تفکر مثبت و کتابهای موفقیت، دشمنان زیادی پیدا کردهاند و افراد زیادی بر این باور هستند که آموزههای این کتابها بر اساس واقعبینی نیست. در واقع مخالفان بر این باور هستند که ما به عنوان انسان باید محدودیتها و نقصهای خودمان را بپذیریم و سعی کنیم که با آنها کنار بیاییم تا بتوانیم از این طریق به آرامش برسیم. این در حالی است که مارک منسون در کتاب هنر ظریف بی خیالی (The Subtle Art of Not Giving a F*ck) رویکردی کاملاً متفاوت را ارائه میدهد. او میگوید که ما باید با نقاط ضعف و محدودیتهای خودمان کنار بیاییم و یاد بگیریم که تمرکز خود را روی مسائل کمی بگذاریم که واقعاً اهمیت دارند.
همه انسانها در هر جایگاهی که هستند محدودیتهایی دارند ولی این محدودیتها واقعاً مهم نیست و نباید روی آنها تمرکز کنیم. به عنوان مثال عدم قطعیت، شک و تردید بخشی جدایی ناپذیر از زندگی انسان هستند. ما واقعاً نمیدانیم که در آینده چه پیش میآید. اگر کسی بخواهد همیشه با یقین مطلق پیش برود، مطمئناً به مشکل میخورد و احتمالاً نمیتواند در این دنیا کار چندان مهمی انجام دهد. در ادامه این مقاله تصمیم داریم به خلاصهای مفید و آموزنده از کتاب هنر ظریف بی خیالی بپردازیم. در صورتی که شما هم میخواهید درسهای ارزشمند این کتاب را یاد بگیرید، تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.
آشنایی با مارک منسون نویسنده کتاب هنر ظریف بی خیالی
مارک منسون (Mark Manson) متولد سال 1984 در آمریکا است. او یکی از نویسندگان جوان و جویای نام آمریکایی است که اخیراً شیوهای نوین را در زمینه توسعه و رشد فردی و موفقیت در پیش گرفته و اتفاقاً سبک او برای بسیاری از افراد واقعبین و واقعگرا مورد پسند و جذاب واقع شده است. کتاب هنر ظریف بی خیالی که بعضاً آن را هنر ظریف رهایی از دغدغهها ترجمه کردهاند، یکی از بهترین و پرفروشترین آثار اوست که آن را در سال 2016 روانه بازار کرد.
تا سال 2019 حدود 3 میلیون نسخه از کتاب هنر ظریف بی خیالی به فروش رسید. جالب است بدانید که این کتاب به بیش از 25 زبان زنده جهان ترجمه شده و یکی از کتابهایی است که در سریعترین زمان ممکن جهانی شد. در ادامه این مقاله با مهمترین درسها و آموزههای کتاب هنر ظریف بیخیالی روبرو خواهیم شد.
مهمترین درس های کتاب هنر ظریف بی خیالی
کتاب هنر ظریف بی خیالی به ما نمیگوید که بیخیال همه چیز شویم و زندگی را با بیخیالی طی کنیم. این کتاب از ما میخواهد دنبال مسائلی باشیم که واقعاً اهمیت دارند و در کنترل ما هستند. به عنوان مثال کسی که نگران محبوبیت و شهرت خودش است، باید بداند که این مسائل اصلاً در کنترل او نیست و به همین خاطر باید با بیخیالی از کنار آنها رد شود و تمرکز خودش را روی مسائلی مثل صداقت و مهربان بودن بگذارد.
او از مخاطب خود میخواهد که مدام در اندیشه به جا گذاشتن میراث برای فرزندان و نسلهای بعدی نباشد و تمرکز خود را روی خلق شادی و خوشحالی برای خود و اطرافیان بگذارد. اگر کسی یاد بگیرد که بیخیال مسائل فرعی و بیاهمیت زندگی شود، پس از مدتی کیفیت زندگیش بالاتر میرود؛ چون میفهمد که چیزهایی خیلی مهمتری در زندگی هست که باید تمرکز خود را روی آنها بگذاریم. در ادامه یاد میگیریم که چگونه تنها زمان و انرژی خود را روی مسائل مهم زندگی بگذاریم.
