فهرست مطالب
فرض کنید شما به عنوان یک شطرنج باز ماهر، در حال آماده شدن برای یک تورنمنت بزرگ شطرنج هستید. حریفان شما سرسخت و باتجربه هستند و برای غلبه بر آنها به یک استراتژی دقیق و حساب شده نیاز دارید.
برنامه ریزی استراتژیک در کسب و کار نیز دقیقاً همین کار را انجام میدهد. درست مانند یک بازی شطرنج، شما باید با دقت به تمام مهرههایتان (منابع) و حرکات احتمالی رقبایتان (تهدیدها و فرصتها) فکر کنید و با هوشمندی برای رسیدن به مات (اهدافتان) برنامهریزی کنید.
اما تعیین هدف کافی نیست! شما باید راهی هم برای رسیدن به آن ها پیدا کنید. برنامه ریزی راهبردیِ سازمانی و مدیریتی به شما کمک می کند تا گام به گام برای رسیدن به اهدافتان برنامه ریزی کنید و مشخص کنید که چه کسی باید چه کاری انجام دهد.
همیار آکادمی در این مقاله به شما آموزش خواهد داد که چگونه چند قدم جلوتر از رقبا فکر کنید و بفهمید که در 5 تا 10 سال آینده، به کجا میخواهید برسید! پیشنهاد میکنیم که با آرامش خاطر، یک لیوان چای برای خود بریزید و با خیالت راحت، این محتوا را با حوصله بخوانید.
ما قبلاً درباره اصول تدوین استراتژی کسب و کار به طور مفصل صحبت کردیم، چنانچه مایل باشید میتوانید قبل از خواندن این مقاله، آن را مطالعه کنید.
متاسفانه 45 درصد از سازمان ها هیچ برنامه ریزی استراتژیکی ندارند. و 12 درصد از سازمان هایی که این برنامه را دارند، به طور کامل آن را اجرا نمی کنند. [منبع: PWC]
شركت هایی كه از استراتژیک پلن استفاده میكنند، 2 برابر درآمد بيشتر و 70 درصد احتمال بیشتری برای جذب و حفظ کارکنان برتر دارند. [منبع: SHRM و Gallup]
برنامه ریزی استراتژیک (strategic planning) نقشه راهی برای آینده سازمان شما است. به زبان ساده تر، یک کسب و کار با استفاده از استراتژیک پلن، مسیر رسیدن به اهداف مالی کوتاه مدت و بلند مدت (معمولاً بین 1 تا 3 سال در ایران) خود را مشخص میکند.
به عبارت دیگر، در این فرآیند، صاحبان و مدیران یک کسب و کار به این سوالات پاسخ می دهند:
جهت دانلود فایل Word نمونه برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار بر روی لینک زیر کلیک کنید:
برنامه ریزی استراتژیک شبیه به برنامه ریزی های معمولی نیست. در برنامه ریزی های معمولی، شما فقط برای چند ماه آینده برنامه ریزی می کنید؛ اما در برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار، شما به چند سال آینده فکر می کنید و تغییراتی را که ممکن است در آن سال ها رخ دهد، در نظر میگیرید.
در واقع این یک فرآیند شامل تعیین توالی اهداف است تا سازمان بتواند به مقصد نهایی تعیین شده خود برسد.
حاصل برنامه ریزی استراتژیک، یک برنامه راهبردی است. بعد از اینکه استراتژیک پلن را طراحی کردید، آن را در قالب یک سند یا هر شکل دیگری به تمام اعضای شرکتتان ارائه میدهید. این کار به همه کمک میکند تا بفهمند که شرکت به کجا میرود و چه نقشی در رسیدن به آن اهداف دارند.
سازمان ها به طور دوره ای برنامه ریزی استراتژیک انجام می دهند تا تأثیر تغییرات کسب و کار، صنعت و شرایط حقوقی و مقررات را در نظر بگیرند. در آن زمان ممکن است یک برنامه راهبردی برای انعکاس هرگونه تغییر استراتژیک، به روز و تجدید نظر شود.
