بشریت از ابتدا با داستان، قصه و روایت روابط نزدیک و بسیار خوبی داشته است. در حال حاضر بسیاری از کسب و کارها این موضوع را فهمیدهاند و میدانند که با داستان سرایی یا همان استوری تلینگ (Storytelling) اهداف، ایدهها و مفاهیم ارزشمندی را به انسانها منتقل کرد. فکر میکنید چرا کتابهایی مثل بوستان و گلستان سعدی تا این حد جذاب، شیرین و دلنشین شده و پس از حدود 800 سال هنوز در بین ایرانیان رایج و متداول است؟ علت کاملاً مشخص است: سعدی در کتابهای گلستان و بوستان از روش داستان سرایی برای انتقال مفاهیم استفاده کرده است. در توصیف این هنر همین بس که داستانسرایی این قدرت را دارد که در یک جامعه، فرهنگسازی کند یا اینکه یک فرهنگ غلط را از بین ببرد.
اهمیت داستان سرایی یا استوری تلینگ باعث شد که ما به این فکر بیفتیم که یک مقاله کامل در این زمینه بنویسیم و هر آنچه که باید در مورد این مسئله مهم گفته شود را بیان کنیم. در صورتی که شما هم تشنه داستان و داستان سرایی هستید و احساس میکنید که داستان میتواند در تمامی زمینهها به خصوص کسب و کار معجزه کند، پس تا پایان این مقاله با ما همراه شوید تا در کنار هم یاد بگیریم که از این روش برای دستیابی به اهداف و خدمت به مردم استفاده کنیم.
داستان سرایی یا استوری تلینگ (Storytelling) چیست؟
- اول از هر چیز لازم است بگوییم که داستان سرایی یک فرایند، روش یا تکنیک نیست. صاحب نظران، داستانسرایی را یک هنر قلمداد میکنند.
- وقتی صحبت از هنر به میان میآید، پای خلاقیت، نوع نگاه، مهارت و عمل به وسط کشیده میشود. کسی که میخواهد در بیان روایت و داستان به مهارت و استادی برسد، باید مراحل آزمون و خطا را پشت سر بگذارد.
- داستان سرایی قلب بازاریابی درونگرا یا اینباند مارکتینگ شناخته میشود. این روش یکی از بهترین روشهای بازاریابی برای دوران بحرانی هر کسب و کار است. در واقع با استوری تلینگ میتوانیم به مشتریان بالقوه کمک کنیم که خیلی راحت کسب و کار ما را پیدا کنند. بازاریابی محتوا، سئو و بازاریابی در شبکههای اجتماعی همگی شکلی از این نوع بازاریابی هستند.
داستان سرایی یا استوری تلینگ (Storytelling) در واقع هنر استفاده از واقعیت، حقیقت و روایت و ترکیب این موارد است. با استفاده از این هنر میتوان با مخاطب ارتباط برقرار کرد. برخی از داستانها و روایتهایی که در این روش بیان میشود واقعی و برخی دیگر صرفاً برای ارتباط با مخاطب و تبیین بهتر پیام اصلی است. گاهی فردی که داستان را روایت میکند، برای بیان زیباتر، شیرین و دلنشینتر مسئله از روایت استفاده میکند.
