استیو جابز یکی از بزرگترین کارآفرینان جهان محسوب میشود که در دوران فعالیت خود چالشهای زیادی را پشت سر گذاشت. استیو جابز همچنین یکی از تاثیرگذارترین افراد جهان بود که توانست کمپانی اپل را راهاندازی کند. والتر آیزاکسن که یکی از بهترین زندگینامه نویسهای جهان به شمار میرود، زندگی این مرد افسانهای را در قالب یک کتاب جمعآوری کرده است. در این کتاب میتوانید به طور کامل با روند موفقیت استیو جابز و سختیهایی که در این کار متحمل شد را بخوانید. در ادامه خلاصهای از این کتاب ارزشمند آوردهشدهاست که پیشنهاد میکنیم حتما بخوانید.
کتاب استیو جابز برای چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر بخواهیم صادق باشیم باید بگوییم که کتاب استیو جابز برای تمامی کارآفرینان لازم است؛ چون تمامی فراز و نشیبهای بنیانگذار شرکت اپل در آن بررسی میشود و میتوان چیزهای زیادی از این کتاب آموخت. این کتاب برای تمامی علاقمندان به دنیای فناوری هم عالی است. کتاب استیو جابز، فوقالعاده روان نوشته شده و با خواندن این کتاب احساس میکنید که با استیو جابز در یک خانه یا محله زندگی میکنید. نکتهای که لازم است در مورد این کتاب بدانید، جذابیت شدید آن است. این کتاب به گونهای است که اگر چند صفحه از آن را مطالعه کنید دیگر تمایل ندارید آن را رها کنید.
به طور کلی اگر دوست دارید کارآفرینی کنید ولی هنوز میترسید و نمیدانید که در آینده ممکن است چه اتفاقی بیفتد یا اینکه اگر دوست دارید زندگی نامه استیو جابز را با تمام جزئیات و ریزهکاریها مطالعه کنید خواندن این اثر به قلم والتر آیزاکسن میتواند برای شما بسیار جذاب باشد.
اطلاعاتی مختصر در مورد والتر آیزاکسن، نویسنده کتاب استیو جابز
والتر آیزاکسن «Walter Isaacson» یکی از بهترین زندگینامه نویسهای جهان است. این استاد دانشگاه آمریکایی در رشته تاریخ تدریس میکند و متولد سال 1952 است. وی کتاب استیو جابز را در سال 2011 روانه بازار کرد و رکورد بینظیری در زمینه کتابهای زندگی نامه از خود به جای گذاشت. جالب است بدانید کتاب استیو جابز پرفروشترین کتاب سال 2011 شد. وی تاکنون ریاست شبکه CNN را بر عهده داشته و در مجلات معروفی از جمله مجله تایمز حضور داشته و نقش پررنگی را ایفا کرده است. او تاکنون زندگینامه افراد مشهوری مانند بنجامین فرانکلین و آلبرت انیشتین را نوشته است. او یکی از دوستان نزدیک جابز بود و زندگینامه او را با هماهنگی خود جابز نوشت.
درسهای از کتاب استیو جابز
کتاب استیو جابز یک کتاب کاملاً انگیزشی است و با خواندن میتوانید روحیه بگیرید و بهتر کار کنید. در این بخش از مقاله مهمترین درسهایی که میتوانیم از این کتاب بگیریم را عنوان میکنیم و این درسها را با این جمله از استیو جابز آغاز میکنیم:
شما نباید یک شرکت را با هدف ثروتمند شدن راه اندازی کنید. هدف شما از ایجاد یک شرکت باید این باشد که چیزی بسازید که به آن اعتقاد و باور داشته باشید و شرکتی بنا کنید که جاودانه شود.
عاشق کارتان باشید و همیشه به دنبال بهتر شدن باشید
اولین نکته در مورد استیو جابز این است که همیشه عاشق کار خود بود و تلاش میکرد بهترین بازدهی ممکن را از خود به نمایش بگذارد. حتی بعد از آنکه اپل را ترک کرد و تلاش کرد که یک شرکت دیگر به نام نکست برای خودش راه اندازی کند،؛ هیچگاه علاقه و اشتیاق خود به کسب و کار را از دست نداد و همیشه عاشق کارش بود. او همیشه میگفت:
وقتی اپل را از دست دادم دیدم تمامی چیزی که زندگی خودم را صرف آن کردم از دست رفته است و این برای من واقعاً ویرانگر بود. حتی این فکر به سرم زد که سیلیکون ولی را برای همیشه ترک کنم و از این حوزه خارج شوم ولی کم کم دیدم که چیزی دارد در من رشد میکند. من هنوز کارم را دوست داشتم و به همین خاطر تصمیم گرفتم که یک بار دیگر شروع کنم.
