Facebook | با مارک زاکربرگ خالق فیسبوک آشنا شوید
در این قسمت از بخش خودساختههای همیار آکادمی به سراغ معرفی مارک زاکربرگ خالق بزرگ شبکه اجتماعی فیسبوک رفتهایم. در ادامه با ما همراه باشید چراکه به طور کامل روند موفقیت این فرد در زندگی و درسهایی که میتوان از این شخصیت گرفت را بررسی میکنیم.

مارک زاکربرگ «Mark Zuckerberg» کارآفرینی که در این مقاله قصد داریم به زندگی و کسب و کار او بپردازیم. وی در حال حاضر مدیرعامل شرکت فیسبوک محسوب میشود و در دسامبر سال 2019 اعلام شد 74 میلیارد دلار دارایی خالص دارد. وی مانند بسیاری از افراد موفق دانشگاه را رها کرد و به دنبال علاقه خود رفت و در نهایت موفق شد و اکنون یکی از ثروتمندترین افراد جهان شناخته میشود و یک شرکت فوقالعاده پردرآمد، پربازده و پرطرفدار دارد. در صورتی که قصد دارید با زندگی این شخصیت خودساخته آشنا شوید، تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.
نگاهی به زندگی مارک زاکربرگ ، خالق فیسبوک
مارک الیوت زاکربرگ در 14 مه سال 1984 میلادی در خانوادهای یهودی در شهر وایت پلینز نیویورک در ایالات متحده آمریکا آمریکا چشم به جهان گشود. پدر و مادر او دو شخصیت برجسته، تحصیلکرده و بافرهنگ بودند. پدر او ادوارد زاکربرگ در زمینه دندانپزشکی فعالیت میکرد و مادرش کارن کمپنر یک روانشناس توانا و خبره بود. مارک چهارمین فرزند از خانواده زاکربرگ بود. او سه خواهر بزرگتر از خودش دارد.
کودکی و نوجوانی مارک زاکربرگ چگونه گذشت؟
از آنجا که مارک در سال 1984 به دنیا آمد و در زمان نگارش این مقاله 36 ساله است، در دوران کودکی او کامپیوتر در بین مردم رواج داشت و استفاده میشد. مارک از آن کودکانی بود که عاشق کار با کامپیوتر بود و عشق و علاقه خود را در همان دوران کودکی کشف کرده بود. این علاقه به حدی زیاد بود که در همان دوران دبستان اولین قدمها را برای نوشتن نرم افزار برداشت. جالب است که خانواده مارک زاکربرگ و به ویژه پدرش ادوارد به شدت او را تشویق و حمایت میکردند و میدانستند که او استعداد عجیبی در زمینه برنامهنویسی و کامپیوتر دارد.
مارک با تشویق و حمایت پدرش، یادگیری برنامهنویسی بیسیک آتاری را آغاز کرد. او در این زمینه با سرعتی باورنکردنی رشد و پیشرفت میکرد. وقتی پدرش دید که او این قدر به برنامهنویسی علاقه دارد تصمیم گرفت یک مربی خصوصی به نام دیوید نیومن را استخدام کند. این مربی، یک متخصص حرفهای در زمینه برنامهنویسی بود. دیوید نیومن مدتی با مارک کار کرد و به او آموزش داد ولی پس از مدتی متوجه شد که مارک دارد کم کم گوی سبقت را از او هم میرباید.
زاکنت؛ اولین محصول مارک کوچولو!
مارک در اولین روزهای 12 سالگی خودش قرار داشت که فکری جدید به سرش زد. او تصمیم گرفت با همین دانشی که از برنامهنویسی بیسیک آتاری دارد، کامپیوترهای خانه و مطب دندانپزشکی پدرش را به هم متصل کند. او یک نرم افزار به نام زاکنت نوشت که نوعی پیامرسان خانگی بود و این کار را انجام میداد. این پیامرسان امکان تبادل پیام بین منزل و مطب پدر را فراهم میکرد.
