در گذشته بخش قابل توجهی از مردم شبیه هم بودند یا اختلاف بسیار اندکی داشتند، به همین دلیل برقراری ارتباط بین انسانها چندان مشکل نبود. این در حالی است که با وجود رسانههای جمعی، رسانههای اجتماعی و با ورود مدرنیته به زندگی انسانها، اخلاق افراد هم فرق کرده و همین مسئله موجب افزایش تفاوت بین انسانها شده است. این اختلافات، برقراری ارتباط بین انسانها را دشوار میکند و نمیگذارد ارتباط موثری بین افراد شکل بگیرد. سم هورن در کتاب روش برخورد با افراد دشوار تلاش میکند راهکارهایی برای رهایی از بنبست رابطه و برقراری ارتباط درست و آگاهانه با افراد ارائه دهد.
در این مقاله تصمیم داریم خلاصهای از کتاب روش برخورد با افراد دشوار یا تانگ فو (Tongue Fu) را ارائه دهیم. در صورتی که شما هم میخواهید شیوه برقراری ارتباط موثر با افراد مختلف را یاد بگیرید و حضوری پررنگ، تأثیرگذار و مفید در جامعه داشته باشید، تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.
آشنایی با سم هورن، نویسنده کتاب روش برخورد با افراد دشوار
سم هورن (Sam Horn)، بانوی نویسنده آمریکایی است و در حال حاضر مدیریت مجموعهای تحت عنوان «Intrigue Agency» را بر عهده دارد. او در کنار نگارش کتاب، تاکنون کلی سمینار برگزار کرده و زندگی انسانهای بسیاری را متحول کرده است.
کتاب روش برخورد با افراد دشوار حاصل سالها مشاوره و کسب تجربه در زمینه برقراری ارتباط است. خانم سم هورن در مقدمه این کتاب مینویسد که ابتدا همایشی برای آموزش شیوه ارتباط با چنین افرادی برگزار کرده و با تقاضای چشمگیری برای حضور در این همایش روبرو شده است. بیشتر مردم از برخورد با افراد دشوار به درماندگی میرسند و نمیدانند واقعاً باید چه کاری انجام دهند. سم هورن در کتاب روش برخورد با افراد دشوار مینویسد:
هدف تانگ فو این است که به شما نشان دهد چگونه میتوانید اعتماد به نفس خود را تقویت کنید تا کسی نتواند با حرفهایش شما را آزار دهد و زمانی که کسی شما را برمیانگیزد، بتوانید با استفاده از روشهای مشابه هنرهای رزمی، ذهن و زبان خود را تقویت و ماهرانه از خود حمایت کنید. در نتیجه هرگز در برابر افراد پرخاشگر، احساس سرخوردگی نخواهید کرد.
توجه داشته باشید که این کتاب صرفاً شیوه رویارویی با رفتارهای ناعادلانه را به ما نشان نمیدهد؛ بلکه به نوعی نقشه راه زندگی به حساب میآید و به ما کمک میکند که بتوانیم با افراد مختلف، ارتباط موثر برقرار کنیم.
مهمترین درسها و آموزههای کتاب روش برخورد با افراد دشوار
کتاب روش برخورد با افراد دشوار یا همان کتاب تانگ فو، تأکید جدی و اساسی بر استفاده از خرد و عقلانیت در رابطه دارد. این کتاب عصبانیت در رابطه را مترادف «خطر» میداند و بر این باور است که واکنشهای عصبی به افراد تندخو و دشوار باعث میشود که شرایط، بدتر شود و احساسات منفی بیشتری شکل بگیرد. سم هورن در این کتاب تلاش میکند عصبانیت را حذف کند و خرد و آگاهی را به جای آن بنشاند.
در ادامه این بخش از مقاله سعی میکنیم کلکسیونی از آموزهها و راهکارهایی که سم هورن در کتاب روش برخورد با افراد دشوار ارائه میدهد را در کنار هم مرور و بررسی کنیم.
درس اول: عصبانیت را به همدلی تبدیل کن؛ کلید طلایی کتاب روش برخورد با افراد دشوار
یکی از دلایل ناتوانی افراد مختلف برای برخورد مثبت و درست با افراد دشوار این است که نمیتوانند قدرت لایتناهی خرد و عقل خود را در مواجهه با این افراد وارد صحنه کنند و به همین خاطر وارد فاز واکنش متقابل میشوند و به راحتی از کوره به در میروند. این در حالی است که کتاب روش برخورد با افراد دشوار از ما میخواهد که قبل از هر واکنش منفی، ابتدا خوب فکر کنیم و بعد زبان خود را به کار بگیریم.
