فهرست مطالب
در یکی از روزهای سرد زمستان سال 1401، دوستی با من تماس گرفت و مرا به گفتگویی صمیمانه و نوشیدن قهوه در یک کافه دنج و خوشنشین دعوت کرد. دعوتش را پذیرفتم، لباس پوشیدم و راه افتادم. پس از ورود به کافه و خوش و بش، گفت که میخواهد شغلی جذاب و آیندهدار در پیش بگیرد؛ شغلی پردرآمد که برای جامعه، مفید باشد، با هوش مصنوعی از بین نرود و تا قرنها دوام بیاورد. من که آن روزها مشغول پژوهش و یادگیری در زمینه کوچینگ بودم و هر روز بیشتر شیفته این حرفه میشدم، به دوستم کوچینگ را پیشنهاد دادم. البته این دوستم، روحیاتش با کوچینگ سازگار بود و میدانستم که برای این کار، مناسب است. وقتی اسم کوچینگ را شنید، با تعجب پرسید: «کوچینگ چیست و کوچ کیست؟» فوراً فهمیدم که چیزی در این زمینه نشنیده است و نمیدانم؛ بنابراین مشغول توضیح دادن شدم.
آن روز در کافه، بحثمان گل انداخت و کلیه مسائل را در مورد کوچینگ و کوچ به او توضیح دادم. برق شادی را در نگاهش دیدم و متوجه شدم که از این حرفه خوشش آمده است. مدتی گذشت تا اینکه آموزشهای لازم را در یک مجموعه حرفهای دید و در این زمینه مشغول به کار شد. خوشبختانه در حال حاضر درآمد بسیار خوبی دارد و به کوچی توانا و معروف تبدیل شده است. در این مقاله تصمیم دارم کلیه توضیحاتی که به دوستم دادم را به صورت کاملتر با شما در میان بگذارم. در صورتی که تمایل دارید اطلاعات کاملی در مورد کوچینگ کسب کنید، این مقاله را از دست ندهید. مطلب پیش رو به اکثر سوالات شما در مورد کوچ و کوچینگ پاسخ میدهد.
منابع مختلف، تعریفهای گوناگون برای کوچینگ (Coaching) ارائه دادهاند. در ادامه به چند مورد از تعاریف موجود برای کوچینگ اشاره خواهیم کرد.
جان ویتمور، یکی از پیشگامان عرصه کوچینگ در جهان در تعریف کوچینگ یا مربیگری میگوید:
فرایند آشنایی افراد با توانمندیهای خود تا بتوانند بهترین عملکرد را داشته باشند. کوچینگ به افراد کمک میکند که خودشان یاد بگیرند، تا اینکه به آنها آموزش داده شود.
فدراسیون بینالمللی کوچینگ هم تعریف مشخصی از کوچینگ ارائه میدهد. در ادامه این تعریف را بیان خواهیم کرد:
همکاری با مراجع تا بتواند در یک فرایند برانگیزاننده و خلاقانه، از توان فردی و حرفهای خود حداکثر استفاده را ببرید.
مؤسسه بینالمللی کوچینگ (ICF) نیز تعریفی از کوچینگ ارائه داده است. این تعریف، از دو تعریف دیگر، جامعتر به نظر میرسد:
کوچینگ، شکل ساده ولی مؤثری از توسعه فردی است که طی آن مراجع و کوچ، با هم ارتباط برقرار میکنند که نتیجه آن رشد فردی و تقویت شایستگیهای مراجع است. این رابطه قوی به مراجع این قدرت و توانمندی را میدهد که بدون توجه به گذشته خود به آن کسی که میخواهد تبدیل شود.
در کتاب کوچینگ چیست اثر یاسر متحدین و مصطفی جهانگیر، تعریف دیگری از مربیگری ارائه شده که این تعریف نیز قابل تأمل است:
کوچینگ، سه ویژگی دارد:
1-گفتگو و رابطهای مدیریتشده است که بین دو نفر صورت میگیرد.
