اقتصاد دیجیتالی در آینده به چه صورتی خواهد بود؟ شرکتهایی که در حوزهی فناوری اطلاعات فعالیت دارند، چه میزان قدرت و تأثیر در زندگی ما خواهند داشت؟ آنها چه اطلاعاتی دربارهی ما بدست خواهند آورد؟ اگر این سئوالات را از خودتان میپرسید، پس هنوز در گذشته، زندگی میکنید. این، یکی از پیامهای اصلیِ کتاب پرفروش “چهار : DNA پنهانِ آمازون، اپل، فیس بوک و گوگل” است.
کتاب چهار: DNA پنهان آمازون، اپل، فیسبوک و گوگل
نویسندهی این کتاب “اسکات گالووِی” سخنران، کارآفرین و نویسندهی آمریکایی است. کتاب “چهار: DNA پنهان آمازون، اپل، فیسبوک و گوگل” سال 1396 منتشر شد و بهصورت رسمی، توسط انتشارات کولهپشتی با ترجمهی حسین گازر در دستهبندی “کامپیوتر و فناوری” در ایران منتشر شد.
نویسنده در پنج فصل اول این کتابِ 300 صفحهای، به بررسی هویت شرکتهای ذکرشده میپردازد. فصلهای ششم تا هشتم، به مطالعهی فضای کسبوکار اقتصاد دیجیتال از جمله تحلیل مردمشناسی و نحوه جذابترشدن مشاغل اختصاص یافته است. در فصل نهم کتاب، نویسنده میگوید “یک اسبسوارِ پنجم” میتواند در آینده جای یکی از این چهار برند را بگیرد. گالووی با تهیه لیستی از کاندیداها سعی میکند حدس بزند آن (اسب سوارِ پنجم) چه کسی است؟ علی بابا، تسلا، Uber، والمارت، مایکروسافت، IBM و دیگران. فصل دهم، در مورد چگونگی تبدیلشدن به یک برند حرفهای در محیط بهشدت رقابتیِ امروز خواهد بود. نهایتا در فصل یازدهم، گالووی اظهارات خود را بیان میکند.
در واقع این چهار برند، زندگی ما را از جهات مختلف بهبود بخشیدهاند؛ بهویژه هنگامی که به راحتی میتوانیم از آنها استفاده کنیم. اما آنها این کارها و خدمات را برای امور خیریه انجام ندادهاند. به قول پاپ فرانسیس، مردم در مورد این شرکتها طوری فکر میکنند که گویی “خدایان پول” آنها را حمایت و هدایت میکنند.
آنها مصمم هستند تا حد امکان رشد کنند و با هدفهای بزرگی که دارند، روی هر بازاری، مسلط شوند. آنها قادر هستند این کار را با رفع نیازهای کاربران انجام دهند؛ ضمن اینکه، رضایت اکثر دولتهای ملی جهان را نیز دارند. آنها آنقدری رشد کردهاند که حتی مشاغلی که از کنار آنها، بوجود آمدهاند، اکنون به رقابت با خودشان خیز برداشتهاند. اپل، (یک دستگاه)، آمازون (یک فروشگاه)، گوگل (موتور جستجو) و فیسبوک (یک شبکه اجتماعی).
چهار برند غول زمان ما
این چهار غول، به طور غیرمنتظرهای، به یکدیگر وابستهاند. گالووی میگوید: اپل، مبتکرترین شرکت زمان ما است. احتمالا آمازون، معتبرترین فروشگاه است. فیسبوک بهترین فضا برای برقراریِ روابط است و گوگل همان کسی است که ما به آن بیشترین اعتماد را داریم.
این چهار برند به شدت تحت تأثیر تصمیمات عمومی قرار گرفتهاند. علاوه بر این، آنها بیشتر از آنچه که تصور میکردیم در مورد عادات، مکانها، سلایق و روابط ما اطلاعات دارند. آنها اطلاعاتشان را بین بخشهای مختلف خود (به عنوان مثال بین فیسبوک و اینستاگرام) تبادل میکنند و بنابراین میدانند کدام محصولات برای مشتریان، بهترین پیشنهاد است.
گالووی معتقد است هرکسی که کارش، به یک طریقی به این چهار برند مربوط میشود، قطعا سود زیادی از این مشارکت بدست خواهد آورد. بیایید نیمهی خالیِ لیوان را نگاه کنیم؛ کسانیکه از اپل، فیسبوک، آمازون و گوگل، هنوز استفاده نمیکنند، باید بدانند که جامعههای جهانی، بیش از پیش، به این چهار برند، اعتماد کرده است.
پس با تمامی این تفاسیر، این چهار برند همیشه سهم خود را، از کمکهای عمومی برای ایجاد یک دنیای بهتر، دریافت خواهند کرد.
توصیه گالووی به اپل
گالووی به اپل توصیه میکند تا از سرمایه ی اجتماعی و تصویر خوبی که از خودش درست کرده است، استفاده کند تا “بزرگترین دانشگاه بدون شهریه در جهان” را دایر کند. اپل که به خودیِ خود، تصویری از یک برند لوکس ساخته است، در 19 کشور جهان، تقریبا بیش از 500 فروشگاه دارد. گالووی عقیده دارد که داستانِ اپل، حتی اگر یک روزی تمام شود، باز هم به اندازهی کافی پول و اعتبار برایش خواهد داشت؛ پس بهجای آنکه روی صفحه نمایش گوشیهای بعدیِ خود، بیش از حد متمرکز شود، بهتر است اقداماتی با اثرات ماندگارتر مثل راهاندازی”بزرگترین دانشگاه بدون شهریه جهان” را خلق نماید.