1. یاد بگیرید که فقط برای مسائل مهم، تره خرد کنید
در دنیای امروز انسان با تعداد زیادی گزینه و انتخاب روبرو شده است. خیلیها فکر میکنند که داشتن گزینههای زیاد روی میز باعث آرامش میشود و انسان را از دغدغه و سختی میرهاند. این در حالی است که مطالعات نشان میدهد که وقتی گزینههای پیش رو بیش از حد زیاد میشوند میتواند استرس و نگرانی به همراه داشته باشد؛ چون انتخاب برای انسان سخت و دشوار میشود و کسی که میخواهد از بین این همه گزینه دست به انتخاب بزند، به ناچار باید مقداری فشار و نگرانی را تحمل کند.
البته نباید ناسپاس باشیم؛ چون بشر در زمینههای زیادی پیشرفت کرده و وجود انتخابهای زیاد ناشی از پیشرفت بشر در زمینههای مختلف است ولی بعضی از این پیشرفتها باعث شده که بشر به افسردهترین حالت ممکن برسد. البته انسانی که به اندازه کافی عاقل و هوشمند باشد، میداند که باید با بیخیالی از کنار خیلی از دغدغهها رد شود و تمرکز خود را تنها روی مسائلی بگذارد که به اندازه کافی مهم هستند. در کتاب هنر ظریف بی خیالی میخوانیم:
بشر امروزی در افسردهترین حالت ممکن قرار دارد. دلیل این موضوع هم افزایش تنوع در حق انتخاب است. ما هر روز برای لباسی که میخواهیم بپوشیم تا ماشینی که میخواهیم سوار شویم و حتی غذایی که میخواهیم بخوریم، باید از بین گزینههای بیشمار تصمیمگیری کنیم و همین باعث افزایش استرس و تنش روانی شده است. اگر میخواهیم در دام این تنش و استرس نیفتیم، باید یاد بگیریم که برای خیلی از چیزهای زندگی تره هم خرد نکنیم و برای این کار باید در مورد مهمها و نامهمهای زندگی خود تجدیدنظر کنیم.
2. باید اهداف خود را به صورت مشخص و شفاف معین کنید
اگر میخواهید که از هنر ظریف بیخیالی بهرهمند شوید و از شر دغدغههای بیهوده و بیمعنی رهایی پیدا کنید، باید هدف خود را در زندگی مشخص کنید. باید بدانید که میخواهید به کدام سمت و سو حرکت کنید. وقتی این سوال مطرح میشود که هدف شما در زندگی چیست؟ بسیاری از افراد در پاسخ میگویند: «ما دنبال یک زندگی خوشبخت، خانوادهای آرام و شغلی عالی و پردرآمد هستیم.» این هدف نیست؛ چون هیچ چیز مشخصی در آن وجود ندارد. اگر هدف مشخص و معین نباشد، نمیتواند به ما انگیزه بدهد و ما را به حرکت وادار کند.
وقتی اهداف خود را مشخص کنیم و برای رسیدن به آنها تلاش کنیم، پس از مدتی با موانع و مشکلات مختلفی روبرو میشویم که برای عبور از این موانع و رسیدن به این خواستهها باید کار و تلاش مداوم را سرلوحه کار خود قرار دهیم. اگر اهداف ما مشخص و معین باشد، در مسیر رسیدن به خواستهها، کم نمیآوریم و مقاومت میکنیم ولی اگر این اهداف را به درستی مشخص نکرده باشیم، خیلی زود انگیزه خود را از دست میدهیم و احساس میکنیم که شایستگی لازم برای رسیدن به این اهداف را نداریم. اجازه دهید که این بخش از کتاب هنر ظریف بی خیالی را با یک مثال، شفافتر و درک آن را آسانتر کنیم:
فرض کنید که میخواهید به مدیرعاملی بزرگ و موفق تبدیل شوید. وقتی به همه مسئولیتها و قدرتهایی که مدیرعامل دارد فکر میکنید، همه چیز برایتان جذاب به نظر میرسد ولی اجازه دهید که با یک عینک دیگر به این ماجرا نگاه کنیم. مدیرعاملها به طور منظم هفتهای 60 ساعت کار میکنند. آنها باید تصمیمات مشکل و سختی برای سازمان بگیرند و آینده سازمان به نوعی در دستان آنهاست و سرنوشت کارمندان به آنها بستگی دارد. این افراد باید صریح و در عین حال مودب باشند و لازم است که با افراد مختلفی دست و پنجه نرم کنند. همچنین نباید از اخراج کردن افراد ابایی داشته باشند. اگر مواجهه با چنین موقعیتی برایتان دشوار است، مشخص است که درک درستی از هدف خود ندارید و بهتر است به سمت این هدف حرکت نکنید؛ چون حتی اگر به هدف خود برسید، موانعی جلوی راهتان قرار میگیرد و باعث میشود که از هدفی که در سر داشتهاید بیزار شوید.
