کتاب سه شنبه ها با موری یکی از ارزندهترین کتابهایی است که هم هنر زندگی را به ما میآموزد و هم برای ما این امکان را فراهم میکند با چالشها و مشکلاتی که سر راهمان قرار میگیرد، خیلی بهتر کنار بیاییم و تهدیدها را به گونهای مدیریت کنیم که بتوانیم از آنها فرصت بسازیم. تاکنون کتابهای زیادی در قالب گفتگوی استاد و شاگرد نوشته شده است. این کتابها غالباً میخواهند در مورد مهمترین چالشهای زندگی صحبت کنند.
کتاب سه شنبه ها با موری اثر میچ آلبوم است. وی این کتاب را که حاصل گفتگوهای او با استادش موری شوارتز است، به شیوهای داستانگونه و پرکشش نوشته و به همین خاطر این کتاب سالهای سال در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار داشت و اتفاقاً در کشور ما هم استقبال خوبی از این کتاب به عمل آمد. در این مقاله تصمیم داریم مهمترین درسها این کتاب را در کنار هم مرور کنیم. در صورتی که شما هم تمایل دارید گفتهها، درسها و تجربیات استادی که روزهای پایانی عمر خویش را پشت سر میگذارد، مطالعه کنید، تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.
آشنایی با میچ آلبوم، نویسنده کتاب سه شنبه ها با موری
میچ آلبوم (Mitch Albom) در 23 ماه مه سال 1958 در ایالات متحده به دنیا آمد و یکی از نویسندگان محبوب جهان است. او به خاطر نوشتن کتاب سه شنبه ها با موری (Tuesdays with Morrie) توانست به سطح بالایی از معروفیت و محبوبیت برسد. تاکنون بیش از 35 میلیون نسخه از کتاب او در سراسر جهان به فروش رسیده و مطالعات نشان میدهد که این کتاب به 45 زبان مختلف ترجمه شده است.
میچ آلبوم در کنار نوشتن کتاب، در حوزه روزنامهنگاری، فیلمنامهنویسی، نمایشنامهنویسی و مجریگری تلویزیون هم فعالیت کرده است. وی در رشته جامعهشناسی در دانشگاه براندیس فارغ التحصیل شد. سپس به دانشگاه کلمبیای نیویورک رفت تا فوق لیسانس خود را در رشتههای روزنامه نگاری و مدیریت بازرگانی بگیرد و در نهایت هم موفق به این کار شد.
زمانی که دانشجوی دانشگاه براندیس بود، استادی به نام موری شوارتز داشت. این استاد بعدها به بیماری لاعلاجی دچار شد و همین مسئله باعث شد که میچ آلبوم و موری شوارتز در روزهای سه شنبه (14 هفته) با هم در منزل استاد قرار بگذارند. این ملاقاتها تبدیل به یک کلاس درس بینظیر شد و استاد در این کلاسها مهمترین نظریات و تجربیات خود را در اختیار میچ آلبوم قرار داد.
درسهایی که آلبوم در این کلاسها آموخت به قدری جذاب، آموزنده و درجه یک بود که وی تصمیم گرفت این درسها را در قالب کتابی به نام سه شنبه با موری بنویسد و در اختیار جهانیان قرار دهد. در نهایت این کتاب در سال 1997 منتشر شد و توجه جهانیان را به خود جلب کرد. در ادامه به برخی از مهمترین درسهای این کتاب خواهیم پرداخت.
برخی از مهمترین درسهای کتاب سه شنبه ها با موری
کتاب سه شنبه ها با موری به ما یادآوری میکند که عمر کوتاه است و باید در این زمان کوتاه، از زندگی خود نهایت لذت را ببریم و با ترسها، مشکلات و حسرتهای خود به بهترین شکل ممکن کنار بیایم. در ادامه یک سری از درسهای مهم این کتاب را مرور میکنیم که میتواند نگرش ما را به زندگی متحول کند.
1. مرگ؛ مهمترین مبحث کتاب سه شنبه ها با موری
کتاب سه شنبه ها با موری کتابی است که در آن ترس از مرگ، محوریت دارد؛ چون استاد موری شوارتز با یک بیماری لاعلاج دست و پنجه نرم میکند ولی توانسته با ترس از مرگ کنار بیاید و این واقعیت گریزناپذیر زندگی را با آغوش باز بپذیرد که این خودش هنری است بس عظیم و دشوار!
