hamyar logo hamyar text
مارکتینگ چیست

بازاریابی یا مارکتینگ چیست؟

بازاریابی یا مارکتینگ چیست؟

زمان مطالعه 9 دقیقه جلال شایان

امروزه واژه بازاریابی یا مارکتینگ (Marketing) به قدری رایج و متداول شده که اگر از کسی بپرسیم که این واژه به چه معنا است و چه مفهومی دارد، توضیحاتی هر چند مختصر به ما خواهد داد چرا که تقریباً همه با این واژه آشنا هستند. این مفهوم نقش مهم و ویژه‌ای در صنایع مختلف دارد. این نکته مهم را بدانید که اگر بازاریابی به درستی و با دقت انجام نشود، ممکن است هیچ کمکی به کسب و کار ما نکند و حتی به بیزینس ما آسیب هم بزند. این در حالی است که بازاریابی درست می‌تواند فروش ما را متحول کند. در این مقاله قصد داریم به صورت کامل و جامع در مورد بازاریابی صحبت کنیم. در صورتی که شما هم می‌خواهید با این مفهوم آشنا شوید و شیوه درست آن را یاد بگیرید، تا پایان این مقاله با ما همراه بمانید.

منظور از مارکتینگ یا بازاریابی چیست ؟

در دنیای امروز بسیاری از افراد، بازاریابی یا مارکتینگ را معادل تبلیغات (Advertising) می‌گیرند، در حالی که مارکتینگ بسیار گسترده‌تر و وسیع‌تر از این صحبت‌ها است. قبل از آنکه بخواهیم بازاریابی را تعریف کنیم، بد نیست که با تاریخچه یا پیشینه آن آشنا شویم؛ زیرا هر علمی را که بخواهیم خیلی خوب تجزیه و تحلیل کنیم، باید ابتدا به ریشه آن پی ببریم.

تاریخچه ای کوتاه از دانش بازاریابی

اگر بخواهیم کاملاً علمی و واقع‌بینانه به قضیه نگاه کنیم، بحث مارکتینگ یا بازاریابی به دوران انقلاب صنعتی برمی‌گردد. پیش از آن دوران هم این مبحث وجود داشت ولی چون عرضه و تقاضا در حالت تعادل قرار داشتند، نیازی به صحبت کردن در مورد مارکتینگ نبود. انقلاب صنعتی تمام معادلات را بر هم زد و باعث شد که مردم به این فکر و اندیشه بیفتند که تولید را به طرز چشمگیری افزایش دهند. وقتی عرضه بیشتر از تقاضا شد، پای استادان مارکتینگ و بازاریابی به میان آمد. همه به این فکر بودند که چگونه این همه محصولی که تولید کرده‌اند را در بازار بفروشند.

اگر تمام طول تاریخ را به دقت بررسی و تجزیه و تحلیل کنید، هر جا عرضه بر تقاضا پیشی گرفته، علم بازاریابی به بهترین شیوه ممکن نقش خودش را ایفا کرده است. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنیم این است که قبل از انقلاب صنعتی هر کالا و محصولی مطابق با میل و نظر مشتری تولید می‌شد ولی امروز داستان فرق کرده است. یک کارخانه 1000 دست کت و شلوار تولید می‌کند و متخصصان بخش فروش و بازاریابی در آن مجموعه باید مشتریان را برای خرید این 1000 دست کت و شلوار متقاعد و راضی کنند.

در واقع دانش مارکتینگ به وجود آمد تا پیامدها و مشکلات ناشی از انقلاب صنعتی را برطرف کند. این دانش در دنیای امروز هم نقش مهمی را ایفا می‌کند و می‌تواند فروش کسب و کارها را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. اکنون که با تاریخچه بازاریابی و ریشه آن آشنا شدیم، زمان آن فرارسیده است که تعریفی از این دانش ارائه دهیم.