این موضوع میتواند برای کلیه کارمندان و کارآفرینان یک درس بزرگ و مهم باشد. سعی کنید عاشق کارتان باشید. اگر عشق باشد سختیها و مشکلات قابل تحمل میشوند ولی در غیر این صورت مطمئن باشید که نمیتوانید به جایگاه مورد علاقه خودتان دست پیدا کنید. استیو میدانست که عاشق کاری است که انجام میدهد و به همین خاطر بیشتر وقت خودش را برای کارش و پیشرفت در آن صرف میکرد.
از محیط و افراد پیرامون خودتان یاد بگیرید
در کتاب استیو جابز میخوانیم که او علاقه شدیدی به یادگیری داشته و مطالب را خیلی سریع و با اشتیاق فراوان یاد میگرفته است. او در دهه 1970 میلادی وقتی که شرکتهای فناوری داشتند در سیلیکون ولی جان میگرفتند، او همواره تلاش میکرد که دانش خود را در برابر تأثیرات فرهنگی این سازمانها افزایش دهد و از این راه به اطلاعات خود درباره فناوری و طراحی اضافه کند.
در این کتاب میخوانیم که پدر او مکانیک بود و میدانست که خودروها چگونه کار میکنند. اطلاعات پدر او در مورد جزئیات و ریزهکاریهای ماشین عالی بود. استیو تلاش کرد که این دانش را از پدرش یاد بگیرد و تا حد امکان از این اطلاعات استفاده ببرد. استیو جابز همیشه تلاش میکرد که با هر کسی که کار میکند، جنبههای مثبت آن فرد را در خودش هم پرورش دهد و از این جنبهها به صورت مثبت و موثر در زندگی خودش استفاده کند. همچنین استیو تلاش میکرد که اطراف خودش را با افراد خلاق پر کند. او تلاش میکرد که از این راه خلاقیت را در وجودش پرورش دهد. استیو بر این باور بود که:
خلاقیت چیزی جز به هم مرتبط کردن و وصل کردن چیزهای مختلف نیست. وقتی از افراد خلاق بپرسید که که کارهای خود را چگونه انجام میدهند، کمی احساس گناه میکنند؛ زیرا آنها کاری نکردهاند بلکه تنها آن کار را دیده و تصور کردهاند و همین تصور بعد از مدتی به واقعیت تبدیل شده است.
از ریسک کردن نترسید
یکی از دلایل شکست خوردن بسیاری از کارآفرینان و سرمایهگذاران در بازار و زندگی شخصی این است که هیچ گاه دست به ریسک نمیزنند و گاهی ریسک نکردن، مرگ کسب و کار را با خود به ارمغان میآورد. در کتاب استیو جابز اثر والتر آیزاکسن میخوانیم که استیو میدانست که اگر آیفون را بسازد و روانه بازار کند، با دستان خودش آیپاد را منسوخ میکند ولی با این حال از هدف خودش کوتاه نیامد و ادامه داد. او همه چیز را میدانست ولی باز هم دست به ریسک زد و همین ریسک باعث شد که اپل به یک برند جاودانه تبدیل شود و امروز شاهد فروش چشمگیر این برند رویایی در سراسر جهان هستیم.
جابز میدانست که بازار گوشی هوشمند سود بالایی دارد و به همین خاطر آیفون را روانه بازار و آیپاد را منسوخ کرد. ریسک کردن نیاز به شجاعت و دانش کافی در مورد بازار دارد. درسی که کتاب استیو جابز به همه ما میدهد این است که نباید تحت تأثیر نظرات و قوانین ساخته ذهن مردم قرار بگیریم؛ زیرا این قوانین ما را ترسو میکند و شجاعت ریسک کردن را از ما میگیرد.
بهترینها را برای کسب و کار خودتان استخدام کنید
استیو جابز عاشق این بود که با بهترینها و افراد سطح اول کار کند. این کار برای او لذتبخش بود و باعث ارضای تمایلات او برای رشد و پیشرفت میشد. کارکنان جابز یا به بهترین موقعیتها رسیدند و خیلی رشد و پیشرفت کردند و یا دیر یا زود اخراج شدند. هیچ راه دیگری وجود نداشت. جابز یک فرد کمالطلب بود. استانداردهای او در کسب و کار به گونهای بود که حتی یک پله پایینتر از حد ایدهآل را به سختی قبول میکرد و همین موضوع باعث میشود که خیلی از افراد نتوانند با او کنار بیایند.