در این کتاب میفهمیم که همه ما به مرگ باور داریم ولی به نوعی خوداستثناپنداری مبتلا هستیم و فکر میکنیم که جوانی پایدار میماند و مرگ سراغ ما نمیآید. موری یک درس مهم در گفتگوهای خود با میچ آلبوم به ما میدهد:
همه میدانند که خواهند مرد، اما آن را باور ندارند اما راه بهتری هم وجود دارد. باور کردن مرگ و آماده کردن خودت برای آن، در هر لحظه. این بهتر است. روشی که به حق میتواند تو را در طول زندگیت کاملاً درگیر زیستن بکند.
تمام جنبههای زندگی ما با مفهوم مرگ گره خورده است. ملاقاتهای میچ آلبوم و موری شوارتز در اتاق مطالعه شوارتز انجام میشد. موری در کنار پنجره اتاقش مینشست و از آن پنجره به گلهای ختمی خود مینگریست که گلبرگهای آنها پژمرده میشد و به زمین میریخت. همین صحنه ساده و روزمره دارد خیلی لطیف و زیبا به ما میگوید که ما هم باید خودمان را برای مرگ آماده کنیم. بسیاری از مردم از پیر شدن فراری هستند؛ چون پیری نشانه نزدیک شدن به مرگ است. این در حالی است که پیری در کنار جنبههای منفی، جنبههای مثبت فراوانی دارد که یکی از آنها رشد و کسب دانش بیشتر است. وقتی انسان بداند که روزی میمیرد، حتماً تلاش میکند که از این فرصت کوتاه دنیا برای زندگی بهتر استفاده کند.
2. عاشق خود بودن و خود را مورد عفو بخشش قرار دادن
یکی دیگر از درسهای مهمی که در کتاب سه شنبه ها با موری با آن برخورد میکنیم این است که خودمان و دیگران را ببخشیم و همیشه به قدری عاشق خودمان باشیم که انگار واپسین روز زندگی خود را پشت سر میگذاریم. اکثر ما، خیلی سخت از سر تقصیرات دیگران میگذریم و ممکن است هیچگاه نتوانیم آنها را ببخشیم. جالب است که اکثر ما خودمان را هم نمیبخشیم. مردم تمایل عجیبی به کینه ورزیدن دارند و به همین خاطر هم هیچ وقت نمیتوانند به طور کامل خوشحال باشند. این در حالی است که خوشحالی یکی از ارزشمندترین اهدافی است که همه ما باید دنبال آن باشیم.
موری شوارتز در یکی از ملاقاتها، شیوه بخشیدن دیگران را به میچ آلبوم یاد داد. وی به میچ آموخت که درست است که بخشیدن خودمان و دیگران هیچ تأثیری در واقعیت ندارد ولی ممکن است چشمانداز بهتری برای آینده در اختیارمان بگذارد. در کتاب سه شنبه ها با موری میخوانیم:
ما باید خودمان را مورد عفو و بخشش قرار دهیم؛ برای همه کارهایی که انجام ندادیم و همه کارهایی که بهتر بود انجام میدهیم. نباید به پشیمانیهای خودمان درباره چیزهایی باید اتفاق میفتاد بچسبیم.
بیشتر اوقات ما کارهای مهمی مثل سپری کردن وقت با خانواده، کمک به سایر انسانها و انجام کارهایی که عاشقشان هستیم را به بعد موکول میکنیم؛ چون تصور میکنیم که همیشه زمان کافی برای انجام این کارها وجود دارد و میتوانید این کارهای مهم را در زمان دیگری انجام دهیم. این در حالی است که زمان خداحافظی از این دنیا خیلی ناگهانی از راه میرسد و ما به خودمان میآییم و میبینیم که هیچ فرصتی برایمان باقی نمانده است.
یکی از مسائلی که باید یاد بگیریم این است که یک روز بیخبر قلبمان از کار میایستد. پس زمان محبت کردن و عشق ورزیدن به خودمان و سایر انسانها همین الآن است. ما نباید منتظر زمان خاصی برای انجام این کارها مهم باشیم و لازم است هر زمانی را مغتنم بشماریم و از آن نهایت استفاده را ببریم.
