ایده پردازی، یکی از بهترین مهارتهایی است که میتواند به پیشرفت و موفقیت ما در زندگی و کسب و کار کمک کند؛ زیرا اگر تکنیک های ایده پردازی را یاد بگیریم میتوانیم راه حلهای بهتری برای مسائل و موانعی که پیش روی ما قرار میگیرد پیدا کنیم و نتایج بهتری را برای خودمان و کسب و کارمان رقم بزنیم. در مقاله ایده پردازی به صورت کامل توضیح دادیم که برای ایده پردازی کردن چه کارهایی باید انجام داد و برای شروع به چه چیزهایی نیاز داریم. حال در این مقاله میخواهیم با انواع روش های ایده پردازی آشنا شویم. در صورتی که شما هم به ایده پردازی علاقمند هستید و دوست دارید که تکنیکهای مختلفی که برای ایدهپردازی وجود دارد را یاد بگیرید، تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.
آشنایی با 5 مورد از بهترین تکنیک های ایده پردازی
دنیای ایده پردازی بسیار عظیم و گسترده است و اگر کتابها و مقالاتی که در این زمینه نوشته شده است را بررسی کنید، متوجه میشوید که روش های ایده پردازی خیلی زیاد است. منتهای مراتب بیان تمام تکنیک های ایده پردازی از حوصله این مقاله خارج است و ما میخواهیم در ادامه این بخش، 5 مورد از بهترین و نابترین روشهایی که برای ایده پردازی وجود دارد را معرفی کنیم.
1. تکنیک اسکمپر (SCAMPER)
تکنیک اسکمپر یکی از جذابترین و اساسیترین تکنیک های ایده پردازی است. نام این روش از کنار هم قرار گرفتن حرف اول هفت کلمه (SCAMPER) تشکیل شده است. این کلمات عبارت است از:
- جایگزینی (Substitute)
- ترکیب (Combine)
- انطباق و سازگار کردن (Adapt)
- اصلاح کردن (Modify)
- استفادههای دیگر (Put to another use)
- حذف کردن (Eliminate)
- معکوسسازی (Rearrange)
برای استفاده از تکنیک اسکمپر، اولین کاری که باید انجام دهید این است که مسئله یا مشکلی که دارید را به صورت کاملاً مشخص مطرح کنید. فرض کنید که چند تن از مشتریان با سازمان شما تماس گرفته و از کیفیت یکی از محصولات شما گلایه کردهاند. اکنون باید اتاق فکر تشکیل دهید، تعدادی از افراد خلاق، حرفهای و باتجربه سازمان خود را دور هم جمع کنید و از آنها بخواهید که ایدهپردازی کنند.
در واقع شما باید هفت فاکتور بالا را مد نظر قرار دهید. در مورد این هفت فاکتور سوالاتی را مطرح کنید و بکوشید که به این سوالات پاسخ دهید. وقتی سوالات مطرح شد، افراد باید برای پاسخ دادن به این سوالات طوفان فکری انجام دهند. در ادامه به چند مورد از سوالاتی که میتوان برای رفع مشکل نارضایتی مشتریان مطرح کرد، اشاره شده است:
جایگزینی (Substitute)
سوالاتی که در مرحله جایگزینی مطرح میشود، مربوط به مواردی است که میتوانید در محصول، مشکل یا فرایندهای خود جایگزین کنید یا تغییر دهید. به عنوان مثال میتوانید سوالات زیر را مطرح کنید:
- آیا میتوان برای افزایش کیفیت محصول از مواد اولیه دیگری برای تولید این محصول استفاده کرد؟
- آیا میتوان قوانین مربوط به تولید این محصول را تغییر داد؟
- آیا میشود به جای یک فرایند خاص در تولید این محصول، از فرایند دیگری استفاده کرد؟
- آیا این امکان وجود دارد که بو، رنگ، جنس یا صدای محصول را تغییر دهم؟
- آیا میتوان روشی که در بخشی از فرایند تولید محصول انجام میشود را با روش دیگری جایگزین کرد؟
- آیا این امکان وجود دارد که این محصول را با برند دیگری وارد بازار کرد؟ بعضی از سازمانها وقتی میبینند که اعتبار برندشان در مورد یک محصول خاص از دست رفت، آن محصول را با برند دیگری روانه بازار میکنند.