2-هدفش ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار و سبک طرز فکر فرد است؛ طوری که از آن به عنوان شتابدهنده تغییر یاد میکنند.
3-روی یادگیری، ارتقا و توانمندسازی مراجع متمرکز است.
در فرایند کوچینگ، دو کلمه «آگاهی» و «مسئولیت»، نقش اصلی و محوری را ایفا میکنند. کوچ، تمام تلاشش را به کار میبندد تا کوچی یا مراجع را نسبت به داشتهها، دانستهها و امکاناتی که در اختیار دارد، آگاه کند. کوچ در گام بعدی به مراجع کمک میکند که مسئولیت رشد فردی و ارتقای دانش و مهارت خودش را بر عهده بگیرد.
کسی که از مهارت کوچینگ برخوردار است و از این مهارت، برای آزادسازی توانمندیهای بالقوه دیگران استفاده میکند، کوچ (Coach) نام دارد. کوچ دنبال یاد دادن مسائل به دیگران نیست؛ او میکوشد به دیگران کمک کند که خودشان، مهارتهای لازم را فرابگیرند. کوچ، این توانایی را دارد که به دیگران کمک کند موانع ذهنی خود را از پیش رو بردارند و جهان پیرامون خود را شفافتر و واضحتر ببینند.
کوچ واسطه بین شخص و خود واقعی شخص است؛ زیرا زمانی که افراد در جلسات کوچینگ شرکت میکنند، به مرور زمان به این مهارت میرسند که توانایی نهفته در وجود خود را بهتر ببینند، با خود درونیشان ارتباط بهتر و عمیقتری برقرار کنند و این مهارتها را به بهترین شکل ممکن، شکوفا کنند.
یکی از نکات مهمی که در مورد کوچ و کوچینگ باید مد نظر داشته باشیم، این است که کوچ لزوماً دانش و تخصص مورد نظر کوچی را ندارد و در طول فرایند کوچینگ، احتمالاً هیچ دانش و مهارت تخصصی خاصی به مراجع خود منتقل نمیکند. به عنوان مثال یک بیزینس کچ، با مفاهیم کسب و کار آشناست؛ ولی از همه کسب و کارها و صنایع آگاهی ندارد. با این حال با پرسیدن سؤالات مهم و مفید، میتواند فضایی برای رشد و توسعه کوچی یا مراجع فراهم کند.
اگر مراجع بخواهد از یک کوه بالا برود و به قله آن برسد، کوچ با او همراه میشود و تنها کمی جلوتر از او حرکت میکند تا نگاه دقیقتری به مسیر داشته باشد و به کوچی کمک کند که صعودی ایمن به بالای قله داشته باشد.
یکی از سوالاتی که بسیاری از افراد مطرح میکنند این است که کوچینگ، چه زمانی میتواند برای افراد مفید باشد و به آنها کمک کند؟ در پاسخ میتوانیم بگوییم که کوچینگ زمانی برای اشخاص مفید و مناسب است که:
در سالهای قرون نوزدهم میلادی، روستایی به نام کاکس (Kocs) در غرب شهر بوداپست، پایتخت مجارستان، میزبان کالسکههای فراوان بود که مردم را از نقطهای به نقطه دیگر میبردند. گاریها، ارابهها و کالسکههای مرغوب این روستا، شهره عام و خاص شده بود. این کالسکهها اکثراً مردم را از بوداپست به وین میبردند و برمیگرداندند. به مرور زمان، نام این روستا و تخصص اهالی آن معروف شد و کالسکههای مرغوب اهالی این شهر را «Kotch» نامگذاری کردند.