این تنها فعالیت مارک در آن سالها نبود. وی شبانه روز به برنامهنویسی فکر میکرد. وارد برنامهنویسی بازیهای کامپیوتر میشد و آنها را تغییر میداد. وقتی برنامه این بازیها تغییر میکرد، بازی جالبتر و هیجانانگیزتر میشد. تفریح مارک در دوران کودکی این بود که تا جایی که میتواند برنامهنویسی برنامهها و بازیهای مختلف را تغییر دهد.
مارک زاکربرگ در دوران دبیرستان
جالب است بدانید که مارک علاوه بر برنامهنویسی به حوزه ادبیات و به ویژه ادبیات کلاسیک علاقه خاصی داشت. او شیفته ایلیاد و ادویسه هومر بود و همواره تمایل داشت که آثار ادبیات کلاسیک را مطالعه کند. در دوران دبیرستان به یک آکادمی به نام فیلیپس اکستر رفت و در آن آکادمی به تحصیل در زمینه ادبیات پرداخت. او توانست در زمان دبیرستان در زمینه ادبیات هم از این آکادمی دیپلم بگیرد.
مدرس هستی و میخوای درآمدت بیشتر بشه؟
وی علاقه خاصی به ادبیات داشت ولی این علاقه خاص هیچگاه سبب نشد که از حوزه برنامهنویسی فاصله بگیرد. او علاوه بر این علایق در زمینه ورزش هم فردی موفق بود و در زمینه شمشیربازی فعالیت میکرد.
در همان سالهای دبیرستان تصمیم گرفت یک نرم افزار برای پخش فایلهای MP3 طراحی کند و توسعه دهد. او در این برنامه که سیناپس نام داشت، از یک سیستم هوشمند استفاده کرد. نرم افزار سیناپس میتوانست از روی علایق شما پیشبینی کند که دوست دارید آهنگ بعدی، کدام آهنگ موجود در لیست باشد. در همان سالهای دبیرستان مجموعههای مختلفی به او پیشنهاد کردند که مارک در آنها کار کند ولی او پیشنهاد این شرکتها را رد میکرد. یکی از شرکتهایی که کاملاً رسمی و جدی به مارک زاکربرگ پیشنهاد همکاری داد، شرکت مایکروسافت بود.
دانشگاه هاروارد؛ تجربهای عالی برای مارک
سال 2002 بود که مارک از آکادمی فیلیپس اکستر فارغ التحصیل شد و تصمیم گرفت وارد دانشگاه هاروارد شود. او در دانشگاه در رشته روانشناسی و علوم کامپیوتر تحصیل میکرد. وقتی سال اول دانشگاه را پشت سر گذاشت به قدری در دانشگاه معروف شد بود که بسیاری میدانستند که مارک چه علاقه عجیبی به برنامهنویسی و توسعه نرم افزار دارد. او در دانشگاه هم بیکار نماند و یک برنامه جالب به نام «کورس مَچ» طراحی کرد.
دانشجویان میتوانستند به کمک این نرم افزار واحدهای تحصیلی خودشان را انتخاب کنند و گروههای مطالعاتی تشکیل دهند. دانشگاه هاروارد یک تجربه فوقالعاده برای مارک محسوب میشود؛ چون در همین دانشگاه بود که توانست مهمترین تصمیم خودش را بگیرد. دانشگاه هاروارد دفترچهای به نام فیسبوک داشت که در آن اسامی افرادی که در خوابگاه دانشجویی حضور داشتند ثبت شده بود. او این دفترچه را برداشت و بر اساس آن وبسایتی به نام فیسمش طراحی کرد. در این وبسایت از دانشجویان خواسته شده بود که به فرد مورد علاقه خودشان امتیاز دهند. این برنامه فوقالعاده محبوب بود و توانست به شهرت بالایی دست پیدا کند.
