طبیعی است که برای رشد کسبوکار یا رشد فردی، از کمک دیگران استفاده کنیم. مثلا در دورههای آموزشی(Training) شرکت میکنیم تا بینش یا مهارت خود را در زمینه خاصی افزایش دهیم. گاهی از مشاوره متخصصان(Consulting) استفاده میکنیم تا بایدها و نبایدهای کسبوکارمان را ازهم تفکیک کنیم. بعضی اوقات هم ترجیح میدهیم دستورات یک استاد خبره یا منتور(Mentor) را موبهمو اجرا کنیم تا به هدف یا توانمندی مشخصی برسیم. تا اینجا دیدیم که میتوانیم بهطور سنتی، در سه حوزه از کمک دیگران بهرهمند میشویم: آموزش، مشاوره و منتورینگ. چند سالی است که یک مورد چهارم بهنام کوچینگ (Coaching) به این حوزههای سهگانه اضافه شده است.
این حوزه سعی دارد خودمختاری، خودآگاهی و مسئولیت پذیری تکتک افراد را بالا ببرد. شما میتوانید برای رشد کسبوکار خود از کمک یک «کوچ» (متخصص کوچینگ – Coach) کمک بگیرید. توجه داشته باشید گرچه معنی مرسوم کلمه «کوچ» در فارسی معادل با «مربی» است ولی کوچها، بهندرت مربیگری میکنند یا چیزی به شما میآموزند. در این مقاله توضیح خواهیم داد که چگونه با کوچینگ کسبوکار خود را تقویت کنید.
کوچینگ کسبوکار چیست؟
کوچینگ نوعی مهارت خاص در گفتگو است که بهروش «پرسش و پاسخ» انجام میشود. هدف اصلی کوچینگ این است که با پرسش و پاسخ، توانمندیهایتان را به شما نشان دهد تا بتوانید مسئولیت پذیری بیشتری داشته باشید. کوچ، سوالهایی از شما میپرسد تا با پاسخگویی به آنها دانش و مهارتهای پنهان خود را کشف کنید. صرفا اگر شما بخواهید کوچ میتواند خدمات آموزش یا منتورینگ اضافی هم به شما بدهد. کوچینگ، یک نوع مکالمه مدرن است و انواع مختلفی دارد. بیزنس کوچینگ یا کوچینگ کسبوکار، پرکاربردترین آنهاست.
اگر بپرسید کوچینگ کسبوکار چیست، باید گفت که نوعی گفتگوی سقراطی است. کوچ مثل سقراط، شما را مناسبترین فرد برای هدایت کسبوکارتان میداند. سقراط یک فیلسوف معروف یونانی است که حدود نیم قرن پیش از میلاد مسیح در آتن زندگی میکرد. او معتقد بود نمیتواند چیزی به کسی اضافه کند و بخش اعظم دانش، در وجود خود افراد نهفته است. سقراط پرسشهای قدرتمندی میپرسید تا افراد وادار به تفکر شوند و نهایتا به پتانسیل درونی خود دسترسی پیدا کنند. تفاوت اساسی کوچینگ با آموزش، مشاوره و منتورینگ این است که در کوچینگ شما به سوالات پاسخ میدهید، نه کوچ. او از جایگاهی برابر با شما صحبت میکند و ادعای همهچیزدانی ندارد. گرچه کوچینگ در قرن ۲۰ شکل گرفت اما در قرن ۲۱ بهعنوان یک مهارت مدرن و منسجم درآمد و اغلب افراد و شرکتهای معروف از این خدمات استفاده میکنند. ما در مقاله کوچینگ چیست به صورت کامل تمام جزییات کوچبنگ را برای شما شرح داده ایم و در مقاله بیزینس کوچینگ چیست نیز میتوانید سیر تا پیاز فرایند مربیگری کسب و کار را مطالعه فرمایید.
چگونه از خدمات کوچینگ کسبوکار یا بیزنس کوچینگ استفاده کنم؟
کوچها بینش خاصی دارند و افراد را در سرنوشت فردی و شغلی خود مسئول میدانند. آنها این طرز فکر را از طریق تمرین و تکرار برای خود بهوجود میآورند. کوچها از تکنیکهای خاصی استفاده میکنند تا فکر اعضای تیم کسبوکار شما را منظم کنند و آنها را مسئولیت پذیرتر و خودمختارتر کنند. کوچینگ یک تخصص است و شما میتوانید از کمک متخصصان این حوزه استفاده کنید. متناسب با اندازه کسبوکار خود، گزینههای مختلفی برای استفاده از این خدمات دارید. البته میتوانید همه آنها را همزمان بهکار ببرید:
- استفاده از یک یا چند کوچ که بهصورت پارهوقت در سازمان شما حضور پیدا کنند.