مردمان شهر وین که نام این کالسکهها را شنیدند، سعی کردند این اسم را با لهجه خودشان به زبان بیاورند؛ بنابراین نام این کالسکهها را «Kotsche» تلفظ کردند. شهرت این کالسکهها به قدری زیاد بود که به ایتالیا و فرانسه هم راه یافتند. مردم ایتالیا به این کالسکهها «Cocchio» و مردم فرانسه به آنها «Coche» میگفتند. در نهایت این کالسکهها توانستند به لندن راه یابند و مردم این شهر نام «Coach» را برای این کالسکهها برگزیدند. در کتاب کوچینگ چیست اثر یاسر متحدین و مصطفی جهانگیر میخوانیم:
اگر خوب دقت کنیم، متوجه میشویم نامیدن این کالسکه به کوچ، بیارتباط با مفهوم کوچینگ امروزی نیست. همانطور که این کالسکهها افراد را از جای فعلی به جایی که میخواهند به آنجا برسند، منتقل میکنند؛ کوچ هم کمک میکند تا مراجع (کوچشونده) از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوبی که میخواهد به آنجا برسد، حرکت کند.
کلمه کوچ در انگلستان ماند و به آکسفورد راه پیدا کرد. در دانشگاه آکسفورد، به استادی که دانشجویان را برای موفقیت در امتحانات، راهنمایی میکرد، کوچ میگفتند. این کلمه در سال 1861 وارد دنیای ورزش شد و برای مربیگری ورزشی مورد استفاده قرار گرفت.
در دهه ۱۹۶۰ میلادی برای اولین بار، دکتر توماس لئونارد، روانشناس آمریکایی، جلسات شخصی با افرادی که در حوزه کسب و کار فعالیت میکردند، برگزار کرد. در دهه ۱۹۸۰، این رویکرد به طور گستردهتری مورد استفاده قرار گرفت. مشاوران و کارشناسان مختلفی به کوچهای فعال در حوزههای مختلف تبدیل شدند. در دهه 1990، کوچینگ به عنوان یک حرفه مستقل توسط فدراسیون کوچینگ بینالمللی (ICF) معرفی شد.
پژوهشها و تحقیقات مختلفی پیرامون کوچینگ و اثربخشی آن روی مراجعان انجام شده است. در این بخش از مقاله به چند مورد از مهمترین آمار و ارقام در این زمینه اشاره خواهیم کرد:
با توجه به مواردی که بیان شد، صنعت کوچینگ روز به روز، رشد بیشتری را تجربه میکند و احتمالاً در آینده نه چندان دور شاهد فراگیرتر شدن و استفاده بیشتر از این حرفه در سازمانهای گوناگون خواهیم بود.
مطالعاتی که در مورد میزان درآمد کوچینگ در قارههای مختلف انجام شده است، نشان میدهد که میانگین درآمد سالانه یک کوچ در جهان، 47100 دلار است. در ادامه جدول میانگین درآمد کوچینگ رسم شده است:
میانگین درآمد سالانه حاصل از کوچینگ (دلار آمریکا) | |
میانگین درآمد به دلار آمریکا | قارهها |
33600 دلار | آسیا |
19100 دلار | اروپای شرقی |
20900 دلار | آمریکای لاتین |
34900 دلار | خاور میانه و آفریقا |
62500 دلار | آمریکای شمالی |
61100 دلار | اقیانوسیه |
51100 دلار | اروپای غربی |
47100 دلار | میانگین جهانی |
برخی مطالعاتی که روی درآمد کوچهای ایرانی انجام شده است، نشان میدهد که درآمد کوچها در ایران ماهانه 1000 تا 5000 دلار است. قاعدتاً تجربه، توانایی، تخصص و برندسازی، نقش مهمی در میزان درآمد یک کوچ دارند. هر چه توانایی یک کوچ بیشتر باشد، قاعدتاً درآمد بیشتری هم کسب میکند.
کوچینگ، در دنیای امروز فواید و مزایای گوناگونی به همراه دارد. در ادامه به چند مورد از مزایای استخدام کوچ و استفاده از خدمات کوچینگ اشاره خواهیم کرد.
