کشف اشتباه بیزینسی از شرکتی مانند اپل و آن هم توسط منی که جزو طرفداران اپل هستم واقعا کار سختی است. دانستن اشتباهات یک شرکت بزرگ به ما دید استراتژیک میدهد که ما در بیزینس خود چکار کنیم؟ پس بامن همراه باشید. در ضمن من به اشتباهات اپل در زمان بازگشتت به اپل خواهم گفت.
قطعا خود اعضای تیم شرکت اپل خیلی دقیقتر به این اشتباهات پرداختهاند و درسهای متفاوتی گرفتهاند ما هم به دنبال درسهای بیزینسی از اشتباهات آنها هستیم. بدون شرکت همه شرکتها و افراد اشتباهاتی میکنند و عملا بدون اشتباه هیچ تجربهای بدست نخواهد آمد.
چیزی که در لیست اشتباهات قرارنداده ام ولی لازم دانستم که به شما بگویم قراردادن تیمکوک (مدیر عامل فعلی اپل) به جای روح استیوجابز است. بهتر بود این برند با یک چهره و نام شخص در ذهن آدمها میماند. در ادامه ۸ اشتباه بزرگ بیزینسی اپل را با هم بررسی میکنیم:
۱. به اریک اشمیت اجازه ورود داد
در ۱۶ سال اخیر این بزرگترین اشتباه اپل بود. چند سال پیش استیوجابز از اریک اشمیت از اعضای هیت مدیره گوگل، دعوت کرد که در هیت مدیره اپل قرار بگیرد. در آن سال یک برنامه دقیق ۲ ساله برای رونمایی آیفون جزو کارهای مهم هیت مدیره اپل بود. ۳ ماه بعد دیده شد، شرکت گوگل که برای سیستم عامل موبایل از بلکبری تقلید میکرد تمام تمرکزش را بر روی تولید سیستم عامل موبایل یعنی اندروید گذاشت. اشمیت در جلسات هیت مدیره اپل، ساعتها در مورد اهمیت آیفون و دنیای پس از رایانههای شخصی صحبت میکرد و حسابی که یادگرفت و متوجه ماجرا شد، به شرکت گوگل برگشت و تلاش کرد اندروید سریعتر ساخته شود و دیدگاه عموم مردم را در مورد ایفون خراب کند. استیوجابز فکر میکرد گوگل یک دوست است ولی بعدا متوجه شد دشمن را به درون خانه خود راه داده. موضع آنها خیلی سریع از ۲ دوست به ۲ رقیب بزرگ تبدیل شد.
باید خیلی دقتکنید که چه کسانی را وارد سطوح بالای بیزینس خود میکنید و به این موضوع فکر کنید که این افراد پس از جدا شدن از بیزینس شما دست به چه کارهایی خواهند زد؟ و با چه کسانی ممکن است همکاری کنند که به ضرر شما تمام شود؟
۲. عملاً گوگل را وارد بازار موبایل کرد
هنگامی که جابز اشمیت را به هیت مدیره دعوت کرد، نه تنها به او حق تصمیمگیری داد، بله او را در جریان محرمانهترین اتفاقات اپل قرار داد و در ادامه ترجیح داد برای عرضه اولیه آیفون با سیستمهای گوگل هماهنگ شود. جستجوی گوگل، نقشه گوگل و یوتیوب همگی محصولات گوگل بودند که جابز در اولین نسخههای سیستم ایفون یعنی iOS به طور پیشفرض قرارداده بود. میدانید که خنثی کردن چنین تصمیم بزرگی کار سادهای در بیزینس نیست ولی اپل با جسارت در نسخه iOS 6 نقشه گوگل و یوتیوب را حذف کرد. در آینده اپل، خود نقشه اختصاصی خود را منتشر کرد. اگر از روز اول اپل مستقل عمل میکرد چقدر میتوانست قدرتمندتر پیش برود … (حیف)
۳. توییتر را نخرید
در کنفرانس May All Things D مدیرعامل جدید اپ یعنی تیمکوک گفت که فکر میکند اپل باید اجتماعی باشد ولی نیازی به داشتن شبکه اجتماعی ندارد. اپل عادت کرده استیک سازندهی سختافزار/نرمافزار باشد ولی همیشه برنامههای خیلی خوب و پرطرفداری تولید نمیکند. در دنیای تلفنهمراه برخی از برنامهها ضروری هستند مانند نقشهها به همین دلیل هم در ابتدا اپل از گوگلمپ استفاده کرد و در ادامه برنامه Maps خود را رونمایی کرد. برای موبایل توییتر هم به عنوان شبکهاجتماعی ضروری است و این شبکه اجتماعی واقعا برای موبایل است بر خلاف فیسبوک. این شبکه اجتماعی بسیار بیشتر از ABC ,NBC ,CBS و HBO در آینده تاثیرگذاری دارد زیرا محتوای آن کاملا مطابق با علایق مردم پیشمیرود. این شبکه منبع خوبی برای دادههای مورد استفاده اپل در سیری میشود و در آینده میتواند جایگزین سرچ سنتی گوگل شود. اپل رابطه خوبی با موسسین توییتر داشته است ولی اکنون که الان ماسک آن را خریده و مالک آن شده این ارتباط مبهم میباشد.