یکی از خصوصیات اصلی استیو جابز این بود که برای استخدام کارکنان خیلی سختگیری میکرد و همین موضوع باعث میشد که تشکیل یک تیم ساده برای او چند ماه طول بکشد ولی وقتی که تیم تشکیل میشد یک عملکرد عالی از این تیم ظاهر میشد. جابز به قدی کمال طلب بود که کارکنان میترسیدند در آسانسور همراه او باشند؛ زیرا میترسیدند جابز خیلی سریع آنها را اخراج کند. او معتقد بود که افرادی که درجه یک و دارایی عملکرد عالی نباشند تعداد افراد مشابه خود را در سازمان بیشتر میکنند و با این کار سایر کارکنان خوب را از دور خارج میکنند. جابز همیشه میگفت:
زمان خیلی محدود است و در نتیجه نباید آن را با سرک کشیدن در زندگی دیگران هدر دهید. عقاید تعصبآمیز را کنار بگذارید؛ زیرا این عقاید نتیجه نگرش و تفکر سایر افراد است. هیچ گاه اجازه ندهید که نظرات دیگران بر طرز فکر و نگرش شما تأثیر بگذارد. مهمتر از هر چیز این است که شجاعت پیروی از عقاید خود را داشته باشید و به حرف دلتان گوش کنید.
مدرک، همه چیز نیست
استیو جابز به دانشگاه رفت ولی مدرکی نگرفت و در میانه راه درس را کنار گذاشت. این در حالی است که امروز بسیاری از شرکتها، کسب و کارها و مردم به مدرک خیلی اهمیت میدهند و معتقد هستند که کسی که مدرک دارد یک متخصص واقعی و بینظیر است و کسی که مدرک نداشته باشد کاری از پیش نخواهد برد. این در حالی است که چنین چیزی اصلاً درست نیست. کسی که از جوانی در کارگاه مکانیکی کار کرده دانش و تخصص خیلی بیشتری از یک مهندس مکانیک بیتجربه دارد. پس مدرک چیزی را تعیین نمیکند و اصل، دانش کاربردی و توان حل مسئله است.
از نظر استیو جابز مدرک اصلاً اهمیتی نداشت و داشتن یک طرز فکر و نگرش مثبت از هر چیزی ارزشمندتر بود. از نگاه او افراد باید به فکر توسعه فردی و پرورش مهارتهای خود باشند و تا حدی که میتوانند دانش کاربردی خود را افزایش دهند. داشتن مدرک و دانش تخصصی کاربردی بسیار خوب و کارساز است ولی مدرک صرف هیچ اهمیتی ندارد.
سادهسازی را جدی بگیرید
یکی از درسهای مهم کتاب استیو جابز اثر والتر آیزاکسن این است که وقتی مهندسان شرکت اپل داشتند روی طراحی آیپاد کار میکردند، جابز اصرار داشت که هیچ دکمهای در بدنه این دستگاه وجود نداشته باشد. او میگفت یک دکمه خاموش و روشن کفایت میکند و نیازی به دکمههای دیگر نیست. جابز همیشه به کارکنان میگفت که باید همه چیز به آسانی و سادگی صورت گیرد و سادگی را به عنوان یکی از مهمترین اولویتهای شرکت خودش میدانست. درسی که ما از استیو جابز یاد میگیریم این است که تلاش کنیم کارها و پروژههای خودمان را اولویتبندی و سادهسازی کنیم. او در این زمینه گفته است:
یکی از اصلیترین مسائل برای من در زندگی و کسب و کار تمرکز و سادگی است. همیشه سادگی سختتر پیچیدگی است. اگر کسی بخواهد ذهن خودش را از پیچیدگیها پاک کند و آسان فکر کند، باید خیلی روی خودش کار کند ولی باز هم ارزشش را دارد؛ زیرا اگر بتوانید ساده فکر کنید جابجا کردن کوهها هم کار دشواری برایتان نخواهد بود.
اجازه ندهید که پول به همه چیز در زندگیتان تبدیل شود
استیو جابز همیشه در پی این بود که جهان را تغییر دهد و به همین خاطر به هیچ عنوان اجازه نمیداد که پول و مسائل مادی کنترل او را در دست بگیرد. اگر دقت کنید تمام پروژههای او با این هدف طراحی میشد که به نوعی بتواند از این راه دنیای پیرامون خودش را متحول کند و با محصولات منحصر به فرد خود دنیا را به جای بهتری برای زندگی کردن تبدیل نماید.