یکی از مهمترین مزایای کوچینگ این است که امکان دیدن نقاط کور کسب و کار و زندگی را برای افراد فراهم میکند. در طول جلسات کوچینگ، کوچ یا مربی از مراجعان، سؤالاتی میپرسد و به آنها کمک میکند به مسائلی توجه کنند که تاکنون نسبت به آن بیتوجه بودند.
نقاط کور، همان جنبههای ناشناخته زندگی، شغل و کسب و کار هستند. کوچ به شما کمک میکند که نورافکن توجه خود را روی این جنبههای ناشناخته بتابانید، نسبت به این جنبهها آگاه شوید و بعد از آگاهی، از این جنبهها عبور کنید.
یکی از مشکلاتی که بسیاری از افراد از آن رنج میبرند، تنبلی و اهمالکاری است. انسان به صورت فطری دوست دارد پس از انجام کارها به نتایج زودبازده و کوتاهمدت برسد. وقتی فرد، ارزش نتایج بلندمدت را نسبت به اعمال کوتاهمدت خود نمیسنجد و دید آیندهنگر ندارد، اهمالکاری به وجود میآید. کوچها با تکیه بر مهارتی که دارند، میتوانند افراد را به سمت انجام کارهای مهم و فوری سوق دهند و به این شکل، جلوی تنبلی و اهمال کاری افراد را بگیرند.
مطالعات نشان میدهد که بسیاری از افراد، وقتی زیر نظر دیگران کار میکنند، عملکرد بهتری از خودشان به نمایش میگذارند. در فرایند کوچینگ، کوچ همواره در کنار کوچی یا مراجع است و به همین دلیل مراجع بر اثر همراهی با کوچ، مسئولیتپذیرتر و پاسخگوتر میشود.
یکی دیگر از مزایای مهمی که کوچینگ برای افراد دارد این است که دلیل و فلسفه هر کار را مشخص میکند و در برابر فرد قرار میدهد. کوچ از طریق سؤالاتی که مطرح میکند، دلیل تلاشهای مراجع در زمینههای مختلف را مشخص میکند و از این راه به او انگیزه میدهد که اهدافش را خیلی قویتر دنبال کند. اگر چرایی یا دلیل پشت اهداف، درست و هوشمندانه نباشد، کوچ به مراجع کمک میکند که نیتهای خودش را اصلاح کند.
به عنوان مثال اگر کسی بخواهد ثروت سازی کند و منابع مالی خودش را توسعه دهد. کوچ به او کمک میکند که دلیل این هدف خود را دریابد. نیاتی مثل رسیدن به آزادی مالی و حضور بیشتر و بهتر در کنار خانواده، دلیل مثبت و مفیدی برای ثروت سازی است؛ ولی دلایلی مثل سبقت گرفتن از دوستان یا آشنایان، دلایلی است که نیاز به بازنگری و اصلاح دارد و کوچ، زمینه این اصلاح را فراهم میکند.
کوچینگ، انواع مختلفی دارد و هر کدام از انواع آن به درد افراد مختلف با نیازهای گوناگونی میخورد. به عنوان مثال کسی که میخواهد به یک داستاننویس حرفهای تبدیل شود، میتواند از راه آزمون و خطا و تجربهاندوزی به این کار بپردازد و پس از سالهای سال به یک نویسنده توانمند تبدیل شود. این در حالی است که اگر همین فرد از یک کوچ نویسندگی یا داستاننویسی کمک بگیرد، قطعاً خیلی سریعتر و هوشمندانهتر به هدفی که در ذهن دارد میرسد.
زمانی که عوامل اهمالکاری در ذهن فرد تضعیف شود و چرایی و فلسفه هر کار روشن و آشکار شود، قطعاً فرد با تلاش و تمرکز بیشتر و مؤثرتری برای رسیدن به اهدافش تلاش میکند و در نتیجه بازدهی و بهرهوری بیشتری از خود به نمایش میگذارد.