برای اینکه تعریف داستانسرایی بهتر جا بیفتد و بتوانیم بفهمیم که به چه چیزی داستانسرایی میگوییم و چه چیزی داستانسرایی به حساب نمیآید، جدول زیر میتواند ابزار خوبی باشد:
داستان سرایی چه مواردی را شامل میشود؟ |
داستانسرایی چه چیزهایی نیست؟ |
ارائه اطلاعات درست و مفید در قالب یک داستان یا روایت |
هرگونه مقاله 10 هزار کلمهای |
هر چیزی که بتواند انگیزه، شور و هیجان را در تیم شما برانگیزد |
اهداف فروش شما |
هر چیزی که برند شما آن را نمایندگی کند و بیانگر آن باشد |
درباره برند شما |
اطلاعاتی درباره مشتریان شما |
کسلکننده و خستهکننده |
احساسی، عاطفی و جذاب |
یک تبلیغ |
یک آغاز، یک مشکل یا بحران و یک راهکار |
اتفاق جالبی که پیش از این رخ داده است |
تعاملی بین مشتریان و برند شما |
بازارگرمی |
داستان سرایی یکی از قدیمیترین هنرها است که قدمت آن با بشریت برابری میکند. در واقع از زمانی که انسانها روایت خود را روی دیوار غارها نقاشی میکردند، داشتند برای همنوعان خود داستان تعریف میکردند. حال در این میان ممکن است یک سؤال مهم شکل بگیرد: چرا استوری تلینگ تا این حد مفید و مؤثر است؟ چرا انسانها اینقدر به داستان، روایت و قصه علاقمند هستند؟
چرا داستان تعریف میکنیم و داستانسرایی تا این حد اهمیت دارد؟
داستانسرایی یا استوریتلینگ به دلایل مختلفی برای انسان جذابیت دارد. برخی افراد برای ارائه پند و اندرزهای اخلاقی و تربیت از این روش استفاده میکنند و برخی دیگر هم با هدف فروش محصولات و خدمات خود به مشتریان از این رویکرد بهره میگیرند. در ادامه به چند مورد از دلایل اهمیت این روش پرداختهایم:
1. با داستان سرایی میتوان مفاهیم پیچیده را به سادگی منتقل کرد
آیا کتاب مثنوی مولوی را مطالعه کردهاید؟ با مطالعه این کتاب میتوانید متوجه ارزش و اهمیت روایت و داستان شوید. مولوی در این کتاب برای بیان مفاهیم ارزشمند و پیچیده عرفانی از روش داستان استفاده میکند و اگر از این روش استفاده نمیشد ممکن بود انتقال مفاهیم خیلی سخت و دشوار شود.
در مورد کسب و کار و استارتاپ هم همین موضوع وجود دارد. گاهی توضیح دادن ایدههای پیچیده واقعاً سخت است ولی اگر از داستان استفاده شود این کار خیلی آسان میشود. مسعود لعلی یکی از روانشناسان برتر ایرانی است که روش داستاندرمانی را ابداع کرد و از طریق داستان موضوعات بسیار مهمی از جمله موفقیت را در ذهن مخاطبان خود نهادینه میکند.
وقتی یک سخنران میخواهد مسئله مهمی را بگوید یا وقتی یک معلم میخواهد در مورد یک مسئله توضیح دهد، میتواند از این روش استفاده کند و نتیجه آن را ببیند. با داستان میتوان مسائل انتزاعی و ذهنی را به موارد ملموس و قابل فهم تبدیل کرد. خیلی اوقات با استفاده از داستان میتوان کاری کرد که مشتری خیلی راحت محصول را خریداری کند.
2. داستان باعث میشود که انسانها گرد هم جمع شوند
یک بار به صورت امتحانی به یک بازار بروید که انواع و اقسام مغازه در آن باشد. اگر دقت کنید آن مغازهای که از روایت استفاده میکند و بیان شیرینی دارد، افراد بیشتری را دور خودش جمع میکند. به طور کلی داستان سرایی این قدرت را دارد که انسانها را دور هم جمع کند.
داستان یک زبان مشترک برای مردم دنیا محسوب میشود. انسانها با داستان میتوانند دور هم جمع شوند، یکدیگر را درک کنند و حرف هم را بفهمند. انسانها همگی با مفاهیم امید، ناامیدی، پیروزی، شکست، خشم و عصبانیت آشنا هستند ولی از طریق داستان است که میتوانند این مفاهیم را بین هم به اشترک بگذارند و هم را درک کنند. اگر میخواهید کسب و کاری راه اندازی کنید و محصولات یا خدمات خود را به طیف گستردهای از مشتریان عرضه کنید، مطمئن باشید که استوری تلینگ (Storytelling) یکی از بهترین روشها است.