ترکیب (Combine)
در این بخش باید تفکر خلاق خود را به کار بگیرید و ببینید که چگونه میتوانید دو یا چند قسمت از محصول یا فرایند تولید را با هم ترکیب کنید تا به یک محصول یا فرایند بهتر برسید. در ادامه به چند مورد از سوالاتی که میتوان در بخش ترکیب مطرح کرد اشاره شده است:
- کدام مواد اولیه، ویژگیها، محصولات یا اجزای سازنده را میتوانم با هم ترکیب کنم؟
- آیا میتوانم نیروی انسانی یک بخش را با نیروی انسانی بخش دیگر ادغام کنم تا بازدهی سازمان افزایش یابد؟
- اگر بخواهم هزینههای تولید را برای سازمان کاهش دهم، کدام مواد اولیه یا فرایندهای تولید را میتوانم با هم ترکیب کنم؟
انطباق و سازگار کردن (Adapt)
در این مرحله از تکنیک ایده پردازی اسکمپر باید این سوال را مطرح کنید که کدام از محصول یا فرایند را میتوانید تطبیق دهید و سازگارتر کنید تا مشکل حل شود. در این بخش میتوانید از سوالات زیر کمک بگیرید:
- کدام قسمت از این محصول را میتوانم تغییر دهم؟
- آیا میتوانم مشخصات یکی از اجزا را تغییر دهم تا محصول بهتر شود؟
- وقتی به محصولات دیگران نگاه میکنم، کدام ایدهها را میتوانم از محصولات آنها قرض بگیرم؟
اصلاح کردن
سوالاتی که در بخش اصلاح کردن باید بر آن تمرکز کنیم این است که چگونه میتوانیم در محصولات و فرایندهای خود تغییراتی ایجاد کنیم که نتایج بهتری به همراه داشته باشد؟ گاهی مواقع با کوچک یا بزرگ کردن سایز محصول خود میتوانیم آن را بهتر کنیم و کاری کنیم که مشتریان تمایل بیشتری برای خرید آن پیدا کنند. در ادامه به سوالاتی که میتوانیم با عنوان «اصلاح» مطرح کنیم، اشاره شده است:
- با بزرگ کردن کدام قسمت از محصول میتوانم آن را بهینهتر کنم؟
- کدام قسمت از محصول را میتوانم کوچک یا به کلی حذف کنم؟
- چگونه میتوانم ویژگیها و کارایی محصول خودم را افزایش دهم؟
استفادههای دیگر
در این بخش از تکنیک اسکمپر میخواهیم ببینیم که آیا میشود از محصول یا خدمات خودمان برای کارها و اهداف دیگری هم استفاده کرد؟ آیا اگر یک سری تغییرات در محصول خود بدهیم، میتوانیم کاربران و متقاضیان بیشتری را جذب کنیم؟ در ادامه به چند مورد از سوالاتی که در این بخش مطرح میشود، اشاره شده است:
- از این محصول در چه موارد دیگری میتوان استفاده کرد؟
- آیا افرادی که معلولیت دارند هم میتوانند از این محصول بهرهمند شوند؟
- چه افراد دیگری غیر از گروه هدف من میتوانند از این محصول استفاده کنند؟
حذف کردن
وقتی صحبت از حذف به میان میآید، باید به این سوال بپردازیم که کدام بخش از محصول یا فرایند را میتوان حذف کرد، به طوری که به کارایی آن محصول آسیبی نرسد؟ به این فکر کنید که با حذف هر بخش از محصول یا فرایند چه اتفاقی رخ میدهد؟ در این قسمت میتوان سوالات زیر را مطرح کرد:
- چه چیزی را بدون تغییر در عملکرد محصول میتوان حذف کرد؟
