اینجاست که سروکلهٔ “مدیریت استراتژیک” پیدا می شود و به عنوان ناجی به کمک شما می آید.
مقدمه را بیشتر از این طولانی نمیکنیم و یکراست میرویم سر اصل مطلب! مدیریت استراتژیک، فرایند تعریف و اجرای رویههایی است که به یک شرکت کمک میکند تا از رقبا متمایز شود. این مهارت با کسب تجربه و داشتن طرز فکر استراتژیک، قابل یادگیری است. مدیریت استراتژیک بخشی از دانش تجارت به شمار میرود و در سازمانهای مختلف قابل اجرا و تدوین است.
در مدیریت استراتژیک بهترین روش ها برای اختصاص منابع به منظور دستیابی به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت کسب و کار شما تعیین می شود. این منابع می توانند شامل کارکنان، پول، ماشین آلات یا فناوری باشند.
در این مقاله از همیار آکادمی همراه با باشید تا با اصول و چهارچوب های بنیادی مدیریت استزاتژیک آشنا شده و از آن در جهت ارتقای سطح عملکرد سازمان خود استفاده کنید.
تعریف مدیریت استراتژیک یا راهبردی چیست؟
مدیریت راهبردی (strategic management) فرآیندی است که سازمانها را در تدوین و اجرای استراتژیهایی یاری میکند تا به اهداف خود دست یابند. این فرآیند شامل تعیین اهداف، تحلیل محیط سازمانی، توسعه استراتژیها، پیگیری پیشرفت و انجام اصلاحات در صورت نیاز میشود.
در واقع مدیریت استراتژیک فرایندی جامع و مستمر است که شامل برنامهریزی، نظارت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی منابع و فرآیندهای یک سازمان برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده میشود. این فرآیند به سازمانها کمک میکند تا با درک عمیقتر از شرایط داخلی و خارجی خود، به طور فعالانه با چالشها و فرصتهای پیش رو روبرو شده و مسیر حرکت خود را در جهت تحقق چشمانداز ترسیم شده، هدایت کنند.
مدیریت استراتژیک صرفاً به معنای تدوین برنامهها و اهداف نیست، بلکه شامل اجرای دقیق برنامهها، پایش مستمر نتایج و تطبیق استراتژیها با شرایط متغیر محیطی نیز میشود. این فرآیند پویا، سازمان را قادر میسازد تا با چابکی در برابر تغییرات بازار، رقابت و تقاضای مشتریان واکنش نشان دهد و از فرصتهای نوظهور به بهترین نحو بهرهبرداری کند.
مدیریت استراتژیک موثر چه ویژگیهایی دارد؟
- دارای اهداف واضح و قابلاندازهگیری است. اهداف استراتژیک شما باید مشخص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و دارای زمانبندی مشخص باشند.
- بر اساس تجزیه و تحلیل دقیق بازار و رقبا تدوین شده است. شما باید نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای (SWOT) کسب و کار خود را به درستی بشناسید و استراتژی خود را بر اساس آنها تدوین کنید.
- با منابع و تواناییهای شما همسو است. استراتژی شما باید واقعبینانه و قابل اجرا باشد و با منابع و تواناییهای شما در تناسب باشد.
- انعطافپذیر است و میتوان آن را در صورت نیاز به روز کرد. دنیای تجارت دائماً در حال تغییر است، بنابراین استراتژی شما نیز باید انعطافپذیر باشد و بتوانید آن را در صورت نیاز به روز کنید.
- بر روی اقدامات و تعهدات مشخص تمرکز دارد. استراتژی شما باید شامل اقدامات و تعهدات مشخصی باشد که باید برای دستیابی به اهدافتان انجام دهید.
- به طور منظم رصد و ارزیابی میشود. شما باید به طور منظم پیشرفت خود را در راستای استراتژیتان رصد و ارزیابی کنید و در صورت نیاز تغییرات لازم را اعمال کنید.
با تدوین و اجرای یک استراتژی تجاری کارآمد، میتوانید شانس موفقیت خود را در تجارت به طور چشمگیری افزایش دهید.
چرا مدیریت راهبردی مهم است؟ مزایای مدیریت استراتژیک
مدیریت راهبردی نقشه راهی برای سازمانهاست تا به اهداف بلندمدت خود دست پیدا کنند. این فرایند به سازمانها چابکی و انعطافپذیری لازم برای رویارویی با تغییرات محیطی را میبخشد. مدیریت راهبردی به سازمانها امکان ارزیابی عملکرد فعلی و ابداع روشهایی برای بهبود سازمان را میدهد.
