فرهنگ سازمانی، همانند هویت و شخصیت یک فرد، ماهیت و ذات یک شرکت یا موسسه را آشکار میکند و قطعه مهم پازل استراتژی کسب و کار است. این فرهنگ، مجموعهای از ارزشها، نگرشها و رفتارهای مشترک است که بر نحوه تعامل، کار و درک افراد از ماموریت و اهداف سازمان اثر میگذارد.
فرهنگ سازمانی، حکم روح سازمان را دارد که در ابعاد مختلفی همچون نحوه برخورد با کارکنان و مشتریان یا فرآیندهایی همچون تصمیمگیری و حل مسئله، همه و همه تحت تاثیر این فرهنگ شکل میگیرند.
در ادامه این مقاله از همیار آکادمی، به بررسی ابعاد مختلف فرهنگ سازمانی، اهمیت آن و چگونگی ایجاد و تقویت فرهنگ درست در سازمانها خواهیم پرداخت. پس اگر به دنبال داشتن فرهنگ سازمانی قوی هستید با ما همراه باشید.
آیا می دانستید!
شرکتهایی که تعادل کار و زندگی سالم و محیط کاری حمایتی را ترویج میکنند، کاهش ۲۵ درصدی در سطح استرس کارکنان و ۳۰ درصدی بهبود در سلامت روان را گزارش میدهند. [منبع: انجمن روانشناسی آمریکا]
فرهنگ سازمانی قوی و مثبت، منجر به افزایش ۷۲ درصدی در میزان تعهد کارکنان نسبت به سازمانهایی با فرهنگ ضعیف میشود. این تعهد بالا همچنین باعث کاهش ۴۱ درصدی غیبت و کاهش ۵۹ درصدی جابهجایی کارکنان میشود. [منبع: Gallup]
کسب و کارهایی که فرهنگ قوی با اولویت بر خدمات مشتری دارند، شاهد افزایش ۲۰ درصدی در میزان رضایت مشتری هستند. کارکنان راضی به احتمال زیاد خدمات بهتری ارائه میدهند و در نتیجه منجر به مشتریان شادتر میشوند [منبع: Forbes]
تعریف فرهنگ سازمانی چیست؟
فرهنگ سازمانی (Organizational culture) همان قوانین و آئین نامههای نانوشته در سازمان است که براساس آن، اعضای سازمان با یکدیگر یا با مشتریان خود رفتار میکنند!
همانطور که ژن در وجود موجودات زنده، هویت و ماهیت آنها را تعیین میکند، فرهنگ سازمانی نیز نقشی اساسی در شکلدهی به هویت و ماهیت یک سازمان ایفا میکند. این فرهنگ، مجموعهای از باورها، هنجارها و رفتارهای نانوشته است که در تار و پود سازمان تنیده شده و مانند یک نقشه راه، مسیر و عملکرد اعضای آن را در محیط کار هدایت میکند.
سازمانی با فرهنگ قوی و مثبت، کارکنانی متعهد، خلاق و نوآور خواهد داشت که با اشتیاق در جهت تحقق اهداف مشترک تلاش میکنند. در مقابل، سازمانی با فرهنگ ضعیف و نامناسب، با چالشهایی نظیر عدم تعهد، ناکارآمدی، فرسودگی شغلی و در نهایت، ناکامی در رسیدن به اهداف روبرو خواهد بود.
درک و تبیین فرهنگ سازمانی، امری حائز اهمیت برای مدیران و رهبران سازمانها است. شناخت ابعاد مختلف این فرهنگ، به آنها کمک میکند تا با اتخاذ رویکردی صحیح، در جهت تقویت و ارتقای آن گام بردارند.
همچنین فرهنگ در سازمان، پدیدهای پویا و در حال تحول است و نیازمند مراقبت و توجه مستمر است. با ارزیابی مستمر، انطباق با شرایط و نیازهای روز و نوآوری در شیوههای رهبری، میتوان فرهنگی سازمانی را خلق کرد و به اهداف و قلههای موفقیت باشد.