کتاب هنر ظریف بی خیالی به ما میگوید که رنج در زندگی اجتناب ناپذیر است و چارهای جز مواجهه با این رنجها نداریم ولی لازم است که رنجهایی را بر خودمان تحمیل کنیم که ارزش تحمل کردن را داشته باشند. بنابراین در زندگی کارهایی را دنبال کنید که عاشق آنها باشید و از انجام دادن آنها لذت ببرید. همچنین اهدافی را برای خودتان مشخص کنید که کاملاً از پیامدهای آنها آگاهی داشته باشید و حاضر باشید که این پیامدها را تحمل کنید. در کتاب هنر ظریف بی خیالی بخش بسیار جالبی وجود دارد که میگوید:
چیزی به نام زندگی آرام و بیدردسر وجود ندارد. تنها راهی که جلوی روی شما قرار دارد، انتخاب هدفی است که باید برای آن مبارزه کنید. از اهمیت «نه گفتن: غافل نشوید. از کنار چیزهایی که برایتان لذتآفرین نیست، عبور کنید و تمرکز خود را روی کارهای محدودی بگذارید که عاشقانه دوستشان دارید. غیر از این موارد برای چیز دیگری حتی تره هم خرد نکنید.
3. برای سنجش دستاوردهای خود، ارزش های خوبی برای خود تعیین کنید
یکی از نکات مهمی که در کتاب هنر ظریف بی خیالی به آن برمیخوریم این است که باید ارزشهای بیهوده و بیمعنا را کنار بگذاریم و تمرکز خود را روی ارزشهایی بگذاریم که واقعاً ارزش جنگیدن و مبارزه را دارند؛ چون اگر ارزشهای خوبی مد نظرمان باشد، وقتی به اهداف خود میرسیم باز هم احساس خوبی نداریم و به خوشحالی واقعی دست پیدا نمیکنیم. داستان دیو موستین گیتاریست و گروه متالیکا به خوبی نشان میدهد که چقدر ارزشگذاری اهمیت دارد:
دیو موستین (Dave Mustaine) یک گیتاریست حرفهای بود که همان زمانی که در آستانه شهرت بود و داشت کارش میگرفت، او را از گروهی که در آن کار میکرد اخراج کردند و این کار باعث شد که وجود او لبریز از خشم و عصبانیت شود. او برای تسکین این خشم و عصبانیت دو سال وقت گذاشت تا مهارتها و توانمندیهای خودش را به میزان قابل توجهی افزایش دهد و دوباره با چند نفر دیگر یک گروه موسیقی تشکیل دهد. همه هدف و تمرکز او این بود که گوی سبقت را از گروه سابق خودش برباید. در نهایت گروهی به نام مگادث (Megadeth) تأسیس کرد و با این گروه به یک موفقیت چشمگیر رسید و تنها 25 میلیون نسخه از یکی از آلبومهای او فروخته شد.