پیامدهای احتمالی از تصمیمات آمازون
تصمیمات و سرمایهگذاریهایی که این چهار برند انجام میدهند، به طور مستقیم بر ما تأثیر خواهد گذاشت. برای مثال تصور کنید که برنامهی آمازون برای بهبود سیستم تحویل کالا، آنقدری قدرتمند پیش برود که هیچکس نتواند با آنها رقابت کند. بهطوری که رباتها و هواپیماهای بدون سرنشینی که دارند را افزایش دهند و یا با بزرگترین مخزن اکسیژن در جهان به زیر آب بروند تا سایر خردهفروشان را مجبور سازند از آنها پیروی کنند. تمامیِ اینها، دو پیامد خواهد داشت:
- اولین پیامد آن این خواهد بود که رقبای آمازون، کیفیت خدماتشان را افزایش دهند تا در بازی، باقی بمانند.
- پیامد دوم، به مرگ آنها در رقابت با کیفیت خدمات آمازون، منجر خواهد شد.
ابعاد و قدرت این شرکتها به آنها این امکان را میدهد تا سهم واقعیِ مردم از کیفیت را، برای آنها تضمین نمایند. ممکن است فیسبوک موفقترین سیستم اجتماعیِ در تاریخ بشریت باشد؛ چرا که بیش از 2 میلیارد کاربر در اختیار دارد. فیسبوک، نحوه ارتباط ما با دیگران را تغییر میدهد اما آزادیِ نشر اطلاعات، به آسانی میتواند ما را برای استفاده از فیسبوک مردد سازد؛ به خصوص وقتیکه پای پول و تبلیغات درمیان باشد. با این همه، لذت برقراریِ ارتباط با عزیزانمان از طریق فیسبوک انکارناشدنی است.
ارتباط چهار برند معروف با یکدیگر از نگاه اسکات گالووی
از نگاه گالووی، این چهار برند با کمک هم، سرمایهها را به طرف یکدیگر سوق میدهند. فیسبوک از علاقهمندیهایمان اطلاع دارد، میداند کجا میرویم و چه دوستانی با چه سلایقی داریم. پس این اطلاعات را به آمازون میدهد و آمازون بهترین پکیج پیشنهادی را به ما عرضه میکند. گوگل نیز، واسط بین کاربران و آمازون میشود و آنها را به سوی فروشگاه برگزیده، هدایت میکند.
ما کورکورانه به نتایج ارگانیکی که گوگل به ما ارائه میدهد، اعتماد داریم و این اعتماد، ما را وادار میسازد که نتایج صفحهی اول آن را به عنوان حقیقت قبول کنیم. با این وجود، هر چهار برند حواسشان است که نهایتا، کاربران به خدماتی با کیفیت بالا دست یابند. معاملهای تماما برند؛، هم کاربران و هم شرکتها.
با این حال، به نظر میرسد دیدگاه نویسنده، در مورد تجارتِ جهانمحوری است که با مرکزیت آمریکا، اداره خواهد شد. گالووی در این کتاب، در مورد بهترین راههای زندهماندن در سیستم تجاریِ آینده، صحبت میکند. به عبارت دیگر، گالووی اولویتهای افراد در مشاغل مختلف را به چالش میکشد و آنها را به تغییر استراتژی، تشویق میکند.
نگاه گالووی به این چهار برند، دوپهلو است؛ از یک طرفی، معتقد است که تمامی مشاغل، در سایهی این چهار برند خواهند ماند و احتمالا خواهند مُرد و از یک طرفی معتقد است، کیفیت بالای خدمات در این شرکتها، شرکتهای دیگر را به ارائهی خدمات باکیفیتتر مجبور میسازد.
نویسنده به تعبیر خودش، توضیح میدهد که یک شرکت “خوب” در عصر دیجیتال، چه خصوصیاتی باید داشته باشد. هرچند گالووی، یک سیاستمدار نیست، اما عقیده دارد که دولتها میتوانند برای کنترل این چهار برند، اقداماتی انجام دهند.
نتیجه از کتاب
با این همه، کتاب گالووی یک اثر خواندنیِ محبوب است. ممکن است این چهار برند، موقعیت خود را برای دههها حفظ کنند، یا ممکن است با همان سرعتی که قیام کردهاند، از بین بروند. اما در کل، سوال اصلیِ ما، این نیست که چه زمانی، سرنوشت این چهار برند، تغییر میکند! این کتاب، تصویری قانعکننده از لحظهی حال ارائه کرده است. با کمک آن، کافی است از خودمان بپرسیم که این لحظه، چگونه بر زندگی ما تأثیر میگذارد و آینده را تعیین میکند. میتوانیم امپراطوریِ آمازون، اپل، فیسبوک و گوگل را، یک فرصت بدانیم و یا آنرا تهدیدی برای تجارت خود، تلقی کنیم.
نظر شما چیست؟ لطفا نظرات خود را از این کتاب و این مطلب در پایین همین پست برای ما ارسال کنید.
منابع :
اشتراک گذاری
Front-end web developer