- استخدام یک یا چند کوچ که به عنوان کارکنان تمام وقت، سایر افراد را کوچ کنند.
- یادگیری کوچینگ توسط خودتان و اجرای آن برای مدیران و کارکنان.
- آموزش کوچینگ به مدیران ارشد و میانی، جهت کوچینگ سایر کارکنان.
کوچینگ، چگونه به کسبوکار من کمک میکند؟
بیزنس کوچینگ باعث میشود شما و هریک از افرادتان بتوانید با کمترین کمک دیگران، مسائل را حل کنید. افراد توانمند، یکی از ارکان سیستم سازی کسبوکار هستند. کوچینگ ارزانترین و سریعترین روش توانمندسازی افراد است. میتوانید در وبسایت مرجع Sciencedirect.com مقالات علمی زیادی درباره اثربخشی کوچینگ پیدا کنید. مجله مدیریتی Harvard Business Review هم مقالات زیادی در تایید کوچینگ چاپ کرده است. علاوه بر آن، شرکتهای معتبر جهان از کوچینگ استفاده میکنند و حتی آن را توصیه میکنند. مثلا شرکت گوگل کمکهایی را برای کوچینگ کسبوکارهای دیجیتال در بخشی به نام GROW، فراهم کرده است. اریک اشمیت (Eric Schmidt) یکی از مدیران گوگل اعتراف کرده که استخدام کوچ برای خودش، بهترین پیشنهادی بوده که آن را قبول کرده است. حتی در زمان نگارش این مقاله، شرکت تسلا طی آگهی شماره 46909 در تلاش برای جذب مدیرانی بوده است که بر مهارت کوچینگ مسلط باشند.
اگر در اداره کسبوکار خود از کوچینگ استفاده کنید فرهنگ آن را جا بیندازید، سود بیشتری خواهید برد و در زمان کمتر، اهداف بزرگتری را بهچنگ میآورید. این یعنی بازگشت سرمایه بیشتر اگر میخواهید بدانید که چطور این اتفاق میافتد، موارد زیر را مطالعه کنید.
۱. اثربخشی مدیران:
مدیران اثربخشتر میشوند، پس میتوانند اهداف و برنامههای موفقتری برای رشد کسبوکار شما تهیه کنند. از طرفی اهداف رشد شخصی آنها با اهداف سازمانی همراستا میشود. هرچه بیشتر رشد کنند، کسبوکار شما نیز سود بیشتری کسب میکند. آنها نیز پاداش خود را از رشد شخصی و سازمانی دریافت میکنند.
۲. بهبود کارایی کارکنان:
کوچینگ باعث نظم فکری و اعتماد بهنفس کارکنان میشود. آنها بخش بیشتری از وظایف و تصمیمگیریها را برعهده خواهند گرفت که در نهایت عملکرد آنها افزایش خواهد یافت. اگر مقاله سیستم سازی کسبوکار را در وبسایت همیار خوانده باشید، متوجه خواهید شد که «افراد» یکی از ستونهای هر سیستم کسبوکار هستند. کوچینگ باعث بهبود کارایی افراد شما میشود و این به سیستم سازی کسبوکار کمک میکند.