فرهنگ میتواند توسط مدیران ارشد هر سازمان نوشته شده باشد و به صورت بیانیه یا اسلاید ارائه شود. اگر کارمندی میخواهد بداند فرهنگ سازمانی با شرایط او منطبق است، جدا از ظواهر مجموعه (مثل دیزاین محل کار) بایستی به این توجه کند که آیا کار کردن در آن سازمان با روحیاتش سازگار است یا نه!
اهمیت و نقش فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی نقشی حیاتی در موفقیت و یا شکست یک سازمان ایفا میکند. سازمانی که از فرهنگی قوی و مثبت برخوردار باشد، میتواند از مزایای متعددی بهرهمند شود، از جمله:
1. جذب و حفظ استعدادها
سازمانهایی که از فرهنگ سازمانی بازاری مثبتی برخوردارند، در جذب و حفظ نیروهای مستعد و کارآمد موفقتر عمل میکنند. افراد با انگیزه و خلاق تمایل دارند در محیطی کار کنند که در آن احساس ارزش و احترام کنند و فرصتهای رشد و پیشرفت برایشان فراهم باشد.
2. تصمیمگیری و حل مسئله اثربخش
فرهنگ سازمانی که بر پایه ی تبادل آزاد اطلاعات و ایدهها بنا شده باشد، به تصمیمگیری و حل مسئله ی کارآمدتر میانجامد. در چنین فضایی، کارکنان بدون هیچ واهمهای نظرات و راهحلهای خود را ارائه میدهند که این امر به انتخاب بهترین گزینه و افزایش کارایی سازمان منجر میشود.
3. تعهد و انگیزه کارکنان
فرهنگ سازمانی قوی، حس تعلق و هدفمندی را در کارکنان تقویت میکند. زمانی که کارکنان احساس ارزشمندی و همراستایی با ارزشها و اهداف سازمان داشته باشند، به احتمال زیاد تعهد و انگیزه بیشتری برای انجام وظایف خود خواهند داشت.
4. افزایش بهرهوری و کارایی
فرهنگ سازمانی مناسب، با ایجاد انگیزه، روحیه و شور و نشاط در کارکنان، به طور مستقیم بر افزایش بهرهوری و کارایی آنها تاثیر میگذارد. در چنین فضایی، کارکنان با همکاری و پشتکار بیشتر، برای رسیدن به اهداف مشترک تلاش میکنند.
5. مدیریت تغییرات
فرهنگ سازمانی متعالی، بستر مناسبی برای مدیریت تغییرات و تطبیقپذیری با شرایط جدید فراهم میکند. در چنین سازمانی، کارکنان با تغییر و تحولات به عنوان فرصتی برای یادگیری و پیشرفت روبرو میشوند و به جای مقاومت در برابر آن، پذیرای تغییرات هستند.
6. نوآوری و انعطافپذیری
فرهنگ سازمانی بستری مناسب برای شکوفایی خلاقیت و نوآوری فراهم میکند. تشویق خلاقیت، ریسکپذیری و یادگیری مستمر در محیطی که ایدههای جدید مورد استقبال قرار میگیرند، سازمان را قادر میسازد تا با شرایط متغیر بازار سازگار شده و در دنیای رقابتی امروز، پیشرو باشد.
7. افزایش اعتبار و شهرت برند
فرهنگ سازمانی مثبت، میتواند به ارتقای اعتبار و شهرت برند یک سازمان کمک کند. زمانی که مشتریان و شرکا با سازمانی روبرو میشوند که فرهنگ سازمانی قوی و مثبتی دارد، به آن اعتماد بیشتری میکنند و تمایل بیشتری به همکاری با آن خواهند داشت.
مولفه های فرهنگ سازمانی چیست؟ 5 ویژگی فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی از طریق ویژگیهای زیر شکل میگیرد:
۱. ارزشهای مشترک: اینها اصول اولیه و هنجارهای عملیاتی هستند که یک سازمان برای هدایت اعضای خود به کار میگیرد. هدف اصلی این ارزشها متحد کردن افراد از طریق تنظیم رفتارشان، هدایت و پشتیبانی از عملیات سازمان و ایجاد اعتماد بین کارکنان است.
