hamyar logo hamyar text

Stratton Oakmont | داستان Jordan Belfort یا همان گرگ وال استریت

Stratton Oakmont | داستان Jordan Belfort یا همان گرگ وال استریت

زمان مطالعه 4 دقیقه جلال شایان

جردن بلفورت(Jordan Belfort) به راستی یکی از بزرگ‌ترین گرگ‌های زمانه ما شناخته می‌شود. این شخصیت پس از فیلم جنجالی «The Wolf Of Wall Street» یا گرگ وال استریت به شهرت جهانی رسید. شاید به خاطر گنجاندن نام او در لیست خودساخته‌ها از همیار آکادمی انتقاد کنید ولی باید گفت که با وجود تمام فعالیت‌های اقتصادی غیرقانونی وی، در نهایت به شخصیتی سالم و مفید برای جامعه تبدیل شده و مشغول فعالیت‌های آموزشی است. از طرفی وی در یک خانواده معمولی رشد کرد و توانست ثروتمند شود. در صورتی که تمایل دارید با این شخصیت برجسته و توانمند آشنا شوید، پیشنهاد می‌کنیم که تا پایان این مطلب ما را همراهی کنید.

نگاهی اجمالی به بخش‌های مختلف زندگی جردن بلفورت

ما در این مقاله زندگی جردن بلفورت را به چند بخش تقسیم کرده‌ایم و هر بخش را به صورت جداگانه بررسی خواهیم کرد:

  • سال‌های ابتدایی زندگی و کار
  • گرگ وال استریت
  • درگیری با قانون
  • زندگی جردن بلفورت پس از آزاد شدن از زندان

سال‌های ابتدایی زندگی و کار

جردن راس بلفورت در 9 جولای سال 1962 در نیویورک آمریکا چشم به جهان گشود. خانواده وی کاملاً معمولی بودند و خبری از ثروت‌های کلان در آن نبود. جردن در همان سال‌های ابتدایی زندگی به همگان نشان داد که مهارت و استعداد ذاتی فوق‌العاده‌ای در فروش دارد. وی در دهه 1980 میلادی در زمینه فروش گوشت و غذاهای دریایی فعالیت می‌کرد و کسب و کار هم از خودش بود اما این کسب و کار زیاد دوام نیاورد و از هم پاشید. وی تصمیم گرفت زمینه کاری خود را به کلی تغییر دهد.

بنابراین به همراه همسرش «دنیز لومباردو» یک بلیط قطار گرفت و به وال استریت آمد و فعالیت خود را شروع کرد. شنیده‌اید می‌گویند فلانی دست به طلا هم بزند خاکستر می‌شود؟ جردن بلفورت مصداق بارز این جمله بود. در سال 1987 وارد یک شرکت دلالی سهام شد و از شانس بد او، همان روز سهام‌های جهانی سقوط کرد و او کارش را از دست داد ولی در همین یک روز اطلاعات زیادی از رئیسش کسب کرد. رئیس در حین ناهار، رمز و رازهای زیادی از وال استریت را برای او کشف کرد و این، آغاز مسیر او برای تبدیل شدن به یک گرگ واقعی در بازار سهام آمریکا بود.

وقتی جردن کار خود را از دست داد، اوضاع او و همسرش به قدری خراب شد که همسرش به جردن پیشنهاد داد که حلقه ازدواجشان را بفروشند ولی جردن تصمیم خود را گرفته بود و نمی‌خواست کوتاه بیاید. شروع به جستجو در آگهی‌های موجود در روزنامه‌ها کرد و در نهایت یک مرکز سرمایه‌گذاری کوچک را پیدا کرد که واقعاً افتضاح بود و کارمندان آن هیچ حرفی برای گفتن نداشتند. مسئول آن مرکز از جردن خواست سهام یک مجموعه که ارزش پایینی داشت را بفروشد و در ازای این کار، 50 درصد کمیسیون بگیرد.