- اگر بخشی خاصی از محصول را حذف یا سادهتر کنیم، چه اتفاقی میفتد؟
- چه چیزهایی در این محصول غیرضروری یا بی اهمیت هستند؟
معکوس سازی
در این بخش از تکنیک اسکمپر باید به این مسئله بپردازیم که چگونه میتوانیم محصول یا فرایند را تغییر دهیم یا بازآرایی و معکوس کنیم. به عنوان مثال برای معکوس سازی میتوانیم سوالات زیر را مطرح کنیم:
- اگر قرار باشد فرایند تولید این محصول را به صورت معکوس انجام دهم یا در این فرایند بازآرایی کنم، چه کارهایی باید انجام دهم؟
- اگر نظم و ترتیب تولید را بر هم بزنیم چه اتفاقی میفتد؟
- آیا میتوانیم اجزاء، الگو یا طرح را به کلی جابجا یا حتی معکوس کنم؟
2. طوفان فکری
تکنیک طوفان فکری یا بارش فکری (Brainstorming) یکی از بهترین تکنیک های ایده پردازی است و به همین خاطر به یکی از متداولترین و رایجترین روشها در بین انواع روش های ایده پردازی تبدیل شده است. در این روش ابتدا یک تیم ایدهپردازی معین میکنیم و با اعضای این تیم قرار میگذاریم که در یک روز و ساعت مشخص در یک فضای معین جمع شویم.
البته باید موضوع یا مسئلهای را هم که با آن درگیر هستیم به افراد بگوییم تا بتوانند چند روزی روی آن فکر کنند، اگر میخواهند مطالعهای داشته باشند، از متخصصان امر مشورت بگیرند و با آمادگی کامل در جلسه حاضر شوند.
زمانی که افراد در جلسه حاضر شدند، یک شخص به عنوان دبیر جلسه تعیین میشود و افراد میتوانند ایدهها و راهکارهای خود را برای حل مسئله پیشنهاد دهند و آن شخص دبیر جلسه هم ایدهها را یادداشت میکند. در نهایت وقتی ایدهها به پایان رسید، افراد مینشینند و ایدههای مناسب را جدا میکنند. سپس غربالگری انجام میدهند و از بین ایدههای خوب، چند ایده بهتر را برمیگزینند و در نهایت میتوانند این ایدهها را با هم ترکیب کنند یا اینکه یک ایده نهایی را برگزینند و وارد مرحله اجرا شوند.
الکس آزبون، این تکنیک ایده پردازی را در سال 1958 مطرح و آن را نامگذاری کرد. وی که در زمینه تبلیغات فعالیت میکرد، به این نتیجه رسید که افراد به تنهایی نمیتوانند راهکارهای خوبی برای کمپینهای تبلیغاتی ارائه دهند و به همین خاطر تصمیم گرفت که جلسات گروهی برای ایدهپردازی برگزار کند. پس از برگزاری این نشستهای طوفان فکری، عملکرد مجموعه و تک تک افراد به میزان قابل توجهی بهتر شد. او طرح طوفان فکری را در سال 1958 در کتابی تحت عنوان «قدرت خلاقیت شما» و در قالب 33 فصل مطرح کرد.
3. تکنیک شش کلاه تفکر؛ یکی از بهترین تکنیک های ایده پردازی
یکی از انواع روش های ایده پردازی که در سازمانهای بزرگ و پیشرفته جهان، رایج و متداول شده، تکنیک شش کلاه تفکر است. ادوارد دوبونو، پدر تفکر خلاق در سال 1985 این تکنیک را در کتاب خودش تحت عنوان «شش کلاه تفکر» معرفی کرد. در این روش ایده پردازی، حداقل شش نفر باید در جلسه حضور داشته باشند.