۲. هنجارها و انتظارات: این موارد، قوانین نانوشتهای هستند که به کارمندان برای درک بهتر رفتارشان کمک میکنند تا با سایر همکاران تعامل داشته باشند. برخی از ویژگیهای این هنجارها شامل سبک ارتباطی، اخلاق و مدل همکاری میشود. توجه داشته باشید که این کته ها برای سازمان ضروری هستند زیرا یکپارچگی ایجاد میکنند و در عین حال به کارکنان یادآوری میشوند که سازمان در تلاش برای رسیدن به چه هدفی است.
۳. سبک ارتباطی: این ویژگی به چگونگی انتقال اطلاعات بین کارکنان یک شرکت و سلسله مراتب سازمانی اشاره دارد. سبک ارتباطی هم شامل روشهای ارتباطی و هم لحن و زبانی است که استفاده میشود.
۴. سبک رهبری: این ویژگی به نحوه تعامل مدیران با کارمندان و شیوه تصمیمگیری اشاره دارد و می تواند از استبدادی و دیکتاتوری تا دموکراتیک و مشارکتی متغیر باشد. بی شک سبک رهبری اتخاذ شده در سازمان، بر فرهنگ سازمانی آن تأثیر میگذارد.
۵. محیط کار: محیط کار به فضای فیزیکی، اجتماعی و روانی اشاره دارد که کارکنان در آن به انجام وظایف خود میپردازند. بنابراین، این محیط شامل چیدمان و طراحی دفتر، امکاناتی که برای کارکنان فراهم شده است، میزان تشویق روابط بین فردی در محل کار و «احساس» کلی حاکم بر فضا میشود.
انواع فرهنگ سازمانی کدامند؟
فرهنگها میتوانند برای موقعیتهای مختلف مناسب باشند. سازمانهای گوناگون دارای فرهنگهای منحصربهفردی هستند که تحت تاثیر ارزشها، آداب و رسوم و نحوه تعامل افراد درون آنها، شکل میگیرد. ما در ادامه به برخی از آنها اشاره می کنیم:
فرهنگ سلسله مراتبی (Hierarchical culture)
در فرهنگ سلسله مراتبی، نظم و انضباط حرف اول را میزند. روابط رسمی، قوانین سختگیرانه، ساختارهای شفاف و سلسله مراتب مشخص، ارکان اصلی این نوع فرهنگ هستند. در چنین محیطی، ثبات و کارایی حرف اول را میزنند. به همین دلیل، به این نوع فرهنگ، فرهنگ بوروکراتیک نیز میگویند.
در این ساختار، کارمندان ملزم به پیروی از رفتارهای رسمی هستند و رفتارهای غیررسمی جایی در آن ندارد. مدیران عمدتاً بر هماهنگی وظایف، سازماندهی امور و اجرای دقیق قوانین توسط همه تمرکز میکنند. وظایف و اختیارات هر فرد به طور واضح تعریف شده و در آییننامهها به ثبت رسیده است. کارکنان ملزم به پیروی دقیق از این قوانین و فرآیندها هستند.
فرهنگ قبیلهای (Clan Culture)
در فرهنگ قبیلهای، سنتها، وفاداری، تعهد فردی و کار تیمی ستونهای اصلی هویت سازمانی هستند. افراد به کار گروهی و حمایت از یکدیگر اعتقاد دارند و سازمان را فراتر از یک محل کار معمولی میدانند و احساس وظیفهشناسی زیادی نسبت به سازمان و یکدیگر دارند.
در این محیط، افراد به جای صرف تمرکز بر وظایف شغلی، خود را عضو یک خانواده میدانند و به همکاری و حمایت بیدریغ از همدیگر ادامه می دهند. افراد سازمان را مانند دوستی میبینند که باید نسبت به او همیشه وفادار باشند و این اعتماد دوسویه، تعهد و تلاش بیوقفه کارکنان را برای ارتقای سطح سازمان به ارمغان میآورد. وفاداری به این “دوست” با ثبات شغلی و امنیت خاطر پاداش داده میشود و چرخه تعهد و انگیزه را تداوم میبخشد.
نقش افراد با تجربه در این فرهنگ، فراتر از وظایف شغلی است. آنها به مثابه مربیان و راهنمایان دلسوز، تجارب و دانش خود را سخاوتمندانه با اعضای جدید به اشتراک میگذارند و این امر به انتقال صحیح ارزشها و آداب و رسوم سازمانی به نسل بعدی کارکنان کمک میکند.