جردن پس از تماس با مشتری، طوری از آن سهام و ارزش شرکت صاحب سهام تعریف کرد که مشتری مقدار زیادی از آن سهام را خرید و همه مات و مبهوت شیوه او در دلالی و فروش سهام شدند. در این مرحله هم جردن یک گام دیگر برای تبدیل شدن به « گرگ وال استریت » برداشت. این مجموعه زمینه‌ها را برای پیدا کردن دوستان جدید فراهم کرد. در نهایت وی تصمیم گرفت مجموعه دلالی سهام خودش به نام «استراتون اوکمونت» را راه اندازی کند. جمله معروفی از او هست که می‌گوید:

وقتی از قواعد و قوانین موجود پیروی نکنی، خیلی راحت‌تر می‌توانی ثروتمند شوی.

جردن بلفورت کسی بود که هیچ‌گاه قانع نمی‌شد در همان سطحی که قرار داشت، بماند. او شیفته پیشرفت و ترقی بود و همین عامل، نیروی محرکه رشد و پیشرفت او محسوب می‌شد.

گرگ وال استریت

جردن بلفورت یا همان گرگ وال استریت

جردن بلفورت یا همان گرگ وال استریت

چرا جردن بلفورت به گرگ وال استریت مشهور شد؟ در مجموعه «استراتون اوکمونت(Stratton Oakmont)» چه کاری انجام می‌داد که غیرقانونی بود؟

این شرکت توسط جردن و دوستانش تأسیس شد و تعدادی را هم استخدام کردند. آن‌‎ها در این شرکت کارهای دلالی سهام انجام می‌دادند و کار خود را با سهام‌های ارزشمند آغاز کردند. کار غیرقانونی آن‌ها این بود که سهام‌های بی‌ارزش را ارزشمند جلوه می‌دادند و با قیمت بالا به افراد مختلف می‌فروختند. همین کار باعث می‌شد که قیمت آن سهام کم کم بالا برود. این فعالیت‌های غیرقانونی باعث شد که جردن بلفورت به عنوان گرگ وال استریت معروف شود.

هر چند درآمد او از این مجموعه خیلی بالا بود ولی ولخرجی‌های زیادی هم در این مجموعه می‌شد. جردن هر روز بیشتر در منجلاب اعتیاد به مواد مخدر فرو می‌رفت و بر سر همین خوش‌گذرانی‌ها، همسرش از او جدا شد. البته وی مجدداً ازدواج کرد ولی همسر دومش هم دل خوشی از او نداشت.

کلاهبرداری و اقدامات عجیب و قریبی که در استراتون اوکمونت انجام می‌شد، نظر اف‌بی‌آی را جلب کرد و آن‌ها تحقیقات و بررسی‌های خود روی این مجموعه را آغاز کردند. جردن همیشه برای کارمندان خود سخنرانی و آن‌ها را تشویق به فروش می‌کرد. یکی از جملات معروف او که به نوعی به شعار شرکت تبدیل شد، این بود:

تلفن را قطع نکن. مشتری یا باید خرید کند یا باید بمیرد.

درگیری با قانون

مشکلات جردن با قانون شروع شده بود. او برای منحرف کردن ذهن مجریان قانون و نمایندگان اف‌بی‌آی، به نام عمه همسرش حسابی در سوییس باز کرد ولی این کارها نتیجه‌ای نداشت و جردن بلفورت و همکارانش دستگیر شدند. مشکلات او با قانون باعث شد که در سال 1998 دستگیر شود. سرانجام پس از کش و قوس‌های قانونی فراوان در سال 2003 به چهار سال زندان و پرداخت 110 میلیون دلار جریمه محکوم شد. وی 22 ماه از محکومیتش را در زندان سپری کرد و همان‌جا بود که به نوشتن و انتقال تجربیات خود به دیگران علاقمند شد.