در نهایت استفاده از این برنامه به قدری زیاد شد که سرورهای دانشگاه را با اختلال مواجه کرد. پس از مدتی دانشگاه از مارک شاکی شد و از طرفی افرادی که نمیخواستند عکسشان در فیسمش منتشر شوند از او شکایت کردند. در نهایت مارک زاکربرگ مجبور شد کار روی این برنامه را کنار بگذارد.
بعد از مدتی مارک برنامهنویسی یک پروژه با نام هاروارد کانکشن را بر عهده گرفت. در این پروژه قرار بود یک شبکه اجتماعی بین دانشجویان هاروارد راه اندازی شود تا بتوانند اطلاعات خود و مطالب مفید خود را در آن با سایر دانشجویان به اشتراک بگذارند. نام این پروژه بعد از مدتی به کانتکت یو تغییر کرد. همانجا بود که ایده راه اندازی یک شبکه اجتماعی ویژه و فوقالعاده به ذهن مارک زاکربرگ خطور کرد. اینجا ابتدای قصه فیسبوک بود.
ظهور رسمی فیسبوک در سال 2004
سال 2004 بود که مارک زاکربرگ تصمیم گرفت روی یک شبکه اجتماعی جدید کار کند. این شبکه اجتماعی فیسبوک نام داشت. البته او در این مسیر تنها نبود و چند تن از دوستانش هم در این مسیر او را همراهی میکردند. البته این شبکه اجتماعی ابتدا فقط برای دانشجویان دانشگاه هاروارد بود ولی پس از مدتی در سایر دانشگاهها هم از آن استفاده میکردند.
رشد شبکه اجتماعی آنها خیلی بالا بود به طور که خود زاکربرگ هم فکر نمیکرد این قدر سریع رشد کند و تا این حد طرفدار پیدا کند. همین پیشرفت و رشد باعث شد که مارک به فکر ترک کردن دانشگاه بیفتد. او میخواست به صورت تمام وقت روی این پروژه کار کند. چندی بعد مارک زاکربرگ با پیتر تیل آشنا شد و او را تشویق کرد که 500 هزار دلار روی فیسبوک سرمایهگذاری کند. سپس او به همراه تیم کوچکی که داشت منزلی در پالو آلتوی کالیفرنیا اجاره و آن را به دفتر کار فیسبوک تبدیل کردند.
وقتی مارک دید که تعداد کاربران این شبکه اجتماعی به 4000 نفر رسیده است تصمیم گرفت برنامهنویسان جدیدی را استخدام و به تیم خودش اضافه کند. افرادی که به تیم فیسبوک اضافه میشدند هر کدام به عنوان یک متخصص در زمینه برنامه نویسی شناخته میشدند.
پیشرفت فیسبوک اصلاً با واژه «توقف» هیچ سر و کاری نداشت و داشت به شهرتی جهانی میرسید. کارک زاکربرگ تصمیم گرفت سهام این شرکت را عرضه کند ولی اولین کاری که کرد این بود که 60 درصد از سهام شرکت را برای خودش نگه داشت و این گونه بود که خودش را به عنوان شخصیت اول فیسبوک حفظ کرد. پس از او دوستانش ادواردو ساورین 35 درصد و مسکوویتز 5 درصد از سهام را از آن خود کردند. هنوز به پایان سال 2004 نرسیده بودیم که تعداد کاربران فیسبوک یک میلیون نفر شده بود.
تب فیسبوک داشت همه را میگرفت. در سال 2005 یک سرمایهگذاری 40 میلیون دلاری روی این شبکه اجتماعی انجام شد و این رسانه برای همه افراد بالای 13 سال آزاد شد و دیگر فقط دانشجویان نبودند که از این شبکه اجتماعی لذت میبردند.
پس از مدتی زاکربرگ تصمیم گرفت از طریق تبلیغات و آگهیهای تبلیغاتی کسب درآمد کند. این ایده توانست فیسبوک را ثروتمند کند. پس از مدتی مارک زاکربرگ با پیشنهادهای مختلفی برای خرید فیسبوک روبرو شد ولی به هیچ کدام از این پیشنهادها جواب مثبت نداد. درآمد اصلی فیسبوک از طریق تبلیغات است. بخشی از درآمدهای این شرکت هم از طریق خرید و فروشهای مجازی در آن صورت میگیرد.