عضویت در این سازمان، با این فرهنگ، مایه افتخار و مباهات کارکنان است. حس تعلق خاطر عمیق به این خانواده و همبستگی مثالزدنی با یکدیگر، رمز موفقیت آنهاست.
فرهنگ کارآفرینی (Entrepreneurial Culture)
در فرهنگ کارآفرینی، جسارت، پویایی و خلاقیت در رگ و ریشه افراد جاری است. این فضا، بستری مناسب برای ابتکار عمل و انعطافپذیری افراد را فراهم میکند و انگیزهی لازم برای ریسکپذیری و ابتکار عمل را در آنها ایجاد میکند.
افراد با اشتیاق و شوق به دنبال کشف ایدههای نو، ارائه راهحلهای خلاقانه و آزمایش ایدههای جدید هستند. نوآوری و پویایی در این فرهنگ حرف اول را میزند و تصمیمگیریهای جسورانه کلید موفقیت و پیشرفت به شمار میروند.
این فرهنگ به دنبال ایجاد تغییرات است، از اینرو در این فرهنگ، آزادی عمل و اختیار تصمیمگیری به طور کامل به افراد اعطا میشود. مشارکت فعال و ارائه نظرات نو در این محیط نه تنها تشویق میشود، بلکه پاداشهای ارزشمندی نیز به همراه دارد. تفکر خلاق و نگاه فراتر از چارچوبهای سنتی، رمز کشف فرصتهای جدید و دستیابی به موفقیتهای چشمگیر است.
فرهنگ کارآفرینی، محرک تحول و دگرگونی است و با ارائه محصولات و خدمات نوین و خاص، نقشی کلیدی در ارتقای سطح زندگی ایفا میکند.
فرهنگ بازاری (Market Culture)
در فرهنگ سازمانی سودمحور یا بازاری، تعیین اهداف روشن و قابل اندازهگیری، بهویژه در زمینههای مالی مانند فروش، سودآوری و سهم بازار، نقشی محوری ایفا میکند. در این فرهنگ، میل به سودآوری حرف اول را میزند و عملکرد افراد بهطور مستقیم با افزایش سودآوری سازمان مرتبط است.
بهازای عملکرد بهتر، افراد پاداشهای مشخصی دریافت میکنند و این چرخه، انگیزهای قوی برای تمرکز بر نتایج قابل اندازهگیری ایجاد میکند.
با این حال، فرهنگ های سازمانیِ مدام در حال تغییر، چالشهایی را نیز به همراه دارد. امنیت شغلی در چنین محیطهایی پایین است و تعهد و وفاداری بلندمدت بین افراد و سازمان بهندرت شکل میگیرد. روابط اجتماعی در این فرهنگ، عمیق و بر پایه دوستی و وفاداری نیست و بیشتر بر مبنای منافع متقابل و عملکرد فردی بنا شده است.
چگونه فرهنگ سازمانی خود را بهبود بخشیم؟
داشتن یک فرهنگ سازمانی متعالی، مستلزم تلاش، برنامه ریزی و اجرای درست و اصولی استراتژی سازمانی است. در اینجا به برخی از اقداماتی که میتوانید برای بهبود فرهنگ سازمانی خود انجام دهید، اشاره میکنیم:
ایجاد ارزشهای محوری
ارزشهای محوری، اصول و اعتقاداتی هستند که مبنای رفتار و تصمیمگیری کارکنان قرار میگیرند. این ارزشها هویت شرکت را شکل میدهند و فلسفه و فرهنگ سازمان را تعریف میکنند. به عبارت دیگر، ارزشهای محوری ابزار اصلی برای هدایت کارکنان در تصمیمگیری درست و برقراری ارتباط مؤثر با مشتریان، شرکا و یکدیگر هستند.
ترویج ارتباط باز
ایجاد یک محیط کاری با «ارتباط باز» به این معنی است که کارکنان احساس راحتی کنند تا بدون ترس از قضاوت یا رد شدن، ایدهها، نگرانیها و بازخورد خود را بیان کنند. این کار مستلزم ایجاد کانالهایی برای ارتباط دوطرفه است، مانند جلسات منظم تیمی، صندوقهای پیشنهاد، روشهای بازخورد ناشناس.