۳. مدیریت زمان و بهره وری:
در مقاله بهره وری به این موضوع اشاره کردیم که بهره وری حاصل سه چیز است: اثربخشی، کارایی و مدیریت زمان. نتیجتا بدیهی است که با افزایش اثربخش و کارایی، بهره وری افزایش پیدا کند. اما کوچینگ به مدیریت زمان هم کمک میکند. در مکالمات کوچینگ، سوالات دقیق و هدفمندی پرسیده میشود که جای چندانی برای طفره رفتن و کلیگویی باقی نمیگذارد. بنابراین نیاز به برگزاری جلسات طولانی کمتر میشود. توجه کنید که برگزاری یک جلسه ۲ ساعته با ۱۰ نفر از افرادتان باعث صرف ۲۲ نفر-ساعت می شود! بابت هر نفر-ساعت چقدر حقوق میدهید؟
4. افزایش خودآگاهی و مسئولیت پذیری:
در کوچینگ تاکید زیادی بر دو مورد میشود: اول، شناسایی توانمندیهای هر فرد و هر تیم. دوم، شناسایی منابع و حمایتهای موجود در محیط. این دو شناخت، باعث خودآگاهی شما و افرادتان میشود. وقتی با چشمان باز واقعیت را میبینید، تصمیمات واقعبینانهتری میگیرید. در مقاله هدفگذاری و برنامهریزی اشاره کردیم که اهداف باید SMART باشند. حرف A یا Attainable یعنی واقعی و قابل حصول بودن. خودآگاهی، پیشنیاز هدفگذاری و برنامهریزی واقعبینانه است و همه باید در قبال آن مسئولیت پذیر باشند.
چگونه کارکنانم را کوچ کنم؟
اگر نمیتوانید یک کوچ نیمهوقت یا تمام وقت استخدام کنید، ناچارید خودتان کوچینگ را بیاموزید. برای این منظور ۳ راه دارید:
- در موسسات آموزشی کوچینگ مثل icoachtraining یا faracoach ثبتنام کنید.
- مجلات و کتابها را بخوانید یا چکیده آنها را در وبسایتهایی مثل youcoach مطالعه کنید.
- یکی از افرادتان را مامور کنید تا یکی از ۲ مورد بالا را انجام دهد.
یادگیری کوچینگ بیشتر مثل یادگیری رانندگی است تا حفظ کردن فرمولهای ریاضی و فیزیک! حتما در حین عمل باید بیاموزید که کوچینگ کسبوکار چیست. شرکت در دورههای آموزشی یا خواندن منابع و کتابها، فقط پیشنیاز شروع به اقدام هستند. کوچینگ دارای ظرافتهای رفتاری و ارتباطی است که باید آنها را رعایت کنید. به موازات مطالعه و آموزش تئوری کوچینگ آن را روی خودتان و دیگران به کار ببرید تا واقعا مهارت پیدا کنید. این کار لازم است چون باید بتوانید در موقعیتهای دشوار بهترین تصمیم را در هر لحظه بگیرید.
از چه الگویی برای اجرای بیزنس کوچینگ استفاده کنم؟
با جستجوی عبارت کلیدی(Coaching Model) الگوهای متعددی در اینترنت پیدا میکنید که میتوانند به شما در کوچینگ کمک کنند. نهایتا اگر علاقه دارید خودتان کوچینگ افرادتان را بر عهده بگیرید، میتوانید یکی از این روشها را برگزینید و در جلسات کوتاه، افرادتان را کوچ کنید. مایکل بونگی اشتانر(Michael Bungay Stanier) در کتاب خود به نام «The Coaching Habit» روش «۷ سوال ضروری کوچینگ» را توصیه کرده است. او یک نویسنده و متخصص خوشنام در بیزنس کوچینگ است. بونگی معتقد است باید در جلسات ۱۰ تا ۲۰ دقیقهای به طور منظم تکتک کارکنانتان را کوچ کنید.
آموزشدادن به خودتان برای پرسیدن این هفت سوال، رفتار جدیدی است که باید آن را به عادت تبدیل کنید. از این سوالات همهجا استفاده کنید؛ با کارکنان و مشتریان، با تامینکنندگان و همکاران، حتی با همسر و فرزند نوجوانتان! این سوالات میتواند روابط شما را متحول کند بنابراین همانطور که در جلسات برنامهریزی شده آنها را بهکار میبرید، در ملاقاتهای اتفاقی نیز از آنها استفاده کنید. توجه کنید که بهتر است کوچینگ را در رابطه با تعیین اهداف، انجام وظایف یا هنگام توسعه یک مهارت جدید برای کارکنانتان بهکار ببندید. در ادامه به توضیح و معرفی این ۷ سوال میپردازیم:
۱. سوال آغازین
برای آغاز یک گفتگوی متمرکز بپرسید «چی فکرتو مشغول کرده؟»
این سوال، پیامدهای ارزشمندی دارد:
- گفتگو را به سمت مهمترین موضوع از دیدگاه طرف مقابل هدایت میکند.
- مسئولیت جهتدهی به گفتگو را بر عهده او میگذارد.
- به وضوح نشان میدهد که میخواهید در مورد مسائل مهم او صحبت کنید، نه خودتان.