3. داستانها الهامبخش و انگیزهبخش هستند
اگر بخواهیم به یکی از وجوه تفاوت و تمایز بین انسان و سایر مخلوقات اشاره کنیم، میتوانیم سخن از داستان به میان آوریم. داستان یکی از مهمترین عوامل و دلایلی است که ما را از سایر انسانها متمایز و متفاوت میکند. برندها هم میتوانند با استفاده از این هنر خودشان را از سایر بیزینسها متفاوت و متمایز کنند. برندها میتوانند از طریق داستان با مشتریان و مخاطبان خود یک ارتباط نزدیک و صمیمانه برقرار کنند و حس همدلی را در آنها برانگیزند.
وقتی پای داستان به میانه ماجرا کشیده میشود، شاهد سرازیر شدن سیلی از احساسات و عواطف هستیم. البته حتماً نباید این احساسات خوب و زیبا باشد. گاهی با خواندن یک داستان پر از احساس خشم یا ناراحتی میشویم و همین مسئله است که داستانها را الهامبخش یا عامل ایجاد انگیزه میکند. وقتی در انسان، انگیزه ایجاد شد، به احتمال زیاد او را به اقدام وامیدارد.
در صورتی که صاحب یک کسب و کار یا برند خاص هستید، سعی کنید داستان برند خود را در اختیار مشتریان بگذارید؛ زیرا با این کار وفاداری مخاطب را به سمت خودتان جلب و جذب میکنید. اصلاً داستان سرایی یکی از بهترین انواع بازاریابی است. به عنوان مثال میتوان به عطری به نام کرید اونتوس اشاره کرد. یکی از دلایل فروش بالای این عطر توسط شرکت کرید این بود که این مجموعه برای محصول خود یک داستان تاریخی و جذاب در مورد ناپلئون بناپارت، امپراتور فرانسه، تعریف کرد.
چه چیزی باعث میشود که یک داستان، جذاب و شنیدنی شود؟
تا اینجای مقاله در مورد تعریف داستان و دلایل اهمیت آن صحبت کردیم و متوجه شدیم داستان سرایی یا استوری تلینگ تا چه اندازه میتواند مثبت و مؤثر باشد. اکنون در این بخش از مقاله میخواهیم در این مورد حرف بزنیم که چگونه میتوانیم برای مخاطب خود یک داستان جذاب و شنیدنی تعریف کنیم؟ اگر بخواهیم داستانمان جذاب شود باید از چه عواملی در آن استفاده کنیم؟ داستان خوب و جذاب به چه داستانی میگویند؟
1. داستان باید سرگرمکننده باشد
اولین خصوصیت هر داستان خوب این است که سرگرمکننده است. در واقع فردی که میخواهد از هنر داستان سرایی یا استوری تلینگ استفاده کند باید این موضوع را خیلی خوب بداند و از آن آگاهی کافی داشته باشد. همچنین باید مخاطب از ابتدا تا انتهای داستان درگیر و مشتاق باشد که بفهمد در ادامه چه اتفاقی میافتد. اگر داستان سرگرمکننده نباشد، مخاطب با شما همراه نمیشود و تا پایان ماجرا با شما همراه نمیشود که مقصود و منظور شما را درک کند.
2. داستان باید آموزنده و هدفمند باشد
یکی دیگر از خصوصیات مهمی که در استوری تلینگ باید به آن توجه ویژهای داشته باشیم، آموزنده بودن داستان است. داستان نباید بدون هدف و مقصد بیان شود. داستان باید هدفمند باشد و ما را به سمت و سوی خاصی هدایت کند. همچنین داستان باید توانایی کنجکاو کردن ما را داشته باشد و بانک دانش و اطلاعاتی ما را تقویت کند.
3. داستان باید کلی یا به عبارتی جهانی باشد
داستان خوب باید کلی باشد و به عبارتی کلیه خوانندگان را در بربگیرد. وقتی یک داستان خاص برای یک گروه خاص نوشته شود، ممکن است دیگران آنگونه که باید و شاید متوجه منظور و مقصود شما نشوند. داستان باید این قدرت را داشته باشد که احساسات، عواطف و تجربیات اکثریت قریب به اتفاق خوانندگان را شامل شود.