وقتی میگوییم شش کلاه تفکر به این معناست که هر کدام از شش نفری که در جلسه حاضر میشوند باید از یک زاویه خاص به مسئله یا مشکل فکر کنند. در واقع شش کلاه تفکر، یک حالت تشبیهگونه دارد؛ به این معنا که وقتی هر کدام از این شش کلاه تفکر را بر سر خود میگذاریم، مغز ما میفهمد که باید به شیوه خاصی عمل کند و از زاویه خاصی به موضوع بنگرد. این شش کلاه تفکر عبارت است از:
کلاه سفید
کسی که کلاه سفید روی سر خودش میگذارد (نماینده تفکر کلاه سفید است)، وظیفهاش این است که در جلسه ایدهپردازی در مورد اطلاعات، دادهها و ارقام ملموس مربوط به مسئله یا موضوع جلسه صحبت کند. رنگ سفید، خنثی و منفعل است و راجع به یک مسئله یا راهکار، موضع سخت و جدی نمیگیرد و تنها در پی این است که واقعیتها را بدون هیچ قضاوتی در اختیار سایر اعضای گروه قرار دهد.
کلاه قرمز
کسی که نماینده تفکر کلاه قرمز است، باید از منظر عواطف و احساسات به قضیه نگاه کند. او باید یک بینش غیراستدلالی و هیجانی را در پیش بگیرد و نظرات خودش را با این نگاه بیان کند. متفکر یا نظریهپردازی که کلاه قرمز دارد، در واقع باعث میشود که سایر افراد حاضر در جلسه بتوانند با نگرش احساسی و عاطفی در مورد یک مسئه آشنا شوند.
کلاه سیاه
در واقع نماینده کلاه سیاه در جلسه باید نگاهی نقادانه و منفی در مورد یک موضوع یا مسئله داشته باشد. او باید نظرات منطقی و بدبینانه در مورد آن مسئله یا محصول را بیان کند. در واقع به بیان ساده میگوید که محصول یا خدمتی که یک مجموعه میخواهد روانه بازار کند، بر اساس چه دلایلی شکست خواهد خورد و آن نتیجه مطلوب را برای سازمان به همراه نخواهد داشت.
کلاه زرد
کسی که در بحث نماینده کلاه زرد به حساب میآید، وظیفه دارد که نگاهی مثبت در مورد مسئله وموضوع داشته باشد و با مثبتاندیشی، نظرات و دیدگاههای خودش را بیان کند. نگرشهای فرد دارای کلاه زرد درست در مقابل نگرش کلاه سیاه قرار دارد؛ یعنی باید فکر کند و چند دلیل خوب و منطقی برای موفقیت محصول یا خدمت سازمان در بازار پیدا کند.
کلاه سبز
کسی که نماینده کلاه سبز در نشست ایده پردازی باشد، باید همواره در پی خلاقیت و نوآوری باشد. او تمرکز خودش را روی تغییر و تحول میگذارد و نظراتش به این مسئله اختصاص دارد که چگونه میشود محصول یا خدمات کنونی را به گونهای تغییر داد که بهتر شود. او با خلاقیتی که به خرج میدهد، میخواهد سبکهای کهنه را کنار بزند و راه و روشی نو ارائه دهد.
کلاه آبی
نماینده تفکر کلاه آبی، در واقع کنترل جلسه ایده پردازی را در اختیار دارد و به نظرات دیگران توجه میکند. او به اندیشههایی که سایر اعضای جلسه بیان میکنند توجه میکند و میکوشد که این اندیشهها را سازماندهی کند.
4. تکنیک نوشتن افکار یا افکارنویسی
نوشتن افکار یا افکارنویسی یکی از بهترین مدلهایی است که برای ایده پردازی وجود دارد. این روش هم به صورت شخصی و هم به صورت گروههای 6 تا 8 نفره قابل اجراست. در این روش افراد یک کاغذ برمیدارند و هر چه به ذهنشان میآید روی کاغذ میآورند. نکتهای که در این زمینه باید به آن توجه کنیم این است که اصلاً نباید جلوی افکار خود را بگیریم و هر چه به ذهنمان میآید، روی کاغذ بیاوریم.
اگر تنها هستید، وقتی نوشتن افکارتان تمام شد، کاغذ را بردارید و به دقت بخوانید و روی مطالب خود فکر کنید و در صورتی که نکته جدیدی به ذهنتان میرسد، یادداشت کنید. حال تأمل روی این مطالب، جدا کردن نکات خوب آن میتواند یک سری ایده عملی و درجه یک باشد.