بعد از اینکه با این سوال، گفتگوی خود را شروع کردید، میتوانید از «مدل 3p» برای بیزنس کوچینگ استفاده کنید تا گفتگوی خود را هرچه بیشتر متمرکز نگه دارید:
- پروژهها/ Projects: آنچه کارمندتان روی آن کار میکند، مشخص کنید. درباره اولویتهای جاری آن بحث کنید.
- افراد/ People: درباره روابط کارمند با اعضای تیم، همکاران، سایر بخشها، روسا و مشتریان بحث کنید. این روابط، بخشی از منابع موفقیت او هستند.
- الگوها/ Patterns: بررسی رفتارهای کارکنان، عادات آنها را برای شما مشخص میکند و باعث میشود بتوانید به آنها کمک کنید اثربخشتر با کارشان روبرو شوند و آن را انجام دهند.
۲. سوال ادامهدار
سپس بپرسید «و دیگه چی؟» این، سوال به یک گفتگوی معنادار دوطرفه کمک میکند. این سوال به AWE معروف است(?And What Else). اگر بپرسید موثرترین سوال در کوچینگ کسبوکار چیست، باید بگویم که همین سوال است!
پیامدهای ارزشمند این سوال:
- درک عمیقتری از ذهنیت مخاطب پیدا میکنید.
- هوشیاری مخاطب را نسبت به افکار خودش افزایش میدهید.
- خودآگاهی مخاطب را نسبت به تواناییها و امکانات در اختیارش تقویت میکنید.
این سوال به کارمندان کمک میکند، صادقانهتر درباره مشغولیتهای ذهنی خود صحبت کنند. همچنین به شما کمک میکند پیش از حرف زدن، آماده شنیدن باشید و درنتیجه از پرحرفی و نصیحتهای کلی، خودداری کنید
۳. سوال تمرکز
بپرسید «چالش واقعی برای تو چیست؟» این از جمله عمیقترین پرسشها در کوچینگ کسبوکار است. این سوال کمک میکند ریشههای مسائل پیشروی مخاطب را آشکار کنید. نه اینکه فقط روی اولین مسائل مطرح شده متمرکز بمانید. بسیاری از مدیران تمایل دارند مسائل ریشهدار را همانند مسائل سطحی، بهسرعت حلوفصل کنند. از نصیحت کردن درجا، خودداری کنید و کمک کنید افراد خودشان هرچهسریعتر مسیرهای رسیدن به راهحل را پیدا کنند.
اغلب افراد تمایل دارند پوسته مسائل را بیان کنند و اغلب مدیران هم تمایل دارند سریع راهکار بدهند و نصیحت کنند. پرسیدن «سوال تمرکز» و استفاده از عبارت «برای تو»، مالکیت مسئله را به مخاطب واگذار میکند. ایجاد مسئولیت پذیری یکی از اهداف اصلی بیزنس کوچینگ است. او درمییابد که باید چالشهای خود را بشناسد و به ترتیب اهمیت، لولویتبندی کند. بهعلاوه، شما را هم از دادن راهکارهای فوریفوتی و نصیحتهای کلی نجات میدهد.
۴. سوال زیربنایی
بپرسید «تو چه میخواهی؟» این سوال معمولا باعث مکث یا تپقزدن مخاطب میشود چون پاسخ دادن به آن، آسان نیست. میتوانید این سوال را به شکل دیگری نیز بپرسید. «ولی تو واقعا چه میخواهی؟» پاسخ این سوال، شما را مستقیما به چالش اصلی مخاطب میرساند. این یک سوال طلایی است. بهعنوان مثال، اگر کارمندی میخواهد بعضی روزها زودتر محل کار را ترک کند، سعی کنید بفهمید چرا زودتر رفتن برای او مهم است. تشخیص «نیازها» به شما کمک میکند بهتر بتوانید «خواستهها» را مدیریت کنید.