ارتباط مؤثر به کارکنان امکان میدهد تا اطلاعات را به اشتراک بگذارند، روی پروژهها همکاری کنند، مشکلات را حل کنند و به طور مؤثرتر در راستای اهداف سازمان گام بردارند.
ترویج همکاری
ترویج همکاری به معنای تشویق به کار تیمی، تفویض اختیار مناسب و مشارکت بین کارکنان برای رسیدن به اهداف مشترک است. این رویکرد را میتوان از طریق استراتژیهای مختلفی مانند فعالیتهای تیمسازی، پروژههای بین بخشی یا دپارتمانی، ابزارهای مشارکتی و غیره، تقویت کرد. سازمانها باید فرهنگی را تشویق کنند که در آن، کارکنان ضمن به رسمیت شناختن تلاشهای فردی، در به اشتراک گذاشتن ایدهها، دانش یا منابع خود دریغ نکنند.
ارائه آموزش و توسعه
برای ارتقای فرهنگ سازمانی، ارائه فرصتهای آموزشی و توسعهای ضروری است. این به معنای دادن فرصت به کارکنان برای بهبود مهارتها و دانش آنهاست. حمایت سازمان از رشد فردی، انگیزه کارکنان را افزایش میدهد و فرهنگ بهبود مستمر را تقویت میکند.
توجه به تعادل بین کار و زندگی
این مورد به معنای ایجاد محیطی است که به کارکنان امکان میدهد ضمن انجام وظایف کاری، به سلامت شخصی و خانوادگی خود نیز رسیدگی کنند. این امر اغلب از طریق ساعات کاری انعطافپذیر و سیاستهای حمایتی محقق میشود. مزایای داشتن تعادل بین کار و زندگی، کاهش سطح استرس، افزایش روحیه و بهرهوری و در نهایت، حفظ نیروی کار است.
کلام آخر
اگر بخواهیم به این معقوله به طور عمیقتر نگاه کنیم، فرهنگ سازمانی، مجموعهای از نگرشها و ارزشهایی است که رفتار کارکنان در سازمان را شکل میدهد. این فرهنگ، از طریق تعاملات میان کارکنان، مدیران و مشتریان شکل گرفته و در رفتار روزمره آنها نمایان میشود.
فرهنگ سازمانی، در نحوهی برخورد کارکنان با چالشها و موقعیتهای مختلف قابل مشاهده است. به عنوان مثال، در مواجهه با مرجوعی محصول توسط مشتری، رفتار کارمند در قبال او و نحوهی مدیریت این چالش، نشاندهندهی فرهنگ آن سازمان است. یا در نمونهای دیگر، برخورد مدیر با کارمندی که مرتکب اشتباه شده، نشان دهنده فرهنگ سازمانی و نوع نگرش آن سازمان خواهد بود.
در نهایت، میتوان گفت که فرهنگ سازمانی، هویت و شناسنامهی یک سازمان است که بر عملکرد، تعهد و رضایت کارکنان و در نهایت، بر جایگاه و موفقیت آن سازمان در دنیای رقابتی امروز، تاثیر زیادی خواهد داشت.
سوالات متداول
-
برخی از چالش های رایج عبارتند از: عدم وجود وضوح در مورد ارزش های سازمانی، عدم تعهد رهبری، عدم مشارکت کارکنان و فقدان ارتباطات.
-
نشانههای یک فرهنگ سازمانی قوی شامل تعهد و رضایت بالای کارکنان، همراستا بودن با ارزشهای شرکت، وجود کانالهای ارتباطی مؤثر، کار تیمی و همکاری قوی و یک محیط کاری مثبت است که در آن کارکنان در نقشهای خود احساس ارزشمندی و حمایت میکنند.
-
رهبران روی فرهنگ سازمانی تأثیر زیادی میگذارند. آنها با رفتار و برخوردهای خودشان، نوعی الگو برای کارمندان میشوند. به عبارت دیگر، رهبران با کارهایی که انجام میدهند و واکنشهایی که نشان میدهند، فرهنگ کلی سازمان را تحتتأثیر قرار میدهند.