تعریف دانش بازاریابی از نگاه سازمان ها و متخصصان بزرگ این علم

بزرگان علم بازاریابی در جهان تلاش کرده‌اند تا نظر خودشان را در مورد این علم اعلام کنند. در این بخش از مقاله قصد داریم 7 تعریف مختلف از مارکتینگ را ارائه دهیم. هر کدام از متخصصانی که در ادامه در مورد آن‌ها صحبت می‌شود، افراد شناخته‌شده و مطرحی در زمینه بازاریابی هستند که با یک جستجوی ساده در اینترنت می‌توانید اطلاعات زیادی در مورد آن‌ها کسب کنید.

1. دکتر محمود محمدیان

اولین دانشمندی که نظر او را مطرح می‌کنیم، دکتر محمود محمدیان است که عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی و از اساتید بزرگ بازاریابی و برندسازی در کشورمان است. وی در کتاب «تکنیک‌های بازاریابی در بازار ایران» می‌نویسد:

بازاریابی علمی است که می‌خواهد استاندارد زندگی مردم را بالا ببرد و راه حل ارائه کند. این دانش در مسیر خود، شرکت‌ها را موفق می‌کند و فروش آن‌ها را بالا می‌برد. این علم تغییر دیگری که با خودش به وجود آورد، این بود که تا پیش از آن ابتدا تولید انجام می‌شد و پس از آن به دنبال مشتری می‌رفتند اما مارکتینگ آمد و گفت که اول مشتری را پیدا کنید، نیازسنجی کنید و بعد سراغ تولید بروید.

2. متخصصان انجمن بازاریابی آمریکا

انجمن بازاریابی آمریکا یکی از بزرگ‌ترین و معروف‌‌ترین سازمان‌های جهان است که در زمینه بازاریابی فعالیت می‌کند. این مجموعه کلکسیونی از بزرگ‌ترین دانشمندان این علم را در خود جای داده است. از نگاه این مرکز:

بازاریابی، زنجیره‌ای از اقدامات، روش‌های رایج و فرآیندهایی شامل خلق، برقراری ارتباط و ارائه پیشنهادهایی است که مشتریان، مراجعه‌کنندگان، شریک‌های تجاری و کل جامعه برای آن پیشنهادها ارزش و اهمیت قائل هستند.

3. فیلیپ کاتلر، پدر علم بازاریابی مدرن

فیلیپ کاتلر، پدر علم بازاریابی مدرن به حساب می‌آید و آثار بی‌نظیری در این زمینه به بازار عرضه کرد. بر اساس گزارش‌ها او 34 جلد کتاب و بیش از 100 مقاله در این زمینه به رشته تحریر درآورده است. یکی از این آثار، کتاب «مدیریت بازاریابی» است که اصلی‌ترین مفاهیم در حوزه مارکتینگ در آن آمده و مورد بحث، تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. او در تعریف مارکتینگ می‌نویسد که:

بازاریابی در واقع نوعی علم و هنر کشف، خلق و تولید ارزش برای ایجاد رضایت در بازار هدف است. البته تمرکز این علم بر سودآفرینی است. در واقع مارکتینگ نیازها و خواسته‌های تحقق‌نیافته را شناسایی می‌کند. مارکتینگ می‌کوشد یک بازار شناسایی‌شده را اندازه‌گیری و بزرگی آن را تعیین کند. این دانش، استعداد سوآوری یک بازار را هم به خوبی درک می‌کند. بازاریابی با طراحی و ارتقای خدمات و محصولات متناسب با بازار، نقش‌آفرینی می‌کند.

4. رجیس مک‌کنا، مردی با لقب بازاریاب اسطوره ای

رجیس‌ مک‌کنا همان کسی است که انواع روش‌های مدرن بازاریابی (مبتنی بر فناوری) را به وجود آورد. او تاکنون با شرکت‌های بزرگی مانند اپل و مایکروسافت فعالیت داشته و به همین خاطر لقب «بازاریاب اسطوره‌ای» را به خود اختصاص داده است. استیو جابز شخصاً از او خواهش کرد که بازاریابی اولین کامپیوتر شرکت اپل را بر عهده بگیرد. رجیس مک‌کنا تخصص خودش را به صورت زیر تعریف می‌کند:

بازاریابی همه چیز است.