داشتن یک استراتژی قدرتمند که بر پایه تحقیقات عمیق بازار بنا شده، به سازمانها در حفظ قدرت رقابت و همچنین شناسایی فرصتهای رشد کمک میکند. مدیریت راهبردی با همسو کردن اهداف با منابع، باعث افزایش کارایی سازمان میشود.
تاثیر مدیریت راهبردی بر کسب و کارها چشمگیر است. یک استراتژی موثر میتواند به افزایش سودآوری، بهبود مزیت رقابتی، تقویت ارتباط با مشتری و ارتقای بهرهوری و کارایی سازمان منجر شود. همچنین این فرایند به جذب و حفظ نیروی کار بااستعداد، شناسایی و توسعه بازارهای جدید و تضمین پایداری کسب و کار کمک میکند.
استراتژی موفق موجب بهبود کارایی، تصمیمگیری بهتر و افزایش روحیه کارکنان میشود. در مجموع، مدیریت راهبردی به کسب و کارها کمک میکند تا در بازارهای مربوط به خود، موفقتر و رقابتیتر عمل نمایند.
مدیریت راهبردی (استراتژیک) فراتر از یک روش مدیریتی، یک طرز فکر است که حتی بهترین مدیران نیز از آن پیروی میکنند. اما چرا!؟
اهمیت مدیریت راهبردی به موارد زیر خلاصه میشود:
- تصمیمگیری بهتر: مدیریت راهبردی با بررسی تاثیرات تصمیمات بر اهداف کلی سازمان، چارچوبی برای تصمیمگیری بهتر فراهم میکند.
- بهبود عملکرد: مدیریت راهبردی به تعریف یک هدف و جهت روشن کمک میکند. تلاشهای سازمان منسجمتر میشود زیرا همه روی اهداف مشترک تمرکز میکنند و موفقیتها با دقت پیگیری و اندازهگیری میشوند. همچنین مدیریت راهبردی شامل بررسی عینی عملیات داخلی است که منجر به کارایی بیشتر میشود.
- مزیت رقابتی: تحلیل مستمر، به واکنش سریعتر و کارآمدتر به تهدیدات رقابتی و همچنین استفاده از فرصتها کمک میکند. سازمان در انجام کسبوکار پیشفعالتر میشود و به طور بالقوه سهم بازار و سودآوری خود را افزایش میدهد. تحلیل مستمر همچنین به سازمان کمک میکند تا خود را به طور واضح از رقبا متمایز کند.
- مسیر روشن: مدیریت راهبردی، جهت و مسیر سازمان و کارکنان را مشخص میکند. ماموریت و مقصد نهایی سازمان را روشن میکند و برای رسیدن به اهداف کمک میکند. منابع و عملیات بر اساس این اهداف اولویتبندی شده و با در نظر گرفتن اهداف بلندمدت سازمان برنامهریزی میشوند.
- همکاری بیشتر و بهتر: مدیریت استراتژیک، بخشها و واحدهای مختلف سازمان را به همکاری تشویق میکند تا اطمینان حاصل شود همه به سمت اهداف مشترک حرکت میکنند.
- رشد پایدار: مدیریت راهبردی نیازمند تحلیل مستمر نیروهای داخلی و خارجی است. این تحلیل شامل طیف وسیعی از عوامل میشود که این فرآیند میتواند به کاهش ریسکها و آسانتر شدن سازگاری با تغییرات بازار کمک کند و در عین حال فرآیند تصمیمگیری کلی را بهبود بخشد.
- افزایش رضایت مشتری: مدیریت راهبردی به سازمانها کمک میکند تا مشتریان خود را بهتر بشناسند و استراتژیهایی برای برآورده کردن نیازهایشان توسعه دهند.
- تخصیص موثر منابع: مدیریت استراتژیک سازمانها را تشویق میکند تا با اطمینان از اختصاص منابع به مهمترین بخشها، از آنها به طور کارآمدتری استفاده کنند.
۵ مرحله طلایی در فرایند مدیریت استراتژیک | گام های مدیریت استراتژیک
فرایند مدیریت استراتژیک به سازمانها کمک میکند تا مسیر پیشرفت خود را مشخص کرده و به اهداف بلند مدتشان دست پیدا کنند. این فرایند شامل پنج مرحله کلیدی است که در ادامه به توضیح آنها میپردازیم:
۱. تعیین اهداف (Identify Goals)
اولین قدم در مدیریت استراتژیک، مشخص کردن اهداف نهایی سازمان است. این هدف میتواند افزایش سود کلی، دستیابی به سهم بازار بیشتر یا حتی تصاحب یک شرکت خاص باشد. مهم این است که از همان ابتدا، هدف نهایی به طور واضح و روشن برای همه کارکنان و مدیران مشخص شود.
