وقتی به کارافرینهای موفق نگاه میکنیم، همه نوع شخصیتی را میبینیم. با هر سن و سالی، هر میزان تحصیلاتی و هر نوع شخصیتی میتوان کارافرین شد. صرفا بخاطر اینکه کسی درونگراست یا برونگرا نمیتوان تصمیم گرفت که آن فرد میتواند کارفرین موفقی باشد یا نه.
Derek Lidow استاد دانشگاه پرینستون و نویسنده کتاب رهبری استارتاپ، کارافرینها را به دو دسته کلی محافظهکار و ریسکپذیر تقسیم کرده. از نظر او هر دوی این تیپ شخصیتها میتوانند کارافرینان موفقی باشند، فقط مسئله این است که هر کدام باید به شیوهی خودشان این کار را انجام دهند. روشی که میتواند یک فرد ریسکپذیر را موفق کند باعث شکست کارافرین محافظه کار میشود. پس هر ابزار و روشی مناسب ما نیست. البته این تقسیمبندی صفر و یک نیست. فقط مسئله این است که به کدام سمت متمایلتریم.
کارافرین محافظهکار
یک شخصیت محافظهکار روی کاهش ریسکها تمرکز میکند و ترجیح میدهد مسیر مطمئن را انتخاب کند( حتی اگر به قیمت از دست دادن فرصتها باشد) او چنین ذهنیتی دارد:
- من میخواهم ریسک از دست دادن( شرایط، افراد، پول و…) را به حداقل برسانم
- آهسته و پیوسته مسیر را قدم به قدم میروم
- من کسب و کارم را با سرمایه خودم میسازم
- نمیتوان به هر فردی به عنوان شریک اعتماد کرد
- من میخواهم کسب و کاری ارزشمند بسازم
کارافرین ریسکپذیر
یک شخصیت ریسکپذیر به دنبال حداکثر رساندن سود است. حتی اگر این کار خطرات زیادی داشته باشد. چنین آدمی به بیشتر فرصتها بله میگوید. کارافرینهای ریسکپذیر چنین ذهنیتی دارند:
- میخواهم سود شخصی(شرایط بهتر، پول و…) را به حداکثر برسانم
- با یک ایده فوقالعاده یک شبه ثروتمند میشوم
- از سرمایهگذارها استقبال میکنم. وام و سرمایهگذاری روی کسب و کارم به من فرصت رشد سریعتر میدهد
- شراکت میتواند به من در پیشبرد کارم کمک کند
- من میخواهم کسب و کاری درامدزا بسازم
ریسک کم یا سود زیاد؟
میدانیم که معمولا میزان سود آنی با ریسک رابطه مستقیم دارد، یعنی فرصتهایی که ممکن است سود زیادی داشته باشند معمولا ریسکی هستند.
کارافرینان محافظهکار به دنبال روشهای مطمئن و کم ریسک هستند، آنها کسب و کارشان را با سرمایه شخصی، سرمایه دوستان و خانواده یا وامهای بلندمدت با بهره کم شروع میکنند اما کارافرینهای ریسکپذیر فقط به دنبال سود بیشتر هستند. برای کسب و کارشان به دنبال سرمایهگذار یا وامهای زیاد( حتی اگر کوتاهمدت یا با بهره بالا باشد) هستند. معمولا کسب و کارهای افراد ریسکپذیر در صورت موفقیت خیلی سریع رشد میکنند و شکست آنها هم ضرر سنگینتری به همراه دارد.
رشد آهسته و بااطمینان یا رشد انفجاری اما پرریسک؟
کارافرینهای محافظهکار قدم بعدی را تنها زمانی برمیدارند که مطمئن شوند زیر پایشان سفت است. آنها از یک برد کوچک به یک برد کوچک دیگر میروند و این مسیر را سالها ادامه میدهند. سرعت رشد کسب و کارشان آهسته است اما از هر قدم خود مطمئن هستند. در مقابل کارافرینهای ریسکپذیر به دنبال ایدهای هستند که به سرعت کسب و کار را به جلو ببرد. ایدهای که بازار را بگیرد. آنها به دنبال اهداف بزرگ هستند. به قول معروف به سمت ماه شوت میکنند! کارافرینهای ریسکپذیر زیاد از این شاخه به آن شاخه میپرند تا شاید فرصت ایدهال را پیدا کنند. شاید به همین دلایل کارافرینهای ریسکپذیر تمایل بیشتری به راهاندازی یک استارتاپ دارند.
کارافرینی با سرمایه شخصی یا پذیرش سرمایه
برای کارافرینان محافظهکار هدف اولیه رسیدن به درامد قابل اطمینان است. آنها ترجیح میدهند با پول خودشان کار را پیش ببرند یا تنها پولی را قبول کنند که مطمئن هستند بازپرداختش ممکن است. اما هدف اولیه کارافرینان ریسکپذیر رشد سریع است و دریافت سرمایه و وام را یکی از بهترین روشهای سرعت دهی به رشد کسب و کار میدانند. آنها اعتقاد دارند بدون سرمایه کافی نمیتوان پتانسیلهای یک کسب و کار را فعال کرد.
پذیرفتن شریک
جالب است که نزدیک به نیمی از کسب و کارها توسط یک نفر اداره میشود. این یعنی نیمی از کارافرینان به هیچ وجه حاضر نیستند ریسک پذیرش شریک را قبول کنند. اما از طرفی دیگر بسیاری از کارافرینان به صورت شریکی یک کسب و کار را شروع میکنند یا اگر شرایط بسیار سخت شد به شراکت به عنوان یک گزینه فکر میکنند.
اندازهگیری میزان موفقیت
کارافرینان محافظهکار معمولا به دنبال اهداف درونی و فردی هستند. اهدافی مثل احترام و جایگاه اجتماعی، ایجاد شغل، تبدیل شدن به فردی بهتر و … آنها از این که میبینند یک محصول خوب برای جامعه یا یک شرکت خوب برای کار کردن ساختهاند احساس رضایت میکنند. اما کارافرینان ریسکپذیر معمولا موفقیت را در اعداد جستجو میکنند. رقم درامد و ارزش شرکت برای آنها اهمیت فراوانی دارد. همین تفاوت شکل کلی کسب و کار و محیط کار را به کلی دگرگون میکند.
موسی به دین خویش، عیسی به دین خویش!
بسته به شخصیت خود روشها و ابزار را انتخاب کنید. استفاده از روش تیپ شخصیت نقطه مقابل شما، معمولا نتایج خوبی به همراه ندارد. برای مثلا یک کارافرین محافظهکار در صورت پذیرش سرمایهگذار مجبور است در اهداف اولیه خود تغییر ایجاد کند تا سوددهی افزایش پیدا کند. در این شرایط او هرچیزی هست جز یک ادم راضی و خوشحال.
درک اینکه از کدام دسته از کارافرینان هستید میتواند به شما در اننخاب مسیر مناسب کمک کند. همچنین خیلی راحتتر درک میکنید که کدام ایده، بازار و فرصت برای شما مناسبتر است. درک این مسئله به مشاوران و مربیان کسب و کار شما هم کمک میکند تا مشاورههای مناسبتری به شما بدهند.
در کنار این مسئله اگر به دنبال راهاندازی استارتاپ هستید، باید حداقل دانشی از محیط استارتاپی داشته باشید. در کمتر از پنج دقیقه با آزمون استارتاپ میتوانید درک بهتری از سطح استراتاپی خودتان داشته باشید.
اشتراک گذاری
علاقهمند به دنیای open source، وب و وردپرس