مارک زاکربرگ در سال 2010 از نگاه مجله تایم به عنوان شخص سال انتخاب شد و تا سال 2008 جوانترین میلیارد جهان نامیده میشود. در حال حاضر شبکه اجتماعی فیسبوک 133.376 میلیارد دلار آمریکا دارایی دارد و درآمد این شرکت در سال 2019 نزدیک به 71 میلیارد دلار اعلام شد. در حال حاضر این شبکه اجتماعی، بزرگترین شبکه اجتماعی در سراسر دنیا شناخته میشود و بیش از 2 میلیارد کاربر فعال دارد.
چه چیزهایی میتوان از مارک زاکربرگ و زندگی او یاد گرفت؟
مارک زاکربرگ و زندگی شخصی و کاری او درسهای فراوانی برای کارآفرینان و صاحبان کسب و کار دارد. در ادامه تصمیم داریم به این درسها بپردازیم و چند مورد از آنها را برای کاربران گرامی بیان کنیم. در صورتی که تمایل دارید این درسها را یاد بگیرید تا پایان این مقاله با ما همراه شوید:
درس اول: علایق خودتان را جدی بگیرید و دنبال کنید
اگر نگاهی دقیقتر و عمیقتر به زندگی مارک زاکربرگ بیندازید متوجه خواهید شد که او همیشه در زندگی و کسب و کار چیزهایی را دنبال کرد که به آنها علاقه داشت و چون علاقه پشت تمامی فعالیتهای او بود توانست خیلی زود رشد و پیشرفت کند و به اهداف خودش دست پیدا کند. او در حال حاضر 74 میلیارد دلار دارایی خالص دارد. این در حالی است که هنوز جوان است و به سن 40 سال نرسیده است.
یکی از درسهای مهمی که میتوان از زندگی او گرفت همین است. او علایق خودش را دنبال کرد و توانست خیلی هوشمندانه درآمد عالی برای خودش کسب کند. شما به عنوان کارآفرین موظف هستید که در زندگی علایق خودتان را دنبال کنید؛ چون تجربه ثابت کرده است که وقتی میتوانید در حوزه کاری خودتان نبوغ داشته باشید که به کاری که انجام میدهید علاقه داشته باشید. بنابراین هیچ گاه علایق خودتان را دست کم نگیرید و سعی کنید با دنبال کردن آنها آرمانهای خود را از این راه عملی کنید.
درس دوم: ثبات قدم و پشتکار در کارآفرینی خیلی اهمیت دارد
یکی از درسهای مهمی که مارک زاکربرگ ، خالق فیسبوک به ما میدهد این است که باید ثبات قدم و پشت کار داشته باشید. فرض کنید که وقتی فیسمش در دانشگاه با مقاومت افراد و مسئولان دانشگاه روبرو شد، زاکربرگ علایق خودش را کنار میگذاشت و از این مسیر خارج میشد. چه اتفاقی میافتاد؟ مسلماً دیگر نمیتوانست در جایگاهی که امروز قرار دارد، قرار بگیرد ولی زاکربرگ با پیگیری علایق خود توانست رشد و پیشرفت کند و به جایگاه کنونی خود دست پیدا کند.
کارآفرینان در مسیر رشد و پیشرفت و کارآفرینی وظیفه دارند که هیچ گاه از تلاش و کوشش خود کم نکنند و با تمام توان به جلو حرکت کنند. این کار باعث پیروزی آنها خواهد شد. در صورتی در مسیر کارآفرینی با شکست روبرو شدید باز هم به تلاش و کوشش خود ادامه دهید؛ زیرا با این شکست اکنون تجربه بیشتری دارید و میتوانید بهتر عمل کنید.