۵. سوال رهاییبخش
بپرسید، «چهطور میتونم کمکت کنم؟» این سوال باعث صرفهجویی زیادی در زمان میشود، چون کارمند را وادار میکند یک درخواست مستقیم بکند و از طفره رفتن پرهیز کند. بهعلاوه این سوال شما را از الزام به یک اقدام فوری رها میکند. حالا فرصت دارد موقعیت را به درستی درک کنید و بعد دست به اقدام بزنید. لحن و عبارات این سوال در اثربخشی آن نقش حیاتی دارد. یک لحن رکتر این است که بپرسید «از من چی میخوای؟» اگر میخواهید این لحن را بهکار ببرید، قبل از آن یک مقدمه قرار دهید. مثلا از روی کنجکاوشسیزبرلذادتپنوم.ک/گ
میپرسم…، بگو تا بدونم …، برای اینکه کمکم کنی تا بفمم، بگو …، برای اینکه مطمئن بشم درست فهمیدم، بگو …، و مانند این.
۶. سوال راهبردی
بپرسید «اگر با این موافقی، با چی مخالفی؟» این سوالی پیچیده است که کارمند را نسبت به توافقات قبلی متعهد نگه میدارد. این سوال جلوی بهانهها و تلویحات حاشیهای را میگیرد. ازجمله؛ «من هرگز نگفتم که میخواهم چنین کاری بکنم.» یا «آنچه گفتم به معنی این نبود که …». بهعلاوه محدوده مخالفتهای کارمند را نیز برای شما مشخصتر خواهد کرد. مدل 3P در بیزنس کوچینگ (یعنی پروژهها، افراد و الگوها) اینجا هم کاربرد دارد. کدام پروژهها را باید متوقف کرد یا به تاخیر انداخت؟ ارتباط با کدام افراد را باید شروع یا قطع کرد؟ چه آرزوهایی را باید دنبال یا فراموش کرد؟ چه عادتهایی را باید تقویت یا ایجاد یا ترک کرد.
۷. سوال نتیجهگیری – یادگیری
بپرسید «از این گفتگو چی عایدت شد؟» یا «در این گفتگو، از همه بیشتر چی برات مفید بود؟» این سوال، پایاندهنده گفتگوی کوچینگ است. این سوال تضمین میکند که گفتگوها و جلسات کوچینگ برای همه معنیدار باشد و یادگیریهای ارزشمند را در دسترس کارمندان قرار میدهد. این سوال کارمند را متمرکز میکند تا به خود فرصت دهد، فکر کند و نهایتا مهمترین یادگیریهای حاصل از گفتگو را مورد توجه قرار دهد.
برای بیزنس کوچینگ به چه مهارتها و عادتهایی نیاز داریم؟
مهارتهای زیر برای انجام کوچینگ ضروری است. اگر از یک کوچ دعوت بههمکاری کردید، حتما در جلسات خود توجه کنید که آیا این مهارتها را دارد یا نه. چنانچه خودتان میخواهید کارکنانتان را کوچ کنید، تلاش کنید با تمرین و تکرار این مهارتها را بهدست آورید. در غیر این صورت، کوچینگ مفید نخواهد بود:
۱. گوش دادن
با تمام وجود گوش دهید. کنجکاو باشید و کلمات کلیدی مخاطب را شناسایی کنید. علاوه بر این، احساسات او را هنگام صحبت کردن زیرنظر بگیرید. باید کمی روانشناس باشید تا بتوانید اینکار را بکنید. نگران نباشید، این مهارت بهتدریج و با تکرار و تمرین بهدست میآید. مخاطب باید بفهمد که دقیقا به او گوش میدهید. پس ارتباط چشمی خود را با او حفظ کنید و در حد ضرورت یادداشت بردارید.
۲. قضاوت نکردن
جلسات کوچینگ، با جلسات مشاوره یا رواندرمانی تفاوت دارد. قصد نداریم بیماری یا مشکلی را در شخصیت مخاطب پیدا کنیم. بلکه فقط قصد داریم دنیای کسبوکارمان را از دیدگاه او مشاهده کنیم. می خواهیم از دید او ببینیم که چه کاری باید انجام شود و او را هدایت کنیم تا توان خود برای انجام این کار را بشناسد و در صورت خود را ارتقا دهد.