سم هورن در کتاب تانگ فو به ما میگوید که در چنین لحظاتی باید از خودمان بپرسیم: «من چه احساسی دارم؟» اکثر ما تمام اشتباهات، کارهای نسنجیده، نادرست و خطاها را زمانی مرتکب میشویم که عقلانیت خود را به کار نمیگیریم. به همین خاطر است که خیلی از بزرگان و ثروتمندان جهان روی مسئله هوش هیجانی تأکید ویژه دارند. در کتاب روش برخورد با افراد دشوار میخوانیم:
چطور میتوانی با فکر و دوراندیشی اقدام کنی؟ با درک این مطلب که وقتی از دست کسی عصبانی هستی احتمالاً همه چیز را از دید خودت میبینی. برای اینکه مسائل را از دید دیگران ببینی، از عبارت همدلانه «من چه احساسی دارم»، «اگر به جای او بودم چه احساسی داشتم!» یا «اگر این اتفاق برای من میفتاد چه احساسی داشتم» استفاده کن. قدرت این عبارات به قدری است که باعث میشود با تجربه موقعیت طرف مقابل، احساس نفرت شدیدت از بین برود. شاید از رفتار دیگران خوشت نیاید اما عبارات همدلانه کمکت میکند آن را درک کنی.
اگر در برخورد با افراد دشوار بتوانیم، عصبانیت و خشم خود را به همدلی تبدیل کنیم، آن موقع خواهیم دید که با همین کار ساده میتوانیم چه تأثیر خارقالعادهای روی محیط پیرامون خود بگذاریم.
درس دوم: سعی کنید جر و بحثها را به کمک شوخی مدیریت کنید
یکی دیگر از راهکارهایی که کتاب روش برخورد با افراد دشوار مطرح میکند، این است که جز و بحثهای احتمالی را از طریق شوخی مهار کنیم. فرض کنید که مسئله یا سوال خاصی هست که مطرح کردن آن شما را ناراحت و مضطرب میکند. یکی از راهکارهای عالی برای چنین مسائل و پرسشهایی این است که یک پاسخ آماده برای آنها طراحی کنید تا بتوانید بحث را بدون جر و بحث کردن و به کمک شوخی خاتمه دهید.
برای اینکه بتوانید به چنین درک و مهارتی برسید، باید ابتدا نقاط ضعف و اصطلاحاً «دکمههای جوش آوردن» خود را بشناسید. باید بدانید که چه صحبتهایی باعث عصبانیت شما میشود. وقتی این دکمهها را شناختید، برای هر کدام از آنها یک لطیفه تدارک ببینید.
به عنوان بعضی افراد دوست ندارند سن خود را به کسی بگویند و وقتی کسی سن آنها را میپرسد، فوراً رنجیده خاطر و دلخور میشوند. این در حالی است که این افراد به جای دلخور شدن باید دنبال پاسخی لطیفهوار بگردند. به عنوان مثال این افراد میتوانند بگویند که هفده و نیم سالشان است. در کتاب روش برخورد با افراد دشوار جمله زیبایی هست که میگوید:
اگر بتوانی به آن بخندی، میتوانی با آن زندگی کنی.
به عنوان مثال اگر کسی در مورد درآمد ما سوال میکند، نیازی نیست که معذب و ناراحت شویم و به او بگوییم که دوست ندریم در مورد درآمدمان صحبت کنیم یا اینکه بگوییم بهتر است وارد حریم خصوصی یکدیگر نشویم. در چنین مواقعی میتوانیم بگوییم: «درآمدم آن قدری هست که بتوانم قرضها و وامهایم را پرداخت کنم» یا «درآمدم آن قدری نیست که بتوانم هر کاری دلم خواست انجام دهم.»
درس سوم: بسیاری از مواقع، سکوت بهترین درمان است
گاهی مواقع افراد تصور میکنند که اگر جواب توهین، تحقیر یا بیاحترامی دیگران را ندهند، اتفاق خاصی میافتد و ممکن است طرف مقابل، رفتارهای خودش را بدتر کند. این در حالی است که سکوت کردن، یکی از بهترین واکنشهایی است که میتوانیم به افراد تندخو و بداخلاق نشان دهیم.
گاهی مواقع سوالی از ما میپرسند که دوست نداریم جواب دهیم. در چنین مواقعی میتوانیم در پاسخ به طرف مقابل، سکوت اختیار کنیم. توجه داشته باشید که به طرف مقابل خود نگویید: «دوست ندارم جواب این سوال را بدهم یا من جواب این سوال را نمیدهم.» افراد دشوار مثل قلاب ماهیگیری عمل میکنند؛ اگر به طعمه آنها نوک بزنید، دیگر شما را رها نخواهند کرد.