اهمیت برنامه ریزی راهبردی
کسب و کارها برای پیشرفت به مسیر و اهداف مشخص نیاز دارند. برنامه ریزی استراتژیک این نوع راهنمایی را ارائه می دهد. در واقع، یک برنامه استراتژیک نقشه راهی برای رسیدن به اهداف کسب و کار است. بدون چنین راهنمایی، نمی توان گفت که آیا یک کسب و کار در مسیر رسیدن به اهداف خود قرار دارد یا خیر.
ایجاد هدف و جهت: استراتژی راهبردی با ماموریتی آغاز می شود که به شرکت هدف و جهت می دهد. بیانیه ماموریت سازمان، توصیف می کند که آن شرکت بر چه پایه ای استوار است، چه کاری انجام می دهد و به کجا می خواهد برسد. ماموریت معمولا کلی اما قابل اجرا است.
ایجاد اهداف قابل سنجش: برنامه ریزی استراتژیک شامل انتخاب اهداف مشخص است. بیشتر برنامه ریزیها از اهداف SMART (مشخص، قابل سنجش، قابل دستیابی، مرتبط و زماندار) یا اهداف قابل اندازهگیری دیگری استفاده میکنند. اهداف قابل اندازهگیری مهم هستند چون به رهبران کسب و کار کمک میکنند تا بفهمند کسب و کارشان چقدر در حال پیشرفت به سمت اهداف و ماموریت اش قرار دارد.
هماهنگی با اهداف کوتاه مدت: استراتژیک پلن به طور مستقیم به برنامه ریزی تاکتیکی و کوتاه مدت کسب و کار مربوط میشود و میتواند به رهبران کسب و کار در تصمیمگیریهای روزانهای که بهتر با استراتژی کلی شرکت همسو هستند کمک کند.
ارزیابی و تجدید نظر: برنامه ریزی استراتژیک به رهبران کسب و کار کمک میکند تا به طور منظم پیشرفت خود را نسبت به برنامه ارزیابی کنند و در صورت تغییر شرایط، تغییراتی در برنامه ایجاد کنند.
تقسیم کارآمد منابع: برنامه ریزی راهبردی به تخصیص صحیح منابع مالی، نیروی انسانی و سایر منابع سازمان برای دستیابی به اهداف کمک می کند. بدون یک برنامه، منابع ممکن است به هدر بروند یا در بخش های اشتباهی سرمایه گذاری شوند.
رقابتپذیری بیشتر: برنامه ریزی استراتژیک به کسب و کارها کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و از فرصتها و تهدیدهای بیرونی آگاه شوند. این آگاهی به آنها کمک میکند تا برتریهای رقابتی خود را پیدا کنند و عملکرد بهتری نسبت به رقبا داشته باشند.
کارایی عملیاتی بیشتر: وقتی همه کارکنان از اهداف شرکت و اینکه چطور به آن اهداف میرسند آگاه باشند، با هم برای رسیدن به آن اهداف تلاش میکنند. این باعث میشود تا سازمان در کل کارآمدتر عمل کند.
تصمیمگیری بهتر: نقشه استراتژیک به رهبران کسب و کار کمک میکند تا با دید بازتری تصمیم بگیرند چون درک بهتری از اهداف بلندمدت و کوتاه مدت شرکت دارند.
اولین قدم این است که موقعیت فعلی کسب و کار خود را از نظر سیستماتیک مشخص کنید. در این مرحله، ذینفعان از برنامه استراتژیک موجود شامل بیانیه ماموریت و اهداف استراتژیک بلندمدت برای ارزیابی کسب و کار و محیط آن استفاده میکنند. این ارزیابی ها می تواند شامل ارزیابی نیازها یا تحلیل SWOT (تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها) باشد تا وضعیت کسب و کار و مسیر پیش رو را درک کنید.
در مرحله بعد، برنامه ریزان استراتژیک اهداف و ابتکاراتی را تعیین می کنند که با ماموریت و اهداف شرکت همسو باشد و کسب و کار را به سمت دستیابی به اهدافش سوق دهد. ممکن است اهداف بالقوه زیادی وجود داشته باشد، بنابراین برنامه ریزی مهمترین، مرتبط ترین و ضروری ترین اهداف را در اولویت قرار می دهد. اهداف ممکن است شامل در نظر گرفتن نیازهایی مانند بودجه و تجهیزات باشد و اغلب شامل یک جدول زمانی و معیارهای کسب و کار یا KPI برای سنجش پیشرفت باشد.