بسیاری از افراد، توان افزایش بازدهی و بهرهوری خود را دارند و میتوانند از نظر اقتصادی در جایگاه بهتر و عالیتری قرار بگیرند؛ ولی به دلیل داشتن باورهای محدودکننده نمیتوانند به اهدافی که در ذهن دارند برسند. در این مواقع، شناسایی باورها و تصویری که از زندگی و شغلتان دارید، باعث میشود نسبت به باورهایی که شما را محدود میکند، آگاهتر شوید.
وقتی باورهای محدودکننده خود را درک کنید، به تدریج میتوانید به کمک کوچ خود، آنها را تغییر دهید و زندگی بهتر و ارزندهتری برای خودتان بسازید. کوچینگ، یکی از بهترین ابزارها برای رشد فردی و تغییر نگرش نسبت به زندگی است و راهکارهای بسیاری خوبی برای حذف باورهای محدودکننده و ایجاد باورهای مثبت دارد.
جدای از مزایایی که تاکنون به آنها اشاره کردیم، کوچینگ مزایای دیگری هم دارد که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره خواهیم کرد:
در حال حاضر اکثر مدیران کسب و کارهای بزرگ در جهان، کوچ دارند. در گذشته هم کسانی که شرکتهای بزرگ را اداره میکردند، از موهبت کوچینگ به بهترین شکل ممکن استفاده میکردند. الن لفلی (Alan Lefely)، مدیرعامل شرکت پروکتر اند گمبل (Procter & Gamble)، از پیتر دراکر، نابغه علم مدیریت جهان، به عنوان کوچ، کمک میگرفت. جف بزوس کبیر هم از بیل کمپل به عنوان کوچ کمک گرفته است.
بر اساس یک پژوهش در دانشگاه آکسفورد، از صد مدیرعاملی که در یک نظرسنجی شرکت کردند، فقط 30 درصدشان اعلام کردند که برای رهبری و مدیریت سازمانشان از هیچ کمک بیرونی مثل کوچ استفاده نمیکنند. 70 درصد باقیمانده، همگی از خدمات کوچینگ استفاده میکردند.
بیل گیتس، بنیانگذار و مدیرعامل سابق مایکروسافت در باب اهمیت کوچینگ چیست میگوید:
همه به کوچ نیاز دارند. چه مدیرعامل باشی، چه رهبر، معلم یا بازیکن بسکتبال فرقی ندارد، همگی به کسی نیاز داریم که به ما در تحقق اهدافمان کمک کند.
آتول گوانده، جراح و استاد بهداشت عمومی، در سخنرانی جذاب تد (TED) خود به ضرورت کوچینگ اشاره میکند و میگوید:
کوچها مثل چشمها و گوشهایتان هستند. آنها نمای صحیحتری از واقعیت به شما ارائه میدهند. کوچها حقایقی را نشان میدهند که تا قبل از آن برای شما قابل رؤیت نبوده است. آنها سؤالهای بجایی از شما میپرسند که کمکتان میکند تصمیماتی را که سخت به نظر میرسند، راحتتر بگیرید.
کوچینگ، منتورینگ و مشاوره در پنج زمینه با یکدیگر فرق دارند. در ادامه به تفاوت این سه حرفه، خواهیم پرداخت:
هدف از استفاده از منتورینگ، استفاده از دانش، مهارت و تجربه منتور یا کسی است که در یک حوزه خاص، به مرحله خبرگی رسیده است. در کوچینگ، افراد دنبال بهبود عملکرد یا یافتن راه حلهای مشخص برای مسائل خود در کار و زندگی هستند. کوچ به انسانها کمک میکند که ارزشهای خود را درک کنند و به اهدافی که با شرایط حال و آیندهشان سازگار است، برسند. در این میان، مشاور به حل و فصل مشکلات و مسائل روانشناختی میپردازد. رواندرمانی و مشاوره، با بیان مشکلات آغاز میشود؛ ولی آغاز کوچینگ با هدفگذاری و امیدبخشی است.