4. لازم است که داستان ساختاریافته و منظم باشد
داستانی میتوان قابل فهم و تأثیرگذار باشد که از یک ساختار و نظم مشخصی پیروی کند. اگر داستان از این قاعده پیروی نکند بدون شک مشکلات مختلفی به وجود خواهد آمد. به عنوان مثال یکی از مشکلات این است که تمام مخاطبان متوجه منظور و مقصود شما نمیشوند و وقتی این اتفاق بیفتد شما طیفی از مخاطبان را از دست خواهید داد و در نتیجه مجبورید به دسته خاصی از مخاطبان قناعت کنید.
5. داستان باید طوری روایت شود که مخاطب آن را به خاطر بسپارد
اگر میخواهید داستان شما تأثیرگذار باشد باید آن را طوری روایت کنید که در ذهن مخاطب بماند. در واقع روایت داستان باید به شکلی صورت گیرد که گویی راوی میخواهد به مخاطب خودش یک یادگاری بدهد. اگر چنین اتفاقی بیفتد که خیلی هم عالی است وگرنه تأثیرگذاری این داستان، لحظهای خواهد بود.
6. در داستان باید شخصیتها با مخاطب شما مرتبط باشند
یکی دیگر از مسائل و نکات مهمی که هنگام روایت داستان باید به آن توجه و دقت داشته باشیم این است که در هر داستان یک یا چند شخصیت نقشآفرینی میکنند. اگر میخواهید داستان شما تأثیرگذار شود باید کاری کنید که شخصیت یا شخصیتهای حاضر در داستان، اوضاع و احوالی شبیه به مخاطب شما داشته باشند. با این کار حس همدلی به مخاطب دست میدهد و به همین دلیل داستان روی او تأثیر میگذارد. داستان سرایی وقتی بیشترین تأثیر را میگذارد که مخاطب بتواند خودش را جای شخصیت اصلی داستان بگذارد.
7. سعی کنید در داستان روی یک مسئله بحث کنید
اگر میخواهید داستان شما تأثیرگذار شود باید کاری کنید یک چالش، بحران، مسئله یا مشکل در آن مطرح شود. سعی کنید این مشکل همان مشکلی باشد که مخاطب با آن درگیر است. فرض کنید که میخواهید در مورد یک شامپوی ضد ریزش صحبت کنید. اگر بخواهید داستان بگویید باید پیرامون مشکل ریزش مو صحبت کنید. احتمالاً تمامی کسانی که دنبال محصول شما هستند، ریزش مو دارند و به همین خاطر است که داستان سرایی با این موضوع میتواند تأثیرگذار واقع شود. اگر هیچ مسئله یا چالشی در داستان شما نباشد، پس اصلاً فلسفه و دلیل روایت داستان بیمعنا میشود.
8. راهکار و راه حل را جدی بگیرید
یکی از مسائل مهمی که در داستان سرایی اهمیت دارد، ارائه راه حل است. در هنگام بازاریابی با استفاده از روایت، راهکار یا راه حل همان محصول یا خدمتی است که آن کسب و کار ارائه میدهد. در واقع اگر مشکل شما شستن ظروف چرب به بهترین شکل ممکن باشد، راه حل یا راهکار همان مایع ظرفشویی میشود که یک برند مشخص و خاص به مخاطبان خودش ارائه میدهد.
9. داستان را طوری روایت کنید که ویروسی شود
واقعیت ماجرا این است که اگر میخواهید به یک برند محبوب و معروف تبدیل شوید باید کاری کنید که داستانهای شما نقل محافل باشد. در واقع باید داستان خود را به گونهای روایت کنید که ویروسی شود. داستانهایی در ذهن و خاطر مخاطب میماند که روایت آن جالب و جذاب باشد. وقتی داستان را زیبا و جذاب روایت کنید، ویروسی میشود؛ به بیان سادهتر دهان به دهان میچرخد و افراد آن را برای هم نقل میکنند.
فرایند استوری تلینگ
اکنون قصد داریم به این مسئله بپردازیم که کسی که میخواهد داستان سرایی کند باید چه فرایند را پشت سر بگذارد؟ باید از کجا شروع کند و به کجا برسد؟ در این بخش از مقاله تصمیم داریم فرایند داستان سرایی را در قالب 7 مرحله توضیح دهیم.