در واقع ممکن است برای رسیدن به موفقیت لازم باشد که چندین بار شکست بخورید ولی مطمئن باشید که در نهایت اطلاعات بیشتری دارید و در صورت برخوردن به موقعیتهای مشابه میتواند با دانش و تجربه بیشتری عمل کنید. بنابراین در مسیر کارآفرینی لازم است سماجت، پشتکار و ثبات قدم را به سرلوحه خود تبدیل کنید.
درس سوم: به حرکت خود سرعت و شتاب دهید
یکی از نکاتی که مارک زاکربرگ به ما یاد میدهد این است که باید در کار خودمان سرعت و شتاب داشته باشیم. در صورتی که زاکربرگ فیسبوک را خیلی سریع راه اندازی نمیکرد ممکن بود سایر رقبا از گرد راه برسند و بازار شبکههای اجتماعی را به صورت کامل از آن خودشان کنند.
حال این مسئله برای بسیاری از کارآفرینان یک درس بزرگ است. در صورتی که در کسب و کار خودتان ایدهای دارید سعی کنید که خیلی سریع و با شتاب به این ایده خود جامه عمل بپوشانید. ممکن است رقبای شما هم این ایده را در ذهن خود داشته باشند و خیلی زودتر از شما دست به کار شوند و این ایده را به نام خودشان به ثبت برسانند. بنابراین لازم است در کسب و کار و کارآفرینی، نبوغ و نوآوری را در اولویت قرار دهید و در کنار این نبوغ و نوآوری، سرعت را هم چاشنی کار کنید.
درس چهارم: استخدام بهترین افراد در هر زمینه، یکی از شروط موفقیت است
یکی از درسهایی که از فعالیت مارک زاکربرگ میگیریم این است که باید تلاش کنیم که در کسب و کار خودمان بهترین افراد را استخدام کنیم. امروزه در کسب و کار لازم است که یا خود فرد نبوغ داشته باشد یا اینکه بهترین افراد را در کسب و کار خود استخدام کند.
مارک زاکربرگ تلاش کرد که هر دو گزینه را به کار گیرد ولی نکته مهم این است که اگر نمیتوانید بهترین باشید تلاش کنید که بهترین افراد را برای کسب و کار خودتان استخدام کنید تا بتوانید خیلی سریع رشد و پیشرفت کنید.
درس پنجم: یادگیری مستمر؛ رمز پیروزی
امروزه چیزی که میتواند شما را به قلههای موفقیت برساند، یادگیری مستمر است. در صورتی که تمایل دارید در زندگی و کسب و کار خودتان به موفقیت دست پیدا کنید لازم است همواره در حال یادگیری و مطالعه در حوزه تخصصی خودتان باشید.
سخن پایانی
زندگی مارک زاکربرگ میتواند برای بسیاری از کارآفرینان و صاحبان کسب و کار درسهای زیادی به همراه داشته باشد. جالب است بدانید که فیلمی به نام «شبکه اجتماعی» در مورد زندگی مارک ساخته شده است که در مقاله «معرفی فیلم شبکه اجتماعی» میتوانید در مورد این فیلم مطالعه کنید.
در صورتی که تمایل دارید از زندگی کارآفرینان مختلف مطالبی را یاد بگیرید و در زندگی و کسب و کار خودتان به کار ببندید، میتوانید به بخش «خودساختههای همیار آکادمی» بروید. در بخش خودساخته به زندگی کارآفرینان مختلفی از جمله بیل گیتس اشاره شده است. با خواندن این مقالات میتواند رمز موفقیت این افراد را متوجه شوید و در زندگی و کسب و کار خودتان به کار ببندید. یکی از بهترین راهها برای توسعه فردی مطالعه در مورد زندگی افراد موفق است.
آیا شخصیت مارک زاکربرگ و فعالیتهای او توانست شما را به وجد بیاورد و برای شما آموزنده و مفید باشد؟ چه نکات جذاب دیگری در مورد زندگی او میدانید؟ آیا درسی هست که از زاکربرگ یاد گرفته باشید؟ لطفاً نظرات خودتان را با ما و سایر کابران همیار آکادمی در میان بگذارید.