3. توقف دنبال کردن کارها و مسائل اشتباه
بیشتر مردم جهان دنبال پول و شهرت هستند و این دو هدف را ارزشمندترین اهداف خود میدانند. البته حضور رسانههای اجتماعی در زندگی مردم، نقش بهسزایی در شکلگیری این تفکرات و پررنگ کردن آنها در ذهن انسانها داشته است. برخی از انسانها حتی خانواده و دوستان خودشان را هم نادیده میگیرند؛ چون تصور میکنند که تنها با مادیات خوشحال میشوند و خانواده ارزش چندانی ندارد. این دسته از افراد یاد گرفتهاند که مسائل اشتباه را دنبال کنند.
این در حالی است که یکی از ارزشهای زندگی انسانی، عشق ورزیدن به سایر انسانها خصوصاً اعضای خانوادهمان است. مطالعات روانشناسی نشان میدهد کسانی که با دوستان و اعضای خانواده خود رابطه بهتری دارند میتوانند زندگی شادتری را تجربه کنند. ما موجوداتی اجتماعی هستیم و بودن در کنار عزیزان، به قدری آرامش و خوشبختی به ما میدهد که هیچ پولی نمیتواند آن حس را به ما منتقل کند. در کتاب سه شنبه ها با موری نکته خیلی جالبی نوشته شده است:
بسیاری از مردم، هیچ معنایی در زندگی خود ندارند و همیشه در حالت نیمه هوشیار به سر میبرند. این احساس به این دلیل است که چیزهای نادرست و اشتباهی را در زندگی خود دنبال میکنند. اگر واقعاً در پی وارد کردن معنا در زندگی خود هستید، خودتان را وقف عشق ورزیدن به دیگران کنید و تمرکزتان را روی چیزی بگذارید که به شما هدف و معنا ببخشد.
4. مهربانی، کمک کردن به دیگران و توجه کردن به روابط انسانی
موری شوارتز به شاگرد خود یاد میدهد که وقتی ما میمیریم، تنها این بدن است که از بین میرود ولی روابطی که ما با خانواده، دوستان و جامعه خود داشتهایم، همچنان زنده میماند و آنها شیوه ارتباط ما با خودشان را به خاطر خواهند سپرد. در صورتی که به شخصی کمک کرده باشیم، جایی ماندگار و فراموشنشدنی در قلب او برای خود ایجاد کردهایم. اصلاً میزان کمک و کوچک و بزرگ بودن آن مهم نیست، نفس کمک باعث میشود که در وجود افراد جاودانه شویم. در کتاب سه شنبه ها با موری نکته جالبی را یاد میگیریم:
تا زمانی که همدیگر را دوست داشته باشیم و بتوانیم احساس عشق به یکدیگر را به خاطر بیاوریم، مردن ما باعث نمیشود که واقعاً از قلب و خاطرات مردم محو شویم. تمام عشقی که ایجاد میکنیم، بعد از مرگ ما زنده میماند و وجود دارد. حتی بعد از مرگ هم در قلب کسانی که دوستشان داشتیم و به آنها اهمیت دادیم، زندگی خواهیم کرد.
درست است که انسانها با یکدیگر متفاوت هستند ولی وظیفه ما این است که با کسانی که با ما فرق دارند هم مهربان باشیم. مهربانی و پذیرش یکدیگر، یکی از مهمترین مسئولیتهایی است که ما بر عهده داریم. اگر تنها به همین درس پایبند باشیم، بدون شک دنیا به جای بهتر و زیباتری تبدیل میشود.
یکی از آخرین درسهای موری به میچ آلبوم آموخت، لزوم کمک کردن به دیگران بود. ما به عنوان یک انسان وظیفه داریم که هر کاری که از دستمان برمیآید برای همنوعان خود انجام دهیم.
5. در نظر گرفتن مسائل واقعاً ارزشمند در زندگی
ما باید بتوانیم فرهنگ مربوط به خودمان را در زندگی ایجاد کنیم و طبق آن پیش برویم. بسیاری از مردم، همان فرهنگی که در سطح جامعه وجود دارد را برای خود انتخاب میکنند؛ غافل اینکه فرهنگ موجود در اجتماع، ما را از چیزهایی که واقعاً ارزشمند هستند، دور میکنند و به سمت مسائل پوچ و بیارزش مثل ظواهر دنیوی سوق میدهد.