زندگی جردن بلفورت پس از آزاد شدن از زندان

جردن بلفورت در سال 2008 اولین کتاب خاطرات خود را با عنوان « گرگ وال استریت » منتشر کرد. پس از آن هم دومین کتاب خود را با عنوان «دستگیری گرگ وال استریت» در اختیار علاقمندان قرار داد. در سال 2013 اوج معروفیت او رقم خورد. لئوناردو دی‌کاپریو با نقش‌آفرینی در فیلم گرگ وال استریت باعث شد که او در تمام جهان شناخته شود.

او در حال حاضر مجموعه آموزشی خود را راه اندازی کرده است و در آن برنامه‌های مخصوص آموزش کسب و کار و فروش را برگزار می‌کند. شیوه فعلی او در زمینه بازاریابی و فروش، «فروش خط مستقیم» یا «Straight Line» است. وی چندی پیش اعلام کرد که 14 میلیون دلار از 110 میلیون دلار جریمه‌ای که برای او وضع شده را از طریق این مجموعه آموزشی پرداخت کرده است. به قول خودش:

من همان گرگ هستم با این تفاوت که خیرخواه‌تر و خوش‌قلب‌تر شده‌ام.

لئونادرو دی‌کاپریو که نقش جردن بلفورت را در فیلم گرگ وال استریت با هنرمندی تمام ایفا می‌کند، بر این باور است که:

جردن بلفورت مثال درخشانی از خصوصیت‌های جاه‌طلبی و سخت‌کوشی است. در این زمینه‌ها او واقعاً انگیزه‌بخش است.

شاید تا به اینجای مطلب نکته چندانی برای یادگیری نداشته است ولی نا امید نشوید؛ زیرا در ادامه ماجرا تصمیم داریم به درس‌ها و نکات مهمی بپردازیم که باید از این شخصیت برجسته و خودساخته یاد بگیریم.

لئوناردو دیکاپریو در نقش جردن بلفورت در فیلم The Wolf of Wallstreet

لئوناردو دیکاپریو در نقش جردن بلفورت در فیلم The Wolf of Wallstreet

درس‌هایی از زندگانی و کسب و کار جردن بلفورت که باید یاد بگیریم

اگر به زندگی افراد مختلف نگاهی بیندازید یا از آن‌ها بخواهید که زندگی خود را برای شما توضیح دهند، خواهید دید که در زندگی هر کدام درس‌هایی برای آموختن وجود دارد. زندگی جردن بلفورت پر از درس‌ است. آموختن این درس‌ها می‌تواند کمک زیادی به ما کند. در ادامه قصد داریم به چند مورد از درس‌هایی که می‌توان از زندگی و کسب و کار او گرفت، بپردازیم. اگر تمایل دارید که با این درس‌ها آشنا شوید لطفاً تا انتها ما را همراهی کنید.

Quikr | داستان بنیان‌گذار موفق‌ترین سایت نیازمندی‌های آنلاین هند

۱- هدف داشتن در زندگی خیلی مهم‌تر از آن است که فکرش را بکنید

باید بدانید که الآن دارید چه کاری انجام می‌دهید و قصد دارید در آینده چه کنید. این مسئله بسیار مهم است؛ چون جهت و مسیر زندگی شما را تعیین می‌کند. موفقیت با دلار و سنت تعریف و سنجیده نمی‌شود. موفقیت در واقع یک ذهنیت است که باید از همین امروز آن را آغاز کنید. جردن در این زمینه می‌گوید:

اگر می‌خواهید ثروتمند شوید، باید ذهن خود را برای ثروتمند شدن برنامه‌ریزی کنید.

بنابراین هدف داشتن و داشتن ذهنیت موفق در زندگی را در اولویت قرار دهید.