اگر به صورت گروهی از این تکنیک استفاده میکنید، افراد باید کاغذهای خود را پس از نوشتن افکار رد و بدل کنند تا سایر افراد اگر نکته یا نظری دارند به برگههای هم اضافه کنند. در نهایت افراد برگهها را جمع و روی آنها بحث میکنند.
5. تکنیک تفکر معکوس
در این روش که یکی از بهترین مدلهای ایده پردازی به حساب میآید، باید ابتدا مسئله خود را به یک سوال تبدیل کنیم. به عنوان مثال میخواهیم تعداد فالوورهای پیج اینستاگرام خود را بالا ببریم. باید برای رسیدن به این هدف چه کارهایی انجام داد؟ برای ایده پردازی به روش تفکر معکوس، لازم است ابتدا سوال خود را معکوس کنیم و بگوییم که چگونه میتوانیم تعداد فالوورهای پیج خود را کاهش دهیم؟ اکنون میتوانیم پاسخهای مختلفی به این سوال بدهیم. به عنوان مثال:
- محتوای ارزشمند و جذاب منتشر نکنیم
- محتواهای خود را به صورت منظم منتشر نکنیم
- با تمام فرمتهای محتوایی اینستاگرام (ریلز، استوری، پست و لایو) کار نکنیم و فقط روی یک فرمت تمرکز کنیم
پاسخهای مختلفی میتوانیم به این سوال بدهیم. 10 تا 15 دقیقه را برای پاسخگویی به این پرسش پاسخ دهید. زمانی که فرصت به پایان رسید، اکنون نوبت آن است که پاسخهای خود را معکوس کنیم تا بتوانیم به پاسخ سوال اصلی خود برسیم.
تکنیک های ایده پردازی ؛ کلید تحول و بهبود در کسب و کار
در صورتی که واقعاً میخواهید کسب و کار خود را به یک فضای دموکراتیک تبدیل کنید و کاری کنید که افراد حاضر در سازمان، کسب و کار را متعلق به خودشان بدانند و با جان و دل در سازمان شما کار کنند، حتماً نشستهای ایدهپردازی را در سازمان خود دایر کنید و از مدیران هم بخواهید که با اعضای گروه خود مشورت کنند و به آنها اجازه دهند که نظرات خودشان را مطرح کنند. سعی کنید خودتان برای یادگیری تکنیک های ایده پردازی وقت بگذارید و امکان یادگیری این تکنیکها را برای اعضای سازمان خود هم فراهم کنید. همیار آکادمی در دوره وبمستران هوشمند میکوشد که ایده پردازی را به مخاطبان آموزش دهد؛ زیرا میداند که یادگیری این مفهوم تا چه اندازه در موفقیت و پیشرفت یک کسب و کار تأثیرگذار است.
شما با کدام تکنیک های ایده پردازی آشنا هستید؟ از نظر شما یادگیری انواع روش های ایده پردازی چه مزایا و منافعی برای سازمان دارد؟ در سازمان یا کسب و کار شما از کدام تکنیک های ایده پردازی استفاده میشود؟ لطفاً نظرها، پرسشها و پیشنهادهای خود را با ما و سایر همراهان همیار آکادمی در بخش نظرها (زیر همین مقاله) به اشتراک بگذارید.
منابع:
سوالات متداول
-
تکنیک اسکمپر، طوفان فکری، شش کلاه تفکر، افکار نویسی و تفکر معکوس همگی از تکنیکهای ایدهپردازی هستند که در این مقاله به طور مفصل آنها را بررسی کردهایم.
-
در صورتی که واقعاً میخواهید کسب و کار خود را به یک فضای دموکراتیک تبدیل کنید و کاری کنید که افراد حاضر در سازمان، کسب و کار را متعلق به خودشان بدانند و با جان و دل در سازمان شما کار کنند، حتماً ایدهپردازی را در سازمان خود دایر کنید.
اشتراک گذاری
آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است. آدم به عشق آدم زنده است. من عاشق نوشتن و خواندنم؛ نوشتن و خواندنی که سایر انسانها را داناتر و تواناتر کند!