البته گروه سابق او هم بیکار نبود و اکنون به عنوان گروه متالیکا شناخته میشود و شهرت و محبوبیت آن دنیا را پر کرده است. دیو موستین هنوز خوشحال نبود؛ چون مدام مگادث را با متالیکا مقایسه میکرد و وقتی میدید که گروه سابق او به این جایگاه رسیده است، خیلی ناراحت میشد. او به قدری روی موفقیتهای متالیکا تمرکز کرده بود که نمیتوانست موفقیتهای بینظیر مگادث را ببیند.
این موضوع به خوبی نشان میدهد که باید ارزشهای خود را به خوبی مشخص کنیم؛ چون اگر این ارزشها درست و مشخص باشد، رسیدن به هدف هم ارزشمندتر و شیرینتر میشود و میتوانیم خیلی خوب دستاوردهای خود را بسنجیم ولی اگر ارزشهای ما خوب نباشد، دستاوردهای ما هر چقدر هم که خوب باشد، برای ما ارزش چندانی ندارد.
4. ارزش های ما باید واقعگرایانه، مفید و موثر باشند
یکی از نکات بسیار مهمی که باید همیشه مد نظر داشته باشید این است که ارزشهایی را برای خودتان تعیین کنید که سه خصوصیت زیر را داشته باشد:
- واقعگرایانه باشند و این ارزشها را بر اساس واقعیتهای زندگی برای خودتان تعیین کرده باشید.
- ارزشهایی را برای خودتان تعیین کنید که برای جامعه مفید باشد. وقتی ارزشهای شما چنین خصوصیتی داشته باشد، شما نه تنها به خودتان خدمت میکنید، بلکه به همنوعان خود هم خدمت خواهید کرد و از این راه شما به بخشی از رسالت انسانی خود عمل کردهاید.
- ارزشهای شما باید اثراتی فوری و قابل کنترل داشته باشند. یکی از ارزشهای مهمی که چنین خصوصیتی دارد صداقت است. صداقت قابل کنترل است؛ چون این خود ما هستیم که تصمیم میگیریم صداقت داشته باشیم و زمانی که صادق هستیم، هر چند که ممکن است اتفاق ناخوشایندی بیفتد ولی باز هم حالمان خوب است که به یکی از ارزشهای والای انسانی پایبند بودهایم.
مارک منسون، نویسنده کتاب هنر ظریف بی خیالی در این کتاب به سه ارزش خلاقیت، سخاوت و فروتنی اشاره میکند و میگوید که این سه ارزش، سه خصوصیت بالا را دارند. همچنین یک نکته دیگر را هم بیان میکند که جای تأمل دارد:
برای ایجاد ارزشهای موثر، باید لایههای خودآگاهی خود را توسعه دهیم و بیشتر به ارزشهای ذاتی بپردازیم تا ارزشهای بیرونی!
5. بودایسم به ما یاد می دهد که هویت، توهمی بیش نیست
فرض کنید که مدیر ارشد یک مجموعه هستید که همه چیزهایی که روزی آرزویتان بود را الآن دارید. حالا فرصتی پیش میآید که اگر از آن نهایت استفاده را ببرید و موفق شوید، به اوج موفق میرسید و اگر در آن شکست بخورید، همه داراییهای کنونی خود و حتی مقام مدیریت عامل را از دست میدهید. آیا ریسک میکنید و از این فرصت استفاده میکنید؟
قانون اجتناب میگوید اکثر افراد دست به چنین ریسک بزرگی نمیزنند؛ چون احساس میکنند که با این کار هویت خود را به خطر میاندازند. قانون اجتناب در واقع برای ما این امکان را فراهم میکند که از هر چیزی که هویت ما را به خطر بیندازد، فرار کنیم.
گاهی مواقع ریسک نکردن خوب است ولی اگر روی این هویت، وسواس پیدا کنیم دیگر نمیتوانیم رشد و پیشرفت کنیم؛ چون جایگاه کنونی خود را ایدهآل میبینیم. در ادامه راهکاری برای تعدیل انرژیهای منفی قانون اجتناب معرفی میکنیم:
بودایسم به ما یاد میدهد که هویت یک توهم است. هر برچسبی که به خودت بزنی اعم از ثروتمند، فقیر، غمگین، موفق، شکستخورده و غیره صرفاً ساختارهای ذهنی هستند. این افکار و برچسبها در زندگی واقعی ما وجود ندارند. پس نباید اجازه دهیم که زندگی را به ما دیکته کنند. بنابراین یاد بگیرید که در مواقع لازم از هویت خود دست بردارید؛ چون گاهی مواقع رهایی از هویت میتواند تجربهای شگفتانگیز برای شما رقم بزند.