۲- ثبات قدم و سماجت در کار از هر چیزی مهم‌تر است

پیش از این بیان کردیم که جردن بر این باور بود که مشتری باید محصول شما را بخرد. اگر محصول شما را نخرید باید بمیرد. این عبارت واقعاً معنای عمیقی دارد. این عبارت به این معنا است که ثبات قدم و سماجت از هر کاری مهم‌تر است. سماجت است که شما را به شخصی موفق تبدیل می‌کند. همچنین در صورتی که «نه» شنیدید نباید نا امید شوید. به خودتان اعتماد داشته باشید و دوباره تلاش کنید. وی بر این باور است:

من از شما می‌خواهم که هیچ فرصت و شانسی برای شکست به خودتان ندهید. شما باید موفق شوید. بگذارید پیامدها و عواقب شکست برایتان چنان وحشتناک و غیرقابل تصور باشد که از هیچ کاری برای رسیدن به موفقیت فروگذار نکنید.

۳- جردن بلفورت یک رازدار حرفه‌ای بود

شاید به این مسئله فکر کنید که جردن یک رازدار حرفه‌ای بود و برای این رازداری خود نیز دلیل داشت. کار او غیرقانونی بود و به همین خاطر اگر رازدار نبود در همان روزهای اول کار دستگیر می‌شد ولی این طور نیست. رازداری در هر کاری لازم و ضروری است. همیشه به خاطر داشته باشید که اهداف مهم و اولویت‌دار خود را به صورت راز نگه دارید.

لازم است کارمندانی برای کسب و کار خود استخدام کنید که رازدار باشند و رموز کسب و کار شما را برای دیگران بیان نکنند. بنابراین باید اصل رازداری را به عنوان یکی از اصول مهم در زندگی شخصی و کاری خود تعیین کنید.

۴- یک درس مهم در فروش: «این خودکار را به من بفروش»

یکی از درس‌های مهمی که جردن به ما می‌دهد، روشی است که در فروش دارد. او با این مثال ساده از دوستان خود می‌خواهد که ساده‌ترین روش ممکن را برای فروش بیشتر به کار ببندند. او می‌گوید در فروش دو راه وجود دارد:

  • باید خودتان را با نیاز واقعی مشتریان درگیر کنید و به نیازهای واقعی آن‌ها پاسخ دهید.
  • همچنین می‌توانید این نیاز را در آن‌‎ها به وجود بیاورید و آن‌‎ها را تحریک کنید که چیزی از شما بخرند.

در پایان فیلم گرگ وال استریت ، جردن بلفورت در سمیناری که برگزار می‌کند از نمایندگان فروش شرکت‌ها می‌خواهد که یک خودکار را به او بفروشند. هیچ کدام از آن نمایندگان موفق نشدند این کار را بکنند. اگر به دنبال فروش بهتر و بیشتر محصول هستید، باید نیاز به این خودکار را در درون مشتری شعله‌ور کنید و کاری کنید بفهمد واقعاً به این محصول احتیاج دارد.

۵- تیمی که شاد باشد، حتماً موفق خواهد شد

مسئله‌ای که در فیلم گرگ وال استریت به چشم می‌خورد، یک تیم شاد است که با تمام وجود مسیر موفقیت را می‌پیماید و هر روز قله‌های بزرگ‌تری را فتح می‌کند. باید از جردن یاد بگیریم که اگر با یک تیم کار می‌کنیم، باید سعی کنیم که تیم ما شاد و سرحال باشند.

این شادی انگیزه آن‌ها را برای پیروزی بیشتر می‌کند و باعث می‌شود که هر کدام از اعضای گروه کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهند. بنابراین تلاش برای شادی تیمی که با شما همکاری دارد، لازمه موفقیت است و می‌تواند قدرت شما خیلی بیشتر کند.

۶- لازم نیست که برای رسیدن به اهداف زندگی را اینقدر جدی بگیرید

اگر کتاب خاطرات گرگ وال استریت را بخوانید یا فیلم او را ببینید خیلی راحت متوجه می‌شوید که این شخص زندگی را چندان جدی نمی‌گیرد و این یکی از اصولی است که باید در زندگی و کسب و کار به آن اهمیت زیادی بدهید و برای آن ارزش قائل شوید.