تعیین مسیر، بنیان و اساس فرآیند مدیریت استراتژیک را تشکیل میدهد و به تمام ذینفعان سازمان کمک میکند تا در یک جهت واحد حرکت کنند و تلاشهای خود را برای رسیدن به اهداف مشترک هماهنگ سازند.
۲. تحلیل سوات (SWOT) (SWOT Analysis)
تحلیل سوات، مخفف نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصتها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) است. این تحلیل به سازمانها کمک میکند تا عوامل درونی (نقاط قوت و ضعف) و عوامل بیرونی (فرصتها و تهدیدها) که بر رشد کسب و کار تأثیر میگذارند را شناسایی کنند. به عنوان مثال، یک نقطه قوت میتواند نیروی کار مجرب و کارآزموده باشد، در حالی که کمبود منابع مالی به عنوان یک نقطه ضعف در نظر گرفته شود. از طرف دیگر، ورود به بازارهای جدید یک فرصت محسوب میشود و ظهور یک رقیب قدرتمند، تهدیدی برای سازمان است.
۳. تدوین استراتژی (Creating strategy)
این مرحله، مهمترین بخش از فرایند مدیریت استراتژیک است. در این مرحله، با در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف سازمان و همچنین فرصتها و تهدیدهای محیط بیرونی، استراتژیهایی برای تخصیص بهینهی منابع سازمان ( نیروی انسانی، سرمایه مالی، تجهیزات و…) تعیین میشود. به عبارت دیگر، در این مرحله مشخص میکنیم که چگونه با توجه به داشتههایمان به اهداف نهایی برسیم.
در این مرحله، باید از خلاقیت و نوآوری استفاده کرد و ایدههای مختلفی را برای غلبه بر چالشها و رسیدن به اهداف بررسی کرد. همچنین، باید منابع و امکانات مورد نیاز برای اجرای هر استراتژی را به طور واقعبینانه ارزیابی کرد و در صورت نیاز، برنامههایی برای تامین آنها تدوین کرد.
۴. اجرای استراتژی (Implement Strategy)
پس از تدوین استراتژی، نوبت به اجرای آن میرسد. این امر مستلزم برنامهریزی دقیق، تخصیص منابع، رهبری قوی و تعهد و همکاری تمامی کارکنان سازمان است.
اولین قدم در اجرای استراتژی، برقراری ارتباط شفاف و روشن با تمام سطوح مدیریت سازمان است. مدیران باید استراتژی و برنامههای عملیاتی را به درستی برای کارکنان خود تشریح کنند تا همه افراد در راستای رسیدن به اهداف مشترک تلاش کنند. همچنین، باید سیستمهای پایش و ارزیابی مناسبی برای نظارت بر پیشرفت اجرای استراتژی و شناسایی و رفع موانع و چالشها در نظر گرفته شود.
۵. ارزیابی و کنترل (Evaluation)
آخرین مرحله از مدیریت استراتژیک، ارزیابی و کنترل اثربخشی استراتژیهای اجرا شده است. این امر با مقایسه نتایج واقعی با اهداف تعیین شده در مراحل قبل انجام میشود. در این مرحله، نتایج حاصل از اجرای استراتژیها مورد سنجش قرار میگیرد و در صورت لزوم، تغییراتی در جهت بهبود عملکرد و نزدیک شدن به اهداف نهایی صورت میگیرد. این مرحله به سازمان اطمینان میدهد که در مسیر درستی برای رسیدن به اهداف خود قرار دارد.
در صورت عدم تطابق نتایج با انتظارات، باید علل انحراف بررسی و تحلیل شوند و اقدامات اصلاحی لازم برای بهبود عملکرد در نظر گرفته شود. ارزیابی مستمر و منظم استراتژی، به سازمان کمک میکند تا از مسیر خود منحرف نشود و در صورت نیاز، مسیر خود را با شرایط جدید تطبیق دهد.
مهارتهای لازم برای مدیریت استراتژیک
مدیریت راهبردی (استراتژیک) مجموعهای از مهارتهای مختلف است که رهبران و مدیران به آن نیاز دارند. توانایی مذاکره، پیدا کردن نقاط مشترک و جلب رضایت گروههای ذینفع مختلف، از مهم ترین مهارت های لازم مدیریت راهبردی است. این مهارتها برای متحد کردن دیدگاهها و برنامههای کاری متفاوت برای پیشرفت شرکت ضروری هستند.