درس چهارم: کلاً باید یاد بگیرید که زندگی را آسان بگیرید
چندی پیش جملهای از سقراط خواندم که برایم واقعاً آموزنده و راهگشا بود. بد نیست که این جمله عالمانه را با شما نیز در میان بگذارم. سقراط میگوید:
هنگام به خاک سپردنم بگویید: اینکه زیر خاک میکنید تن سقراط است؛ نه خود او.
ما موجوداتی ابدی و اشرف مخلوقات هستیم. به همین خاطر حق نداریم ارزش خود را در برابر افراد تندخو و دشوار، پایین بیاوریم و واکنشهای منفی و نابخردانه از خودمان به نمایش بگذاریم. گاهی مواقع ما جسم خود و این جهان را به قدری جدی میگیریم که زندگی را برای خودمان و اطرافیان سخت میکنیم.
در صورتی که بتوانیم خود را به عنوان موجودی ابدی باور کنیم، قطعاً نگرشمان تغییر خواهد کرد و میتوانیم نسبت به تندخوییها، با مدارای بیشتری رفتار کنیم. در کتاب روش برخورد با افراد دشوار ، جملهای از مارک تواین، نویسنده شگفتیساز آمریکایی نقل شده است که در ادامه این جمله را با هم میخوانیم:
شوخطبعی چیز معرکهای است، نجاتبخش است و لحظهای که گل میکند، آزردگیها و دلخوریها را محو و حال و هوای شادیبخش را جایگزین آن میکند.
درس پنجم: سعی کنید دستور را به خواهش تبدیل کنید
برخی از افراد دشوار و تندخو نسبت به دستور شنیدن، آلرژی دارند. جالب است بدانید که افراد معمولی و سالم هم تا یک حد مشخصی توان دستور شنیدن دارند و اگر میزان دستورها از این حد مشخص بیشتر شود، ممکن است رابطهای که با ما دارند آسیب ببیند و دیگر به حرفها و دستورهای شما توجهی نشان ندهند.
این در حالی است که اگر جملات دستوری خود را به جملات مودبانه و مبتنی بر «خواهش» تبدیل کنید، متوجه خواهید شد که افراد خیلی راحتتر به حرف شما گوش میدهند. اگر موفق شدهاید که با افراد دشوار، رابطهای درست و مثبت برقرار کنید، به هیچ عنوان با جملات امری و دستوری خود حاصل زحماتی که کشیدهاید را خراب نکنید. با نرمخویی و خواهش کردن میتوانید رابطه خوب خود با افراد دشوار را حفظ کنید.
درس ششم: باید تمام تمرکز خود را روی بهبود خودمان بگذاریم
اگر واقعاً میخواهید ارتباط بهتر و موثرتری با افراد دشوار برقرار کنید، باید تا حد امکان برای بهبود عزت نفس خودتان تلاش کنید. خیلی از مواقع ممکن است در مواجهه با افراد دشوار و تندخو، ناراحت و حتی عصبانی شویم و مثل خودش با او رفتار کنیم ولی این کار کاملاً اشتباه است و شأن ما را پایین میآورد. ما باید به قدری خودمان را خوب بدانیم که صحبتها و کنایههای دیگران نتواند اعصاب ما را ضعیف کند و ما را به واکنش وادارد. در کتاب روش برخورد با افراد دشوار میخوانیم:
هر قدر در مورد خودمان احساسی خوشایندتر داشته باشیم، دفعات کمتری مجبور میشویم دیگران را ضربه فنی کنیم تا سربلند به نظر بیاییم.
درس هفتم: در برابر میل به قضاوت دیگران، با تمام توان مقاومت کنید
قضاوت پیشهنگام و عجولانه یکی از بدترین آفتهایی است که به جان روابط انسانی افتاده و روابطمان را یکی پس از دیگری تخریب میکند. بنجامین فرانکلین یکی از مهمترین بنیانگذاران ایالات متحده با بکارگیری خرد و عقلانیت خود به این نتیجه رسید که برای زندگی توأم با آرامش، باید تنها در مورد مسائلی حرف بزند که از آنها اطلاع دارد و قضاوت کردن در مورد چیزهایی که میبیند را به طور کامل کنار بگذارد.
در صورتی که قضاوت از روی ظاهر افراد را کنار نگذاریم و در مورد میل به این نوع قضاوت مقاومت نکنیم، نمیتوانیم ارتباط خوب و موثری با افراد مختلف برقرار کنیم. در کتاب روش برخورد با افراد دشوار ، جمله زیبایی در این زمینه نوشته شده است:
یکی از مهمترین جنبههای ارتباطی این است که انسان بتواند به میل طبیعی قضاوت درباره مردم از روی ظاهر شخص، رفتارش، تجربه شخصی فرد از او و هر نوع درکی که آن شخص دارد، غلبه کند.