اگر بتوانید مسائل زندگی را با دید ضعیف‌تری و کم‌اهمیت‌تری نگاه کنید، می‌توانید بهتر روی آن‌ها فکر کنید و تصمیم‌های عاقلانه‌تری در رابطه با آن‌ها بگیرید. در غیر این صورت اهمیت مسائل برای شما خیلی بیشتر از حد واقعی می‌شود و به همین خاطر گاهی حل مشکلات و مسائل برای برخی دشوار می‌شود. سعی کنید مثل جردن بلفورت تا حد امکان از زندگی خود لذت ببرید و به سلامتی خود بیش از هر چیز دیگر فکر کنید.

۷- دقت کنید و ببینید چه چیزی را برای رسیدن به پول قربانی می‌کنید

یکی از درس‌ها و نکات مهم دیگری که باید از زندگی جردن بلفورت یاد بگیریم، آن است که جردن بعد از رسیدن به پول به‌کلی تغییر شخصیت داد و دچار مشکلات زیادی از قبیل اعتیاد و غیره شد. او با این کارها به بسیاری از کسانی که به آن‌ها علاقمند بود آسیب رساند و حتی کار به جایی رسید که جان فرزند خود را به خطر انداخت.

موفق‌ترین کارآفرینان کسانی هستند که با تمام وجود از خانواده و عزیزان خود مراقبت می‌کنند و به هیچ عنوان اجازه نمی‌دهند که پول به اولویت اول زندگی برای آن‌ها تبدیل شود. سعی کنید همیشه و در هر لحظه از زندگی به ارزش‌های والای انسانی وفادار بمانید. آن‌گاه فاصله چندانی با موفقیت و ثروت نخواهید داشت.

از گرگ وال استریت تا یکی از بهترین سخنرانان انگیزشی

بخش خودساخته همیار آکادمی پر است از افرادی که در زندگی خود با چالش‌های فراوانی مواجه بودند ولی در نهایت توانستند سختی‌ها را شکست دهند و طعم موفقیت را بچشند. جردن بلفورت با وجود تمام فراز و نشیب‌ها و اشتباهاتی که داشت، اکنون یکی از بهترین سخنرانان انگیزشی و آموزگاران حوزه فروش است. او اعلام کرده که کل درآمد خود از طریق کتاب‌های گرگ وال استریت و دستگیری گرگ وال استریت را به دولت و افراد نیازمند داده است تا بدین شکل از آن‌ها حمایت و پشتیبانی کند.

وی تلاش کرده است شیوه و سبک زندگی خود را تغییر دهد و برای هم‌نوعان خود مفید باشد. پیش از این در همیار آکادمی در مورد یکی از کتاب‌های بی‌نظیر او به نام «شیوه گرگ» مطالب خوب و آموزنده‌ای نوشتیم و پیشنهاد می‌کنیم که نگاهی به این خلاصه کتاب بیندازید و نکات آن را در کسب و کار خود به کار ببندید.

آیا پیش از این با شخصیت جردن بلفورت آشنایی داشتید یا از طریق این مقاله با او آشنا شدید؟ چه درس‌های دیگری از زندگی او گرفته‌اید؟ چه نکاتی در مورد این شخص وجود دارد که می‌تواند برای سایر افراد آموزنده باشد؟ لطفاً نظرات خود را در زیر همین پست برای ما و همراهان همیار آکادمی به اشتراک بگذارید.

نویسنده جلال شایان

آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است. آدم به عشق آدم زنده است. من عاشق نوشتن و خواندنم؛ نوشتن و خواندنی که سایر انسان‌ها را داناتر و تواناتر کند!

×

شماره خود را وارد کنید

بعد از وارد کردن شماره کدی که به خط شما ارسال می‌شود را وارد کنید

یا
ورود با ایمیل ورود با جیمیل
login
شماره خود را وارد کنید

بعد از وارد کردن شماره کدی که به خط شما ارسال می شود را وارد کنید

login
کد ارسال شده را وارد کنید
به ارسال شد. edit تغییر شماره