۳. پرسش قدرتمند
پرسش قدرتمند یعنی اینکه بتوانید سوالاتی بپرسید که مخاطب را قدمبهقدم به هدفها یا راه حلها نزدیک کند. سوالات قدرتمند قوه تخیل مخاطب را تقویت میکند. مثلا: به نظرت چرا موفق شدی دفعه قبل فلان مسئله را بهخوبی حل کنی؟ یا اگر مشکلات مالی وجود نداشت و میتوانستی فلان پروژه را انجام دهی، اوضاع چگونه میشد؟
۴. حافظه خوب
کوچ به حافظه قوی نیاز دارد تا بتواند کلمات کلیدی، واقعیات و احساسات مخاطب را بهشکل منسجم به هم ربط دهد. حافظه قوی کمک میکند تناقضها را با حساسیت تشخیص دهد و درباره آنها سوال کند تا مخاطب بتواند فکر خود را منظمتر کند. به دلیل گوش دادن دقیق و تماس چشمی زیاد، یادداشتبراری به حداقل میرسد و لزوم داشتن حافظه قوی بیشتر میشود.
۵. بازتاب یا انعکاس
در جلسات کوچینگ هر از چندگاهی، محتوا و احساسات مخاطب را به خود او بازگو کنید. بازتاب محتوا یعنی گفتن خلاصه آنچه بر زبان آورد و بازتان احساسات یعنی گفتن خلاصخ احساساتی که بر زبان نیاورد! این کار نوعی بازخورد دادن است و مخاطب را به این نتیجه میرساند که شما به دقت به او گوش میکردید. از طرفی فرصتی به هر دوی شما میدهد که هر نوع سوءتفاهم را برطرف کنید.
۶. پرهیز از نصیحت
وظیفه کوچ بیشتر گوش دادن است. اگر سخنی می گویید معمولا در قالب پرسش است. سوالات برای این هستند که افکار مخاطب متمرکز شود و آنچه درون اوست به بیرون سرازیر شود. نصیحت کردن دقیقا یک جریان برعکس ایجاد میکند و فرصت را برای حرف زدن یا بلندبلند فکر کردن، از مخاطب میگیرد. حتی برای برخی افراد ناخوشایند است که از کسی نصیحت دریافت کنند.
۷. اخلاق و امانتداری
اعتماد از اساس کوچینگ است. اگر قرار باشد کسی حرف دلش را به شما بزند احتمالا خودافشاییهای زیادی هم درباره کاستیها انجام میدهد. اگر امانتدار نباشید و از این اطلاعات استفاده نابهجایی بکنید، بعید است بتوانید از طریق کوچینگ، حرفهای راست و درست بشنوید.
۸. نظم و ترتیب
کوچینگ یک گفتگوی ساختارمند و منظم است. اگر ۷ سوال ضروری کوچینگ را بهخاطر بیاورد متوجه خواهید شد که ترتیب پرسیدن آنها مهم است. پس منظم باشید و هر مدلی که برای کوچینگ انتخاب کردهاید به خوبی رعایت کنید.
حتما از بیزنس کوچینگ در کسب و کار خود استفاده کنید
بیزنس کوچینگ به توانمندسازی افراد میپردازد که ستون اصلی سیستم سازی کسبوکار هستند. به این ترتیب که با اجرای کوچینگ کسبوکار، افراد خودآگاهی و مسئولی پذیری بیشتری پیدا میکنند و با کمترین کمک از دیگران، خود به حلوفصل مسائل میپردازند.
هرچهقدر هم در هدفگذاری و برنامهریزی دقیق عمل کرده باشید، تغییراتی در اهدف و برنامهها پیش خواهند آمد. هرچهقدر سیستم سازی کسبوکار را بهخوبی اجرا کرده باشید، بازهم مسائلی پیش خواهند آمد که پیشبینی نکرده بودید. هرقدر هم روابط عمومی بالا یا شبکهسازی قدرتمندی انجام داده باشید، برخی اطلاعات از دسترس شما دور خواهند بود. در اینجا خلاقیت و انعطاف فکری افراد تیمتان است که به کمک کسبوکار شما میآید. کوچینگ مهارتی است باید از آن استفاده کنید. خود شما و مدیرانتان باید بتوانید کارکنان را کوچ کنید و ار توانمندیهای متنوع آنها بهرهمند شود.
کوچینگ در مقایسه با آموزش، مشاوره و منتورینگ، ازرانتر و بهصرفهتر است. میتوانید از مدلهای معروف کوچینگ مثل «۷سوال ضروری» استفاده کنید. با جستجو در اینترنت، مدلهای زیادی را میبینید که میتوانند به فرایند کوچینگ شما نظم و ترتیب دهند. از هر مدلی که استفاده میکنید باید ۸ مهارت کوچینگ را که در بالا توضیح دادیم، بهدست آورید.
اشتراک گذاری
Business Coach