1. مخاطب خود را بشناسید
هر کار یا اقدامی که با بازاریابی در ارتباط باشد، نیاز به شناخت کامل و دقیق مخاطب دارد. استوری تلینگ هم از این قاعده مستثنا نیست. وقتی ما مخاطب خود را نشناسیم چگونه میتوانیم داستان را طبق میل و علاقه او روایت کنیم؟ چگونه میتوانیم بفهمیم که مشکل او چیست تا در قالب یک داستان به او راه حل ارائه دهیم؟ پس اولین مرحله از فرایند استوری تلینگ، شناخت مخاطب هدف است.
پیش از اینکه دستتان را روی کیبورد بگذارید و داستان را تایپ کنید یا پیش از اینکه میکروفون را روشن و صدای خود را حین روایت داستان ضبط کنید، در مورد بازار هدف خود تحقیق کنید و شخصیت خواننده (پرسونا) را درک کنید. با این کار میفهمید که چه کسی میخواهد داستان را بخواهد و قرار است این داستان روی چه کسی تأثیر بگذارد. اساس و پایه نوشتن داستان، درک مخاطب هدف است.
2. پیام و هدف اصلی خود را از روایت داستان مشخص کنید
مهم نیست که داستان شما چند خط یا چند صفحه، چند دقیقه یا چند ساعت است. چیزی که اهمیت ویژه دارد این است که داستان شما چه هدف و مقصودی را دنبال میکند؟ هدفتان از روایت این داستان چیست؟ به صورت خلاصه: میخواهید به مخاطب خود چه بگویید که این همه برایش داستان تعریف میکنید؟ باید قبل از هر کاری این موضوع را مشخص کنید.
آیا قصد دارید از طریق داستان محصول خود را تبلیغ کنید یا اینکه قصد دارید با استفاده از داستان یک نکته درسی یا اخلاقی را آموزش دهید؟ هر هدفی که دارید باید مشخص و معین باشد. داستان بیهدف مطمئناً به دل مخاطب نمینشیند و مخاطب وقتی متوجه شد شما هدف مشخص و معینی ندارید، به برند شما دل نخواهد بست و داستان سرایی روی ذهنیت او از شما تأثیر معکوس میگذارد.
3. مشخص کنید که تمایل دارید چه نوع داستانی برای مخاطب خود روایت کنید
یکی از مسائل مهم در مورد روایت و قصه این است که بیان، زبان و موقعیت داستانها با هم متفاوت است و به همین خاطر شما قبل از روایت باید به این نکته توجه کنید که چه نوع داستانی و با چه هدفی میخواهید بیان کنید. ابتدا مشخص کنید که وقت مخاطب داستان را مطالعه کرد یا شنید، دوست دارید چه احساسی به او دست دهد؟ در ادامه به انواع و اقسام داستان اشاره شده است:
1. داستانهایی که مخاطب را به اقدام وامیدارد
در صورتی که میخواهید مخاطب را به انجام یک اقدام مشخص دعوت و تحریک کنید، داستان شما باید به گونهای باشد که از انجام یک اقدام موفقیتآمیز در گذشته صحبت کند و نشان دهد که اگر خواننده هم چنین اقدامی را انجام دهد با همان نتیجه روبرو میشود. البته مراقب باشید که بیش از حد لازم وارد جزئیات یا مبالغه نشوید. همچنین سعی کنید بیشتر روی موضوع و هدف اصلی متمرکز بمانید و زیاد از آن دور نشوید. با این کار ذهن مخاطب شما روی آن اقدام مشخص متمرکز میماند.
2. داستانهایی که در مورد تجربیات خودتان بیان میکنید
در داستانها از تجربیات خودتان صحبت کنید. بگویید که در گذشته چه مشکلات، موفقیتها، شکستها و مبارزههایی داشتهاید. اجازه دهید که مخاطب با شما احساس راحتی کند. هر چه مخاطب بیشتر درکتان کند، با داستانتان هم ارتباط بهتر و عمیقتری برقرار میکند. مشتری در جهان امروز عاشق برندهای بااصالتی هستند که داستانی پر از موفقیت و شکستهای مکرر در پشت آنها نهفته باشد. مطمئن باشید که اگر از خودتان و تجربیاتی که داشتهاید بگوید مخاطب را به خودتان نزدیکتر کردهاید.