بهترین ترجمه کتاب هنر ظریف بی خیالی
تاکنون ترجمههای مختلفی از کتاب هنر ظریف بی خیالی به بازار عرضه شده و جالب است که این کتاب به خاطر عنوان انگلیسی بحثبرانگیز خودش (The Subtle Art of Not Giving a F*ck) با عنوانهای مختلفی در بازار به چشم میخورد. تقریباً تمام ترجمههای این کتاب مفید و خواندنی بوده ولی از بین ترجمههای موجود، ترجمه خانم نازنین نیکوسرشت واقعاً روان، قابل فهم و خواندنی است. این ترجمه را انتشارات معیار علم روانه بازار کرده و خوشبختانه این کتاب در فروشگاههای اینترنتی و کتابفروشیهای سراسر کشور موجود است.
کتاب هنر ظریف بی خیالی؛ نوعی رواقی گری در دنیای امروز
رواقیگری، شیوهای از فلسفه است که از دوران یونان باستان برای ما به یادگار مانده و رهبری آن را افرادی مثل اپیکتوس و مارکوس اورلیوس که در دوران خودشان، از بزرگترین فیلسوفها شناخته میشدند، بر عهده داشتند. در دنیای امروز این مکتب فلسفی، جانی تازه گرفته و بسیاری از فلاسفه و افراد موفق دارند تلاش میکنند که شیوه رواقیگری را در زندگی خود پیاده کنند.
فلسفه رواقی تمرکز خود را برای چیزهایی میگذارد که تحت کنترل ما است و از ما میخواهد که روی مسائلی که اهمیت چندانی ندارند، تمرکز نکنیم. فلسفه و مفهوم اصلی کتاب هنر ظریف بی خیالی هم همین است و از این رو میتوان کتاب مورد بحث را نوعی رواقیگری در دنیای امروز دانست.
در صورتی که این مقاله برای شما مفید و ارزشمند بود پیشنهاد میشود خلاصه کتاب هنر شفاف اندیشیدن اثر رولف دوبلی را مطالعه کنید. در این کتاب هم شیوه درست و اساسی برای تفکر درست، شفاف و صریح ارائه میشود. آیا تاکنون تلاش کردهاید که تمرکز خود را روی مسائلی که واقعاً مهم هستند بگذارید و از تمرکز درباره مسائل کماهمیت اجتناب کنید؟ از نظر شما این نگرش چه مزایا و معایبی دارد؟ لطفاً نظرها و پیشنهادهای خود را با ما و سایر همراهان همیار آکادمی در زیر همین پست به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
-
کتاب هنر ظریف بی خیالی به ما نمیگوید که بیخیال همه چیز شویم بلکه از ما میخواهد دنبال مسائلی باشیم که واقعاً در زندگی ما اهمیت دارند و در کنترل ما هستند.
-
۱- یاد بگیریم که فقط برای مسائل مهم، تره خرد کنیم. ۲- باید اهداف خود را به صورت مشخص و شفاف معین کنیم. ۳- روی ارزش هایی تمرکز کنیم که واقعاً ارزش جنگیدن و مبارزه را دارند. ۴- ارزش های ما باید واقعگرایانه، مفید و موثر باشند. ۵- هویت یک توهم است، هر برچسبی که به خود بزنیم اعم از ثروتمند، فقیر، غمگین، موفق، شکستخورده و غیره صرفاً ساختارهای ذهنی هستند و این برچسبها در زندگی واقعی ما وجود ندارند.
اشتراک گذاری
آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است. آدم به عشق آدم زنده است. من عاشق نوشتن و خواندنم؛ نوشتن و خواندنی که سایر انسانها را داناتر و تواناتر کند!