۴. با فیسبوک شراکت کرد
اپل در یکی از اطلاعیههای خود اعلام کرده است که در آیفون بعدی با فیسبوک یکپارچه خواهد شد و کاربران iOS میتوانند فیدهای خبری فیسبوک خود را به آسانی توییتها، به روز کنند. با این حال دوستی اپل و فیسبوک امروز خیلی شبیه دوستی اپل با گوگل در ابتدای آیفون است. بنظر فیسبوک شریک خوبی است ولی در زمین اپل بازی نمیکند و این شراکت بیشتر یک طرفه است. بنظر میرسد اپل با یکپارچگی با فیسبوک میخواهد تجربه فوقالعاده کاربری برای کاربرانش بسازد. با این حال سوالی که پیش میآید این است که این رابطه چه سودی برای اپل خواهد داشت؟ برای فیسبوک که قطعا مفید است کلی اطلاعات از کاربران موبایل میگیرد که میتواند جاپای خود را در آینده سفت نماید. فقط اپل چه سودی از این شراکت خواهد گرفت؟ و اگر فیسبوک تصمیم بگیرد که دیگر فقط یک برنامه در سیستم عاملهای اپل و سامسونگ نباشد، چه میشود؟ بنظر غیرمنطقی هم نیست که روزی فیسبوک وارد سختافزار شود. بنظر میرسد اپل با فیسبوک باید مثل یک دشمن رفتار کند تا یک دوست.
۵. سرمایههای نقدی خود را خرج نکرد
این موضوع باز هم به بحث خرید توییتر برمیگردد. ۲۴ ساعت بعد از اینکه اپل، توییتر را بخرد، رکورد تعداد کاربران توییتر شکسته میشود و در ادامه رکوردهای فوقالعادهای نیز برای تعداد مشتریان اپل ثبت میشود. بهتر است اپل به جای اینکه ۱۰۰ میلیارد دلار در بانک نگهدارد و خرج نکند دست به چنین اقدامی بزند. اقدامی که اگر به موقع انجام شود، اپل را چندین سال جلو میاندازد و فاصله خود از رقبای اپل یعنی مایکروسافت در دنیای کامپیوتر و گوگل در دنیای موبایل، را چندین سال. بیشتر میکند. کاش اپل بجای شراکت با فیسبوک (که با موبایل خیلی سازگار نیست) توییتر را میخرید.
۶. موتورآلا را نخرید
اگر چه مدیرمالی اپل، پس خرید موتورآلا توسط گوگل (که سال گذشته با رقم ۱۲.۵ میلیارد دلار انجام شد) با آن شوخی کرد که گران خریدهاید! اما اپل باید ابتدا موتورآلا را میخرید چون شرکت موتورآلا که پیشرو بازار موبایل قبل از اپل و گوگل بود، پتنتها و اختراعاتی در این حوزه بهنام خود ثبت کرده که استفاده از توسط شرکت دیگری، نیاز به دریافت مجوز دارد. با اینکه اپل از قبل درگیر شکایتهایی از موتورآلا و گوگل و سامسونگ بود و بابت این پیگیریهای حقوقی رقمهای زیادی نیز پرداخت کرد. اما اگر اپل موتوروآلا را میخرید براحتی میتوانست راه برود و آدامس بجود و نگران پتنتها نباشد. الان گوگل با وجود پتنتهای موتورآلا کلی در مسیر خود جلو افتاده است و اکنون این اپل است که برای استفاده از برخی پتنتها باید با گوگل مذاکره کند. یکی از مهارتهای بیزینسمن های بزرگ دنیا این است که میدانند در چه زمان استراتژیکی به شرکتها و افراد پیشنهاد دهند که نه زود باشد نه دیر.
۷. اشتراکگذاری عکس و فیلم را آسان نکرد
گوشیهای آیفون معروف به قدرت عکسبرداری و تصویربرداری هستند ولی انتقال عکس فقط بین گوشیهای آیفون براحتی با Airdrop امکانپذیر است و با گوشیهای دیگر عملا غیرممکن است و باید دست به دامن پیامرسانها یا نرمافزارهای شبکه اجتماعی شویم. اپل با اینکار میخواهد آدمها را مجبور کند که اگر در کنارشان یکی گوشی ایفون دارد بقیه هم مجبور شوند آیفون بخرند که این باعث نارضایتی برخی از کاربرانش شده است. کاش اپل اجازه میداد با یک تکنولوژی مشترک انتقال فایل بین همه گوشیهای موبایل امکانپذیر شود.
۸. در خلق چیزهای جدید تنبلی کرد
وقتی یک کاری در یک سازمان سالها تکرار شود تبدیل به DNA آن سازمان میشود. یکی از چیزهایی که در شرکت اپل بوجود آمده است در عین ناباوری، تنبلی است. آنها مانند گوگل و خیلی از شرکتهای تکنولوژی خیلی به خودشان زحمت نمیدهند که لب تکنولوژی حرکت کنند و چیزهای نوآورانه خلق کنند. آنها کپی کنندههای خوبی هستند. در حقیقت اپل اولین شرکتی نبود که کامپیوتر، موبایل یا تبلت تولید کرد بلکه آنها خوب بلدند محصولات موجود در بازار را با بهترین کیفیت و تجربه کاربری بسازند. اپل که میتواند انقدر خوب تجربه کاربری خلق کند کاش بر روی جابجایی مرزهای تکنولوژی نیز زمان میگذاشت.
بنظر شما اپل چه اشتباهات بیزینسی دیگری مرتکب شده است؟
اشتراک گذاری
افتخار میکنم که قبل از هرکاری من یک وبلاگنویس بودم. نوشتن زندگی من رو دگرگون کرد. بنظر من خودکار تنها ابزار بیرون کشیدن فکر از داخل سر هست. امیدوارم نوشتههای من در هر محیطی، برای شما الهام بخش باشد.