3. داستانهایی که از طریق آنها ارزشها را منتقل میکنید
یک سری از داستانها این قدرت و توانایی را دارند که ارزشها را انتقال دهند. در داستانهای خود از شخصیتها، عواطف، احساسات و موقعیتهای آشنا برای مخاطب سخن به میان آورید. با این کار مخاطب میتواند داستان شما را با زندگی خودش وفق دهد و ببیند که کدام موقعیت یا شخصیت داستان شما با او شباهت دارد. این موضوع زمانی ارزش و اعتبار پیدا میکند که میخواهید در مورد ارزشها صحبت کنید. البته ممکن است برخی از مخاطبان با داستان و ارزشهای شما ارتباط عمیقی برقرار نکنند.
4. داستانهایی که یک اجتماع یا همکاری را قوت میبخشند
بعضی از داستانها هستند که چنان به دل مخاطب مینشینند و چنان حس عمیقی به مخاطب منتقل میکنند که او تمایل دارد خیلی سریع این داستان را با دوستان و آشنایان خودش به اشتراک بگذارد. از موقعیتها و داستانهایی صحبت کنید که مخاطب بتواند خیلی راحت با آنها ارتباط برقرار کند. کاری کنید که وقتی مخاطب داستان را خواند یا شنید بگوید: «من هم چنین روزها یا لحظاتی را تجربه کردهام.» با این روش میتوانید طیف گستردهای از خوانندهها را به سمت خود جلب و جذب کنید.
5. داستانهایی که در آنها دانش یا خرد خاصی نهفته است
بخشی از داستانها هم هستند که میخواهند نکته یا مطلب خاصی را به ما یاد بدهند. در این داستانها معمولاً شاهد آزمون و خطا هستیم. در این داستانها معمولاً با یک راه حل خاص برای یک مسئله مشخص مواجه میشویم. البته در برخی از داستانها هم چندین راه حل برای یک مسئله مطرح میشود.
4. درخواست اقدام را فراموش نکنید
یکی از بخشهای مهم و اصلی فرایند داستان سرایی یا استوری تلینگ درخواست اقدام (CTA یا Call-To-Action) است. در این بخش شما باید همان کاری که از مخاطب میخواهید انجام دهد را بیان کنید. هدف شما از اینکه مخاطب داستان شما را بخواند چیست؟ باز هم به مثال شامپوی ریزش مو برمیگردیم. کلی داستان تعریف کردهاید که مزایا و خاصیتهای محصول خود را بگویید تا در نهایت مخاطب محصول شما را خریداری کند. حال اگر بخواهید درخواست خود را بیان نکنید، فلسفه داستانسرایی شما زیر سؤال میرود.
به عنوان مثال اگر داستانی که تا به اینجای کار تعریف کردهاید، از نوع داستانهایی است که یک اجتماع یا همکاری را تقویت میکند، درخواست اقدام شما میتواند این باشد که از مخاطب بخواهید داستان یا مطلب شما را با دوستان و آشنایان خودش به اشتراک بگذارد.
5. شکل و قالب مناسب برای داستان خود را پیدا کنید
داستانها در شکلها و قالبهای مختلف و متفاوتی به مخاطب ارائه میشود. برخی از داستانها خوانده میشود، بخشی ویدیویی و برخی دیگر صوتی و شنیداری هستند. یکی از بخشهای مهم در فرایند داستان سرایی این است که شکل و قالب مناسب استوری تلینگ را برای خود مشخص کنید. در ادامه به چند مورد از این قالبها اشاره شده است:
داستان نوشتاری
این مدل داستانها را میتوان در قالب مقاله، پست وبلاگ یا کتاب به مخاطب ارائه داد. در این مدل شاهد متنی هستیم که در برخی از بخشهای آن تصویر دیده میشود. داستانهای نوشتاری معمولاً مقرون به صرفه هستند؛ زیرا تنها به یک کاغذ و قلم یا فایل ورد احتیاج دارند.