همچنین، واگذاری موثر کار (تفویض اختیار) یکی از ارکان اصلی مدیریت راهبردی است که به توزیع کارآمد وظایف کمک میکند. علاوه بر این، مهارتهای ارتباطی نقشی اساسی ایفا میکنند؛ رهبران باید بتوانند اطلاعات را به طور واضح منتقل کنند و از مهارتهای گوش دادن فعال برخوردار باشند. این دو ویژگی کلیدی از هوش هیجانی به شمار میروند.
در نهایت، مدیریت راهبردی بر توانایی تفکر استراتژیک استوار است. رهبرانی که دارای مهارتهای تفکر انتقادی و حل مسئله هستند، بهتر میتوانند روندهای آینده را پیشبینی کنند، مسائل و فرصتهای بالقوه را تشخیص دهند و راهحلهای مناسب ارائه دهند.
این مهارتها باهم، توسعه و اجرای اهداف استراتژیک را تسهیل میکنند و اطمینان حاصل مینمایند که سازمانها برای پیمودن محیطهای پیچیده و دستیابی به موفقیت پایدار، آمادگی لازم را داشته باشند.
انواع راهبردها در مدیریت استراتژیک
در دنیای کسب و کار، تدوین استراتژی (راهبرد) نقش مهمی در موفقیت سازمانها دارد. مدیریت استراتژیک به فرایند برنامهریزی بلندمدت برای رسیدن به اهداف کلان سازمان گفته میشود. در این راستا، سازمانها از انواع مختلف استراتژی برای دستیابی به اهداف خود بهره میگیرند. در این مقاله به بررسی مهمترین انواع راهبردها در مدیریت استراتژیک میپردازیم.
راهبرد کسب و کار (Business Strategy)
در این استراتژی، شما برنامهای بلندمدت برای رسیدن به اهدافتان، مثل افزایش سود یا سهم بازار، تدوین میکنید. برای این کار، باید بازار و رقبایتان را به دقت بررسی کنید، چشماندازی برای آینده شرکتتان ترسیم کنید و مشخص کنید که برای رسیدن به آن چه کارهایی باید انجام دهید.
مثال: فرض کنید که شما مدیر یک شرکت تولیدکننده موبایل هستید. استراتژی کسبوکارتان میتواند این باشد که در 5 سال آینده، 20 درصد سهم بازار را به دست آورید. برای رسیدن به این هدف، باید محصولاتی باکیفیت و جدید تولید کنید، قیمت مناسبی برای آنها تعیین کنید و به خوبی آنها را به مشتریان معرفی کنید.
راهبرد رقابتی (Competitive Strategy)
در این استراتژی، شما برنامهای عملیاتی برای اینکه از رقبایتان پیشی بگیرید، تدوین میکنید. برای این کار، باید نقاط قوت و ضعف خودتان و رقبایتان را به دقت بررسی کنید و راههایی پیدا کنید که از فرصتهای موجود در بازار استفاده کنید و تهدیدها را به حداقل برسانید.
مثال: فرض کنید که رقیب اصلی شما شرکتی است که موبایلهای ارزانقیمت تولید میکند. استراتژی رقابتی شما میتواند این باشد که بر روی کیفیت محصولاتتان تمرکز کنید و خدمات پس از فروشی به مشتریان ارائه دهید تا از رقیب خودتان متمایز شوید.
راهبرد کلان (Corporate Strategy)
در این استراتژی، شما مشخص میکنید که چگونه میخواهید به اهدافتان برسید. برای این کار، باید محیط کسبوکارتان را به دقت بررسی کنید، اهدافتان را مشخص کنید و بهترین راهها برای رسیدن به آنها را تعیین کنید.
مثال: فرض کنید که شما مدیر یک شرکت بزرگ موبایل هستید. استراتژی کلان شما میتواند این باشد که در 10 سال آینده، 100 شعبه جدید در سراسر کشور افتتاح کنید. برای رسیدن به این هدف، باید منابع مالی لازم را تامین کنید، پرسنل جدید استخدام کنید و مکانهای مناسبی برای احداث شعبههای جدید پیدا کنید.
راهبرد نوآوری (Innovation Strategy)
در این استراتژی، شما بر روی فرآیند توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدیدی تمرکز میکنید که به شما مزیت رقابتی میدهد. برای این کار، باید نیازهای مشتریان خودتان را به دقت بررسی کنید، ایدههای جدیدی ارائه دهید، نمونههای اولیه این ایدهها را بسازید و آنها را آزمایش کنید.