در منتورینگ، منتور با آینده راهجو سروکار دارد. مشاوره، گذشته افراد را مد نظر قرار میدهد؛ ولی کوچینگ، روی حال و آینده کوچی متمرکز میشود. در واقع وقتی افراد از یک کوچ کمک میگیرند، میخواهند کاری کنند که در زمان حال، در جهت درست حرکت کنند تا بتوانند در آینده، به نقطه درست و هوشمندانهای برسند.
در فرایند منتورینگ، دانش، مهارت و تجربه منتور در اختیار منتی یا راهجو قرار میگیرد تا راهجو بتواند در مسیر پیش روی خود با بالاترین سرعت و بهرهوری حرکت کند. در نتیجه از منتور انتظار میرود که اطلاعات جامع و درستی از موضوع داشته باشد.
مشاور یا رواندرمانگر هم قاعدتاً باید در کارش تخصص داشته باشد تا بتواند بهترین راهکارها و روشهای درمانی را در اختیار مراجع خود قرار دهد. این در حالی است که ضروری نیست که یک کوچ، دانش تخصصی در آن زمینه داشته باشد. البته داشتن تخصص، میتواند بسیار مفید و راهگشا باشد.
در کوچینگ، کوچ کمک میکند که خودتان به راهکار برسید. در واقع کوچ به صحبتهای مراجع خود گوش میدهد و با پرسیدن پرسشهای هدفمند به او کمک میکند که خودش به راهکار برسد. توجه داشته باشید که کوچ، هیچگونه پیشنهادی نسبت به کاری که شما باید انجام دهید، نخواهد داشت.
از منتور و مشاور، انتظار میرود که به مراجع خود راهکار ارائه دهند و مسیر را هم برای او تعیین کنند تا مراجع در مسیر تعیینشده حرکت کند و به هدف موردنظر برسد.
منتور، یک راهنمای باتجربه است؛ ولی کوچ، نقش یک تسهیلگر یا همفکر را ایفا میکند. در واقع کوچ و منتور هر دو قصد حمایت از مراجعان خود را دارند. این حمایت در بستر منتورینگ، شکل و قالب راهنمایی مستقیم را به خود میگیرد و در بستر کوچینگ، در قالب تسهیلگری ظاهر میشود. نقش مشاور و درمانگر، حل مسئله و ارائه راهکار است.
در این بخش تلاش کردیم، اصلیترین تفاوتهای منتورینگ، کوچینگ و مشاوره را بیان کنیم. در صورتی که تمایل دارید به درک بهتر و عمیقتری از تفاوت این مفاهیم برسید، پیشنهاد میشود مقاله فرق کوچینگ، منتورینگ و مشاوره را مطالعه کنید.
جلسات کوچینگ به صورت حضوری و غیرحضوری (آنلاین) برگزار میشود. در واقع اگر کوچ و کوچی در یک شهر زندگی کنند، عموماً این جلسات به صورت حضوری برگزار میشود؛ ولی اگر در شهرهای متفاوتی باشند، قاعدتاً جلسات به شکل آنلاین برگزار میشود.
جلسات به صورت گفتگوی صمیمانه پیش میرود و در طول این گفتگو، کوچ از کوچی سؤالاتی میپرسد تا از این طریق، مراجع را با استعدادها و توانمندیهای خودش آشنا کند. اگر کوچی، مشکلات و مسائلی داشته باشد، کوچ با پرسیدن سؤالاتی، به مراجع خود کمک میکند که راه حل هوشمندانه و کارآمدی برای مشکلات خود بیابد.