داستان گفتاری
این داستانها در هنگام سخنرانی یا ارائه گفته میشود. سخنرانیهای تد (TED) از این نوع داستان سرایی است. این مدل داستان به صورت زنده و معمولاً ویرایشنشده است و به همین خاطر نیاز به مهارت و توانمندی بالایی دارند. گوینده باید بتواند در لحظه آن احساسات لازم را به مخاطب منتقل کند. داستانهایی که پیش از این در قهوهخانهها بیان میشد از این نوع داستان هستند.
داستان صوتی
در این مدل هم یک گوینده وجود دارد که داستان را تعریف میکند ولی تفاوت این مدل با داستان گفتاری این است که در این دول داستان در حین گفتن ضبط میشود و مخاطب به نسخه ضبطشده گوش میدهد. این نوع داستان بیشتر در قالب پادکست در اختیار مخاطب قرار میگیرد.
داستان دیجیتالی
به آن دسته داستانهایی گفته میشود که در آنها از انواع و اقسام رسانه استفاده شده است. به عنوان مثال در این مدل از ویدیو، انیمیشن، داستان تعاملی و حتی بازی استفاده میشود. در حال حاضر از دیدگاه متخصصان این مدل از داستان تأثیرگذارتر از بقیه مدلها است.
6. نوشتن را شروع کنید
اکنون زمان آن فرارسیده است که خودکار را روی کاغذ بگذارید و پیشنویس داستان خود را بنویسید. ابتدا باید اصل داستان نوشته شود و سپس آن را به فرم و قالب که میخواهید منتقل کنید. اکنون پیام اصلی، هدف، درخواست اقدام و تمام جزئیات و لوازم داستان فراهم شده و زمان آن است که نوشتن داستان را آغاز کنید.
7. داستان خود را به اشتراک بگذارید
مهمترین و شاید اصلیترین مرحله در فرایند داستان نویسی، اشتراک گذاری قصه یا داستان است. ممکن است در این مرحله کمی ترس و واهمه داشته باشید و بترسید که از سوی مخاطب مورد انتقاد قرار بگیرید ولی بدانید که این ترس بیهوده است؛ شما با هر داستانی که منتشر میشوید و با انتقادها و پیشنهادهایی که به شما ارائه میشود به یک داستاننویس یا راوی برتر تبدیل میشوید.
سعی کنید برای انتشار بهتر داستان خود از رسانههای اجتماعی و ایمیل هم استفاده کنید. این ابزارها به همرسانی بیشتر مقالات شما کمک بسزایی میکنند. در صورتی که داستان شما دیجیتالی است، از یوتیوب و قدرت همرسانی آن به هیچ عنوان غافل نشوید. برای اشتراکگذاری داستان گفتاری هم پیشنهاد میشود از لایو اینستاگرام کمک بگیرید. مطمئن باشید که هر چه داستان شما در فضاها و پلتفرمهای بیشتری منتشر شود، مخاطبان بیشتری آن را میخواهند و شما بیشتر به هدفی که از نوشتن آن داستان دارید میرسید.
با داستان سرایی فروش خود را چند برابر کنید
همواره انسان عاشق داستان و قصه بوده است و همین موضوع سبب شد که کسب و کارها هم از این ابزار جادویی برای افزایش فروش خود استفاده کنند. در صورتی که تمایل دارید هنر استوری تلینگ را در فروش خود به کار ببندید بهتر است با مباحثی مثل بازاریابی و فروش هم آشنا شوید. در صورتی که بتوانید از هنر داستان سرایی استفاده بهینه ببرید مطمئن باشید که میتوانید فروش خود را چند برابر کنید.
در صورتی که این مقاله برای شما مفید و ارزشمند بود، پیشنهاد میشود مقاله بازاریابی ویروسی را مطالعه کنید. تاکنون از این هنر در کسب و کار خود استفاده کردهاید؟ از نظر شما یک داستان خوب باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟ از نظر شما مخاطب بیشتر چه نوع داستانی را دوست دارد و میپسندد؟ لطفاً نظرها و پیشنهادهای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
اشتراک گذاری
آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است. آدم به عشق آدم زنده است. من عاشق نوشتن و خواندنم؛ نوشتن و خواندنی که سایر انسانها را داناتر و تواناتر کند!