فرهنگ موجود در جامعه، به طور مداوم به ما میگوید که به اندازه کافی خوب نیستیم و باید بتوانیم با افرادی که از نظر مالی، در سطوح بالای جامعه قرار دارند سازگار شویم. این در حالی است که حتی اگر به آن جایگاه هم برسیم، باز هم جامعه دست از سر ما برنمیدارد و از ما میخواهد منابع مالی خود را تقویت کنیم. در کتاب سه شنبه ها با موری یاد میگیریم:
اگر میخواهی برای آدمهای طبقه بالا پز بدهی، زحمت نکش. آنها همیشه با چشم حقارت به تو نگاه میکنند. اگر هم میخواهی برای زیردستهایت پز بدهی باز هم زحمت نکش؛ چون فقط حسودیشان را تحریک میکنی. این نوع شخصیت کاذب تو را به جایی نمیرساند. فقط قلب باز است که به تو اجازه میدهد در چشم همه یک جور باشی. انگار هر کسی یک جور عجله دارد. مردم در زندگیشان معنی و مفهوم پیدا نکردهاند، پس بیست و چهار ساعته به دنبال آن میدوند. اتومبیل جدید، خانه جدید، شغل جدید و در نهایت متوجه میشوند که این چیزها هم بیمعنی و پوچ هستند و به همین خاطر دوباره شروع به دویدن میکنند تا چیزهای بیشتری به دست بیاورند.
6. غنیمت شمردن سکوت و تنهایی
آخرین درسی که میتوانیم از کتاب سه شنبه ها با موری بیاموزیم این است که باید قدر سکوت و تنهایی را در زندگی خود بدانیم. اکثر انسانها از سکوت فرار میکنند و تمایل دارند که همیشه خود را با سر و صداهای مختلف احاطه کنند. این در حالی است که سکوت، یکی از هدایایی است که باید قدر آن را بدانیم و با تمام وجود آن را بپذیریم. مراقبه یا مدیتیشن که یکی از بهترین فعالیتها برای مغز است، در سکوت به بهترین شکل صورت میگیرد. ما در تنهایی و سکوت میتوانیم به درون خودمان شیرجه بزنیم و از دنیای درون لذت ببریم. کسانی که به چنین جایگاهی برسند میتوانند حال خودشان را خوب کنند و با مشکلات به بهترین شکل ممکن کنار بیایند.
بهترین ترجمه کتاب سه شنبه ها با موری
همان طور که پیش از این اشاره کردیم، کتاب سه شنبه ها با موری مورد استقبال جهانیان قرار گرفته است و به همین خاطر مترجمان مختلفی در کشور ما تصمیم گرفتند این کتاب را به بهترین شکل ترجمه کنند و تجربیات موری شوارتز را در اختیار ایرانیان قرار دهند. یکی از بهترین ترجمههای این کتاب، به خانم ماندانا قهرمانلو تعلق دارد که نشر قطره آن را روانه بازار کرده است. در صورتی که میخواهید این کتاب را به صورت اینترنتی خریداری کنید، پیشنهاد میشود که به وبسایت نشر قطره مراجعه کنید.
هنر زندگی معنادار و هدفمند؛ یکی از مهمترین هنرهای هر انسان
یکی از هنرهایی که تمامی انسانها باید بیاموزند و آن را در خود تقویت کنند، هنر زندگی معنادار است. انسانی که در زندگی خود هدف و معنا داشته باشد و بتواند کارهایی که به آنها عشق میورزد را انجام دهد، میتواند از لحظات زندگی خود بیشتر لذت ببرد و زندگی پربارتری داشته باشد. یکی از کارهایی که هنر زندگی معنادار و بهتر را به ما یاد میدهد، مطالعه آثاری مثل کتاب سه شنبه ها با موری است.
در صورتی که این مقاله برای شما مفید و آموزنده بود، پیشنهاد میدهد کتاب ایکیگای را مطالعه کنید. این کتاب هم میکوشد راهکاری برای معنا بخشیدن به زندگی به خواننده بیاموزد. شما چه کتابهای دیگری برای آموختن هنر زندگی معنادار سراغ دارید؟ در صورتی که انسان در زندگی خودش معنا و هدف خاصی را دنبال نکند چه اتفاقی میفتد و این روش چه معایبی به همراه دارد؟ در صورتی که کتاب سه شنبه ها با موری را مطالعه کردهاید، لطفاً بهترین درسی که از این کتاب آموختهاید را بیان کنید. لطفاً نظرها و پیشنهادهای خود را با ما و سایر همراهان همیار آکادمی در زیر همین مقاله (در بخش نظرات) به اشتراک بگذارید.
اشتراک گذاری
آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است. آدم به عشق آدم زنده است. من عاشق نوشتن و خواندنم؛ نوشتن و خواندنی که سایر انسانها را داناتر و تواناتر کند!