جلسات کوچینگ معمولاً به دو شکل فردی و گروهی برگزار میشود. در جلسات فردی، تنها دو نفر (کوچ و مراجع) حضور دارند؛ ولی در جلسات گروهی، گروه کوچکی از مراجعان به کوچ مراجعه میکنند. در کوچینگ گروهی، همه افراد دارند برای رسیدن به هدفی مشترک تلاش میکنند. اکثر جلسات کوچینگ گروهی توسط سازمانها و برای تعدادی از متخصصان سازمان برگزار میشود.
کوچینگ در حالت کلی به سه نوع تقسیم میشود. شاید نام انواع بیشتری از کوچینگ را شنیده باشید؛ ولی سایر مدلهای کوچینگ، زیرمجموعه همین سه مدل هستند:
هر کدام از این انواع کوچینگ، ویژگیها و مخاطبان هدف مشخصی دارد. در صورتی که تمایل دارید به طور دقیق با انواع مختلف کوچینگ آشنا شوید، پیشنهاد میشود مقاله معرفی انواع کوچینگ را بخوانید. این مقاله به شما کمک میکند که اگر به کوچینگ علاقه دارید و میخواهید به عنوان کوچ فعالیت کنید، استعدادها و توانمندیهای خود را بهتر بشناسید و بتوانید بهترین گرایش کوچینگ چیست را با در نظر گرفتن علایق خود انتخاب کنید.
در این مقاله تلاش کردیم اطلاعات جامعی در مورد کوچینگ ارائه دهیم و به این سؤال پاسخ دهیم که کوچ کیست و کوچینگ چیست. یکی از مهمترین مزایای کوچینگ این است که به انسانها کمک میکند که توانمندیها و نقاط قوت خود را ببینند و این توانمندیها را شکوفا کنند. این مزیت، باعث شده است که این حرفه، به حرفهای کاملاً انسانی و اخلاقی تبدیل شود. بسیاری از متخصصان کسب و کار بر این باور هستند که کوچینگ، یکی از انسانیترین و اخلاقیترین مشاغل موجود در جهان است و به طور مستقیم به مفهوم متعالی «انسانیت» خدمت میکند.
در صورتی که این مقاله برای شما مفید، سازنده و ارزشمند بود، پیشنهاد میشود مقاله منتور کیست و منتورینگ چیست؟ در این مقاله تلاش کردهایم یکی دیگر از مشاغل انسانی و اخلاقی که به توانمندسازی انسانها کمک میکند را توضیح دهیم. تفاوت اصلی کوچ و منتور این است که برای تبدیل شدن به یک منتور، باید تجربه، دانش و تخصص بالایی در یک حوزه مشخص داشته باشید؛ ولی تبدیل شدن به یک کوچ توانا، چنین پیششرطی ندارد.
آیا تاکنون آموزشی در زمینه کوچینگ دیدهاید؟ اگر قرار باشد کوچینگ را یاد بگیرید، تمایل دارید آموزشهای مربوط به کدامیک از انواع کوچینگ را ببینید؟ به جز مزایایی که در مورد کوچینگ بیان کردیم، چه مزایای دیگری برای این حرفه سراغ دارید؟ لطفاً نظرها و پیشنهادهای خود را با ما و سایر همراهان همیار آکادمی در بخش دیدگاهها (زیر همین مقاله) به اشتراک بگذارید.
منابع: Fingerprint for Success / Sell Courses Online
یک فرایند مشاوره است که در آن یک مربی کوچ با استفاده از مهارتهای کوچینگ، شخص مراجعه کننده را در راستای بهبود فردی راهنمایی میکند.
هر فردی که میخواهد شرایط فعلی خود را بهبود دهد و سریع تر به دستاوردهای بزرگ برسد. از یک دانشجو گرفته یا یک ورزشکار و ....
چقد انرژی این مقاله بالا بود خیلی لذت بردم ممنون واقعا! به آدم این باور رو میده که دنیا داره به سمت ارتقای انسانیت قدم برمیداره.
پاسخ