یکی از درسهای اساسی که میتوان از زندگی او گرفت این بود که پول هیچ گاه نباید هدف اصلی و اساسی زندگی ما باشد. اگر هدف یک شخص یا شرکت صرفاً سود باشد و نگران ارائه ارزش به مخاطب یا مصرفکننده خودش نباشد، مطمئناً کاری از پیش نخواهد برد و به جایگاهی که تمایل دارد نخواهد رسید. اگر شما هم جزو همین دسته از افراد هستید پیشنهاد میشود که در اهداف و رویاهای خودتان تجدیدنظر کنید. استیو جابز همیشه میگفت:
اینکه ثروتمندترین فرد در گورستان باشم هیچ ارزشی برایم ندارد. چیزی که برای من اهمیت دارد این است که وقتی به رختخواب میرویم بدانیم که کار ارزشمندی انجام دادهایم.
جسارت و جسور بودن را یاد بگیرید
جسارت و جسور بودن واقعاْ اهمیت دارد. استیو جابز زمانی که 12 سال بیشتر نداشت با شرکت HP تماس گرفت و گفت به یک سری تجهیزات نیاز دارد. او روی پروژههای الکترونیکی کار میکرد و به همین خاطر نیاز به تجهیزات داشت. در اثر تماس با این شرکت و صحبتهایی که بین طرفین صورت گرفت، شرکت HP تصمیم گرفت یک شغل تابستانه به جابز بدهد. این موضوع به ما نشان میدهد که هیچ چیز بعید نیست و ممکن است هر اتفاقی بیفتد. وظیفه ما این است که تلاش و کوشش کنیم و برای نتایج مثبت امیدوار باشیم. گاهی مواقع همین تلاش و جسارت به ما این امکان را میدهد که خیلی سریعتر به اهداف خودمان در زندگی و کسب و کار دست پیدا کنیم.
همه چیز را زیر سوال ببرید
یکی از بهترین راههای موجود برای خلاقیت و نوآوری این است که بتوانید همه چیز را زیر سوال ببرید. استیو جابز همیشه تلاش میکرد همه چیز را زیر سوال ببرد و از این راه خلاقیت خود را تحریک و شکوفا کند. او همیشه از مردم عادی و کارکنان خودش میخواست که قوانین و فرضیات را زیر سوال ببرند تا از این راه بتوانند به راههای سریعتر و آسانتری برای حل مسائل برسند. ما باید این موضوع را از استیو جابز یاد بگیریم و تلاش کنیم همه چیز را زیر سوال ببریم تا بتوانیم روشهای خلاقانهتری در زندگی خودمان طراحی کنیم.
بهترین ترجمه کتاب استیو جابز
کتاب استیو جزو کتابهایی بود که پس از فوت او نیز بسیار پر فروش شد. کتاب استیو جابز نیز توسط انتشارات مختلف و به زبانهای مختلف در سراسر جهان ترجمه شده است. در ایران هم این کتاب توسط انتشارات مختفلی ترجمه شدهاست. بهترین ترجمهی این کتاب متعلق به نشر پیکان است که متاسفانه این انتشارات سایتی از خود ندارد.
کتاب استیو جابز را حتما بخوانید
زندگی استیو جابز فراز و نشیبهای بسیاری داشته است و خواندن این کتاب به شما کمک میکند تا از زندگی این فرد استثنایی درسهای بسیار زیادی بگیرید. در این مقاله سعی کردیم خلاصهای از بهترین قسمتهای کتاب استیو جابز را برای شما آماده کنیم تا بتوانید قبل از خواندن، شناخت خوبی نسبت به این کتاب داشته باشید. شاید خواندن این خلاصه کتاب نتواند به خوبی شما را با فراز و نشیبهای این مرد افسانهای آشنا کند به همین دلیل پیشنهاد میکنیم حتما این کتاب را به صورت کامل مطالعه کنید.
استیو جابز در زندگی و کار نیز یک شخصیت فوقالعاده داشت و شاید چندین سال زمان ببرد تا فردی مانند استیو جابز متولد شود. یکی از صفات بینظیر استیو جابز شکست ناپذیری بود که به او کمک کرد تا در برابر بسیاری از مشکلات سر خم نکند حتی زمانی که از هیئت مدیرهی شرکت خودش اخراج شد. در صفحهی «اپل، داستان مردی تکرار نشدنی به نام استیو جابز» به طور کامل به روند موفقیت استیو جابز در کار و زندگی پرداختیم که پیشنهاد میکنیم حتما آن را مطالعه کنید.
نظر شما دربارهی خلاصه کتاب استیو جابز چیست؟ آیا این خلاصه کتاب برای شما مفید بودهاست؟ نظرات خودتان را با ما و همراهان همیار آکادمی در زیر همین پست به اشتراک بگذارید.
اشتراک گذاری
آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است. آدم به عشق آدم زنده است. من عاشق نوشتن و خواندنم؛ نوشتن و خواندنی که سایر انسانها را داناتر و تواناتر کند!