مثال: در مثال شرکت موبایل، استراتژی نوآوری شما میتواند این باشد که یک گوشی موبایل هوشمند با قابلیتهای جدید و منحصر به فرد به بازار عرضه کنید. برای این کار، باید با تیم تحقیق و توسعه خودتان همکاری کنید و ایدههای جدیدی را ارائه دهید.
راهبرد عملیاتی (Operational Strategy)
در این استراتژی، شما مشخص میکنید که چگونه میخواهید از منابع و فرآیندهایتان برای خلق ارزش و رسیدن به اهدافتان استفاده کنید. برای این کار، باید عملیات جاری شرکتتان را به دقت بررسی کنید، اهدافتان را مشخص کنید و برنامهای برای رسیدن به آنها تدوین کنید.
مثال: استراتژی عملیاتی شما میتواند این باشد که کیفیت گوشی هایتان را افزایش دهید و خدمات به مشتریانتان را بهبود ببخشید. برای این کار، باید از مواد باکیفیت استفاده کنید، پرسنل خودتان را آموزش دهید و نظرات مشتریان را جمعآوری کنید و در جهت رفع مشکلات تلاش کنید.
چگونه مدیر استراتژیک شویم؟
تحصیلات: برای اینکه مدیر استراتژیک شوید، داشتن تحصیلات مرتبط معمولا ضروری است. اکثر موقعیتهای شغلی مدیر استراتژیک حداقل مدرک لیسانس در رشتههایی مانند مدیریت بازرگانی، امور مالی، اقتصاد یا رشتههای مشابه. بعضی از موقعیتها ممکن است به دنبال افرادی با مدارک تحصیلی بالاتر مانند کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی (MBA) یا رشتههای مرتبط باشند. این تحصیلات تکمیلی میتوانند دانش عمیقتری در مورد استراتژیهای کسبوکار، رهبری و مدیریت سازمان به شما بدهند.
تجربه: ترکیب مدرک تحصیلی با چند سال سابقه کار عملی در کسبوکار یا نقشهای استراتژیک، میتواند به طور قابل توجهی شانس شما را برای تبدیل شدن به مدیر استراتژیک افزایش دهد. تجربه در زمینههایی مانند تجزیه و تحلیل کسبوکار، توسعه استراتژی، برنامهریزی و مدیریت پروژه میتواند برای مدیران استراتژیک مفید باشد.
مهارتها: گذراندن دورههای آموزشی رهبری غیررسمی، کارگاههای آموزشی، سمینارها و کنفرانسهایی که روی مهارتهای کلیدی مانند تفکر استراتژیک، ارتباطات و مدیریت تغییر تمرکز دارند نیز مفید است.
کلام آخر
برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که به سازمان ها کمک می کند تا مسیر خود را مشخص کرده و به اهداف بلندمدت خود دست یابند. این فرآیند شامل پنج مرحله اصلی است: تجزیه و تحلیل، تدوین استراتژی، اجرا، ارزیابی و کنترل. اجرای یک برنامه ریزی استراتژیک دقیق، مزایای متعددی برای سازمان ها دارد، از جمله ایجاد وضوح و جهت، افزایش شانس موفقیت، بهبود کارایی، ایجاد انگیزه در کارکنان و انطباق با تغییرات.
در مجموع، مدیریت استراتژیک ابزاری ضروری برای سازمانهایی است که میخواهند در دنیای رقابتی امروز موفق شوند. با اجرای یک فرآیند مدیریت استراتژیک دقیق، سازمانها میتوانند شانس موفقیت خود را افزایش داده، کارایی خود را بهبود بخشند و به اهداف بلندمدت خود دست یابند.
سوالات متداول
-
مشخص کردن اهداف روشن و قابل اندازهگیری برای سازمان، ارزیابی محیط خارجی سازمان برای شناسایی فرصتها و تهدیدها، ایجاد یک برنامه برای دستیابی به اهداف، عملیاتی کردن استراتژی، نظارت بر پیشرفت و تنظیم استراتژی در صورت نیاز.
-
عدم قطعیت روند و تغییرات در سازمان، محدودیت منابع برای اجرا کردن برنامه ها، مقاومت افراد و بخش های مختلف در برابر تغییرات برنامه، عدم مشارکت ذینفعان در برنامهریزی، ضعف در اجرا و پایش موثر برنامه.