این مرحله، بخش اصلی برنامه ریزی استراتژیک است که در آن ذینفعان برای فرمول بندی گام ها یا تاکتیک های لازم برای دستیابی به یک هدف استراتژیک مشخص شده، همکاری می کنند. این ممکن است شامل ایجاد برنامه های تجاری کوتاه مدت متعدد باشد که در استراتژی کلی قرار می گیرند.
ذینفعان درگیر در توسعه برنامه از ابزارهای مختلفی مانند نقشه استراتژی برای کمک به تجسم و تنظیم برنامه استفاده می کنند. توسعه برنامه ممکن است شامل مبادلات هزینه و فرصت باشد که منعکس کننده اولویت های کسب و کار است. توسعه دهندگان ممکن است برخی از ابتکارات را رد کنند اگر از استراتژی بلندمدت پشتیبانی نکنند.
پس از توسعه برنامه استراتژیک، زمان اجرای آن فرا می رسد. این نیازمند ارتباط شفاف در سراسر سازمان برای تعیین مسئولیت ها، انجام سرمایه گذاری ها، تنظیم سیاست ها و فرآیندها و ایجاد سنجش و گزارشگری است. اجرا به طور معمول شامل مدیریت استراتژیک با بررسی های استراتژیک منظم برای اطمینان از اینکه برنامه ها در مسیر درست قرار دارند، می باشد.
یک برنامه استراتژیک به طور دوره ای بررسی و تجدید نظر می شود تا اولویت ها را تنظیم کند و با تغییر شرایط کسب و کار و ظهور فرصت های جدید، اهداف را دوباره ارزیابی کند. بررسی های سریع معیارها می تواند به صورت سه ماهه انجام شود و تنظیمات برنامه استراتژیک می تواند به صورت سالانه انجام شود.
برنامه ریزی استراتژیک مثل یک نقشه است که مسیر رسیدن سازمان به اهدافش را مشخص میکند. این فرایند شامل تعریف اهداف بلندمدت و تعیین اقداماتی است که برای رسیدن به آنها باید انجام داد.
مدیریت استراتژیک (Strategic Managment) فراتر از برنامه ریزی است. این بخش علاوه بر برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف، به سازماندهی منابع و پیدا کردن بهترین برنامههای عملیاتی برای موفقیت هم کمک میکند.
انواع برنامه های راهبردی
برنامه ریزی استراتژیک معمولا روی سه بخش اصلی کسب و کار تمرکز می کند: کسب و کار، کل شرکت، یا بخش های مختلف سازمان. این سه بخش به شرح زیر هستند:
برنامه ریزی استراتژیک با تمرکز بر کسب و کار، روی جنبه های رقابتی سازمان، ایجاد مزیت رقابتی و فرصت های رشد متمرکز است. این برنامه ها با ارزیابی ماموریت سازمان، محیط بیرونی کسب و کار، تعیین اهداف، و اختصاص منابع مالی، انسانی و تکنولوژی برای رسیدن به آن اهداف تهیه می شوند. این نوع از برنامه ریزی استراتژیک رایج ترین نوع است و محور اصلی این مقاله است.
مثال: یک شرکت پوشاک ورزشی، برنامه ریزی راهبردی خود را بر این اساس قرار می دهد که با ارائه محصولات با تکنولوژی بالا و طراحی منحصر به فرد، از رقبای خود پیشی بگیرد. آنها با بررسی بازار لباس ورزشی، نیازهای مشتریان، و نقاط ضعف رقبای خود، اهدافی مانند افزایش سهم بازار و سودآوری را تعیین می کنند. سپس منابع مالی را برای تولید محصولات جدید، منابع انسانی را برای استخدام طراحان بااستعداد، و منابع تکنولوژی را برای بهبود کارایی تولید اختصاص می دهند.
پلن ریزی با تمرکز بر کل شرکت، نحوه عملکرد شرکت را تعریف می کند. این برنامه روی سازماندهی و همسو کردن ساختار کسب و کار، سیاست ها و فرآیندهای آن و رهبری ارشد برای رسیدن به اهداف مورد نظر تمرکز دارد. برای مثال، مدیریت یک تیم نوآوری و توسعه (اسکونکورکس) ممکن است به گونه ای پویا و منعطف سازماندهی شود. این ساختار با تیم مدیریت بخش مالی یا منابع انسانی متفاوت خواهد بود.
