است که شما تا حدی میتوانید از امکانات آن بطور رایگان استفاده کنید و ضمن اینکه رفته رفته تبلیغات را به همه سرویسها حتی جیمیل اضافه کرد تا توجیه اقتصادی برای او داشته باشد.
نسخهی اولیه تمامی این سرویسها بدور از تجملات و کمالات بودند و صرفا یک مدل ساده رونمایی میکرد و با بازخورد کاربران آن را تکمیل میکرد و خواستههای کاربران را در آپدیتهای بعدی اضافه میکرد.
مهمترین راز موفقیت گوگل چیست؟
گوگل به افزایش درامد تبلیغاتی خود ادامه میدهد و سایتها و خدماتی را تولید میکند و توسعه میدهد که درآمد تبلیغاتی بیشتری برای او درست کند. برای خیلی ما تکمیل عبارت جستجو قبل از پیشنهاد گوگل کمی دشوار شده یا پیدا کردن ادرسی که گوگل مپ پیدا نمیکند برای ما غیر ممکن است همین ۲ قدرت گوگل را نمایش میدهد. مهمترین عامل موفقیت محصولات گوگل فقط یک چیز است: بهبود مستمر. عامل جالبتر در داستان موفقیت شرکت بینظیر گوگل، تعهد به نوآوری مستمر آن است.
گوگل نوآوری را به عنوان بخشی از ماموریت شرکت خود میداند و به کارمندان خود اجازه میدهد هر چقدر میخواهند خلاقیت به خرج دهند حتی اگر خلاقیت آنها به یک محصول یا ابزار شکست خورده تبدیل شود. اینگونه است که از دل یک شرکت اینترنتی، فناوری های پوشیدنی، سیستم عامل موبایل، خودروهای بدون راننده و انرژیهای تجدیدپذیر بوجود میآید.
پول دیگر دغدغهی اصلی گوگل نیست (لریپیج موسس گوگل میگوید: اگر ما دنبال پول بودیم،میتوانستیم ۱۰ سال پیش گوگل را بفروشیم و تا نوادگانمان بدون دغدغهی مالی در کنار ساحل، مشغول خوشگذارانی زندگی کنیم.) چون به اندازه کافی سرمایهگذاری کرده است و به اندازه کافی میتواند روی نسخههای بتای هرچیزی سرمایهگذاری کند. الان تمرکز اصلی گوگل بر روی نو آوری و ارتباط نزدیکتر با آدمها و دریافت اطلاعات واقعی آنهاست. گوگل هم مانند اپل میخواهد هرروز بیشتر وارد زندگی آدمها شود و با کمک کردن به آنها تبلیغات بیشتری به آنها نمایش دهد و درآمد بیشتری کسب کند.
گوگل هیچوقت شکست نمیخورد
گوگل ۲ جزء اصلی دارد: یکی موتور جستجوگر که همه مردم دنیا ترجیح میدهند برای رفع نیازهای شان به سراغ آن بروند؛ دوم موتور تبلیغاتی خودکار که در سایتها و ابزارهای گوگل زندگی میکند و درآمد فوقالعادهای را برای گوگل به ارمغان میآورد. گوگل درآمدهای خود را صرف هزینه ساخت نمونههای نوآورانه میکند. ایدههایی که برخی از آنها بلافاصله تبدیل به یک منبع درآمدی جدید میشوند و برخی سالها بازگشت سرمایه مشخصی ندارند. (شما درآمد حاصل از بیزینس خود را روی چه چیزی سرمایهگذاری میکنید؟)
گفته میشود گوگل ویدیو با خرید یوتیوب توانست از شکست در این حوزه فرار کند ولی در حوزه شبکههای احتماعی با تاسیس Google+ نتوانست موفقیت کسب کند و شکت خورد و این سرویس را تعطیل کرد. ولی گوگل این را شکست تلقی نمیکند و عقب نشینی مینامد و معتقد است برخی سرویسهای باید در زمانی جمع شوند و درسهای ان در سایر سرویسها پیاده شود و نسخه ی بهتر آن در زمانی بهتر مجدداً رونمایی گردد.
درسهایی که از این داستان گوگل میتوانیم بگیریم:
- گرفتن بازخورد از مخاطب و بهبود مستمر میتواند شما را تبدیل به بهترین بیزینس در حوزهی کاریتان کند.
- شما و شرکت شما باید متعهد به یک چیز باشد، مانند گوگل که به نوآوری متعهد بوده و است.
- خیلی مهم است که درآمد حاصل از بیزینس خرج چه چیزی میشود؟ باید برای گامهای بعدی بیزینس خود سرمایهگذاری کنید در غیر این صورت بیزینس شما محکوم به شکست میشود چون در بیزینس ما حالت ثابت نداریم یا در حال رشد هستیم یا در حال پسرفت.
- اگر در قسمت از بیزینس شکست خوردیم، باید درس آن را بگیریم و برای رشد بقیه قسمتهای بیزینس استفاده کنیم تا دوباره بابت آن تجربه بهای جدید نپردازیم.
شما چه درسهایی از گوگل گرفتید؟
اشتراک گذاری
افتخار میکنم که قبل از هرکاری من یک وبلاگنویس بودم. نوشتن زندگی من رو دگرگون کرد. بنظر من خودکار تنها ابزار بیرون کشیدن فکر از داخل سر هست. امیدوارم نوشتههای من در هر محیطی، برای شما الهام بخش باشد.