درس هشتم: به وقایع دلخراش به عنوان معلم خود نگاه کنید
یکی از دلایلی که افراد معمولی و عادی را به افراد دشوار، انعطافناپذیر و تندخو تبدیل میکند، مشکلات ناگوار و حوادث تلخی است که در زندگی خود تجربه میکنند. در صورتی که شما هم چنین تجربیات سختی را از سر گذراندهاید، اجازه ندهید که این حوادث همیشه جلوی چشمتان باشند و اوقاتتان را تلخ کنند.
سعی کنید این حوادث را به عنوان «معلم دلسوز» یا «تجربه گرانبها» ببینید و از خداوند به خاطر چنین تجربیات و آگاهی ارزشمندی سپاسگزار باشید. شاید همین تجربیات در آینده بتوانند کمک بزرگی به شما بکنند و از اشتباه زیادی جلوگیری نمایند. کسانی که تجربیات تلخ خود را معلم و آموزگار میدانند، در زندگی به فرد بهتری تبدیل میشوند.
درس نهم: کلمه مدارا را به مهمترین کلمه در ذهن خود تبدیل کنید
کسانی که ذهنی متعصب و انعطافناپذیر دارند، همواره در روابط خود با دیگران به مشکل میخورند؛ زیرا نمیتوانند عقیدهای جز عقیده خودشان را بشنوند و روی آن فکر کنند. مطالعات نشان میدهد که افراد متعصب حتی توانایی تفکر در مورد عقاید دیگران را هم ندارند و هر چه به سایر عقاید فکر میکنند، به عقاید خودشان وفادارتر میشوند.
برای اینکه بتوانید با افراد دشوار، روابط خوب و سازنده داشته باشید، تلاش کنید مدارا کردن را یاد بگیرید تا بتوانید به عقاید دیگران گوش دهید و به نظام باورها و اعتقادات دیگران احترام بگذارید. اگر به تعصبات افراد دشوار بیاحترامی کنید، راه گفتگو و تعامل سازنده را بستهاید.
بهترین ترجمه کتاب روش برخورد با افراد دشوار اثر سم هورن
کتاب روش برخورد با افراد دشوار که تحت عنوان کتاب تانگ فو هم شناخته میشود، یکی از کتابهایی است که خواندن آنها «ضروری» تلقی میشود؛ چون به هر حال هر کدام از ما در هر موقعیت اجتماعی که باشیم، کمابیش با افراد دشوار و تندخو سروکار داریم و باید بتوانیم ارتباطی درست و هوشمندانه با آنها برقرار کنیم.
این کتاب با ترجمه خوب خانم نفیسه معتکف روانه بازار شده است. این ترجمه خوب را انتشارات درسا (انتشارات لیوسا) به بازار عرضه کرده است. این کتاب ارزشمند در بسیاری از کتابفروشیهای حضوری و اینترنتی کشورمان موجود است و به راحتی میتوانید برای خرید آن اقدام کنید.
شما از چه روشی برای برخورد با افراد دشوار استفاده میکنید؟
خلاقیت در برقراری ارتباط، یکی از خصیصههای مهم افراد حرفهای و توانمند به حساب میآید. کسانی که دنبال برندسازی شخصی هستند و میخواهند در زندگی شخصی و کسب و کارشان به موفقیت برسند، باید بتوانند با افراد مختلف از جمله افراد دشوار، به خوبی ارتباط برقرار کنند. یکی از کتابهایی که شیوه برقراری ارتباط موثر را به ما آموزش میدهد، کتاب آیا هر ارتباطی ارتباط است اثر جان سی مکسول است. با مطالعه این کتاب یاد میگیرید که چگونه با افراد مختلف، ارتباطی هدفمند و هوشمندانه برقرار کنید.
شما از چه روشهایی برای برخورد با افراد دشوار استفاده میکنید؟ اصلاً یادگیری شیوه برخورد با افراد دشوار چه منافع و مزایایی برای ما دارد؟ غیر از کتاب روش برخورد با افراد دشوار ، تاکنون چه کتابهای دیگری در این زمینه مطالعه کردهاید؟ لطفاً نظرها، پیشنهادها و تجربیات خود در این زمینه را با ما و سایر همراهان همیار آکادمی در بخش دیدگاهها (زیر همین مقاله) به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
-
این کتاب برای هر کسی که دوست دارد با دیگران به ویژه افراد سخت و تندخو، ارتباط موثر و هوشمندانه برقرار کند، پیشنهاد میشود.
-
این کتاب با ترجمه خوب خانم نفیسه معتکف توسط انتشارات درسا (انتشارات لیوسا) به بازار عرضه شده است.
اشتراک گذاری
آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است. آدم به عشق آدم زنده است. من عاشق نوشتن و خواندنم؛ نوشتن و خواندنی که سایر انسانها را داناتر و تواناتر کند!