مثال: یک شرکت بزرگ با چندین شعبه در سراسر کشور، برنامه ای راهبردی برای کل شرکت خود تدوین می کند. این برنامه شامل مواردی مانند ایجاد یک ساختار سازمانی یکپارچه برای تمام شعب، تعیین سیاست های منابع انسانی برای استخدام و آموزش کارکنان در سطح شرکت، و ایجاد رهبری ارشدی هماهنگ برای هدایت کل سازمان به سمت اهداف مشترک است.
نقشه استراتژیک با تمرکز بر بخش های مختلف، در قالب استراتژی کل شرکت قرار می گیرد و به بررسی دقیق بخش ها یا واحدهای خاص مانند بازاریابی، منابع انسانی، امور مالی و توسعه می پردازد. برنامه ریزی بخش ها بر سیاست ها و فرآیندها – مانند امنیت و انطباق با قوانین – و همچنین تعیین بودجه و تخصیص منابع تمرکز دارد.
مثال: بخش بازاریابی یک شرکت نرم افزاری، برنامه راهبردی خود را برای توسعه کمپین های تبلیغاتی جدید با هدف جذب مشتریان بیشتر، تدوین می کند. این برنامه شامل مواردی مانند تعیین بودجه بازاریابی، انتخاب کانال های تبلیغاتی مناسب، و ایجاد فرآیندهایی برای سنجش اثربخشی کمپین ها است.
در اکثر موارد، یک برنامه ریزی استراتژیک شامل عناصری از هر سه بخش اصلی خواهد بود. اما بسته به نیازها و نوع کسب و کار، برنامه ممکن است بر یک بخش خاص تمرکز بیشتری داشته باشد.
چالش های برنامه راهبردی
برنامه ریزی استراتژیک علی رغم مزایای قابل توجهی که دارد، معایبی هم دارد که باید در نظر گرفته شود. برخی از مهم ترین این معایب عبارتند از:
برنامه ریزی استراتژیک فرآیندی است که رهبران کسب و کار از طریق آن، نقشه راهی برای رشد سازمان خود ترسیم می کنند و مشخص می کنند که چگونه به آنجا خواهند رسید. این فرآیند، تصمیمات، رشد و اهداف سازمان شما را تحت تاثیر قرار می دهد.
به طور خلاصه، برنامه ریزی راهبردی یک ابزار کلیدی برای موفقیت بلندمدت هر کسب و کاری است. این برنامه به سازمان جهت می دهد، تصمیم گیری را بهبود می بخشد، مدیریت منابع را تسهیل می کند و به سازمان کمک می کند تا در دنیای پویای تجارت، آمادگی و رقابت داشته باشد.
همه ی سازمان ها، اعم از بزرگ و کوچک، می توانند از برنامه ریزی استراتژیک استفاده کنند؛ اما این برنامه به خصوص برای سازمان هایی که در حال رشد هستند یا با تغییرات زیادی در محیط خود روبرو هستند، مفید تر است. بسته به سرعت رشد سازمان خود، باید هر سه تا پنج سال یک برنامه ریزی استراتژیک ایجاد کنید.
از آنجایی که هدف از یک برنامه ریزی راهبردی، ترسیم اهداف بلندمدت شما و نحوه رسیدن به آنها است، باید زمانی که به اکثر یا همه آنها رسیدید، یک برنامه ریزی استراتژیک ایجاد کنید. همچنین هر زمان که قصد تغییر بزرگی در ماموریت سازمان خود دارید یا وارد بازارهای جدید می شوید، باید یک برنامه ریزی استراتژیک ایجاد کنید. رهبران سازمان، کارمندان، مشتریان، شرکای تجاری، سرمایه گذاران و… به شما کمک می کند تا به اهداف بلندمدت خود برسید، باعث افزایش تمرکزتان بر روی کارهای مهم تر میشود، به شما کمک می کند تا از فرصت ها استفاده و از تهدیدها دوری کنید و در نهایت باعث ایجاد در همسویی بین کارمندان و ذینفعان میشود.سوالات متداول
هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.