5. جی کانرد لوینسون، پدر بازاریابی چریکی

در مجامع بازاریابی جهان، جی کانرد لوینسون بسیار معروف است. او یکی از افرادی است که بازاریابی سنتی را کنار زد تا روش جدید خود تحت عنوان «گوریلا مارکتینگ یا همان بازاریابی چریکی» را جایگزین کند. از نگاه لوینسون متقاعدسازی یکی از مهم‌ترین نقش‌هایی است که بازاریاب باید بتوانید به بهترین شکل ایفا کند. در ادامه به تعریف او از مارکتینگ می‌پردازیم:

در واقع بازاریابی هر نوع ارتباط و تعاملی است که کسب و کار شما با دیگران (هر کس در کسب و کار شما نیست) برقرار می‌کند. این دانش وظیفه دارد حقایق را برای مخاطب جذاب کند و طرز فکر مردم را تغییر دهد. این علم فرصتی برای شما به وجود می‌آورد تا از کسب و کار خودتان به سود برسید. مارکتینگ فرصتی برای همکاری با کسب و کارهای دیگر و ایجاد روابط بلندمدت فراهم می‌کند.

6. موسسه بازاریابی چارترد

موسسه بازاریابی چارترد (سی.آی.ام) یکی از موسسات تخصصی بین‌المللی است که در حوزه بازاریابی فعالیت می‌کند. دفتر مرکزی این موسسه در کشور انگلستان قرار دارد و بیش از 35 عضو و دانشجو در آن فعالیت می‌کنند. تعریفی که این مجموعه از فرآیند بازاریابی ارائه می‌دهد، به عنوان یکی از جامع‌ترین و در عین حال ساده‌ترین تعاریف شناخته می‌شود:

بازاریابی یک فرآیند مدیریتی است که کار آن، شناسایی، پیش‌بینی و برآورده کردن نیازهای مشتریان به روشی سودآور است.

7. آن هندلی؛ یکی از سردمداران بازاریابی محتوا در جهان

خانم آن هندلی یکی از بانوان تأثیرگذار جهان است که توانست در دنیای بازاریابی به شهرت و معروفیت برسد. وی یکی از بزرگان و سردمداران بازاریابی محتوا در جهان است. او به روایت داستان علاقه زیادی دارد و بر این باور است که بازاریابی در واقع همان داستانی است که یک برند برای مخاطبان خودش نقل می‌کند. وی می‌گوید:

مارکتینگ هر چیزی است که بسازید یا به اشتراک بگذارید و داستان شما را نقل کند.

در این بخش از مقاله تلاش کردیم تعاریف مختلفی از مارکتینگ یا بازاریابی ارائه دهیم. در گام بعدی قصد داریم در مورد این دانش مهم‌، شفاف‌سازی و ابهام‌زدایی کنیم. متأسفانه در سال‌های اخیر مسائل زیادی با بازاریابی عجین شده و مدیران و صاحبان کسب و کار، درک و بینش‌های مختلفی در مورد بازاریابی دارند.

شفاف ‌سازی و ابهام ‌زدایی در مورد بازاریابی

باورهای نادرستی که در مورد بازارایابی وجود دارد، تیم‌های بازاریابی را با مشکلات زیادی روبرو کرده است. در ادامه این بخش از مقاله می‌خواهیم این باورهای نادرست را اصلاح کنیم. در ادامه ابتدا باور نادرست را بیان می‌کنیم و سپس با چند نکته، این باور را اصلاح خواهیم کرد.

باورهای نادرست در مورد بازاریابی

باورهای نادرست در مورد بازاریابی

1. باور نادرست اول

بخش مارکتینگ در سازمان، بخشی است که فقط هزینه می‌تراشد و هیچ سودی هم ندارد. این باور در بسیاری از سازمان‌ها وجود دارد. وقتی تیم مارکتینگ عملکرد درستی نداشته باشد و نتواند از راهکارهای موجود به بهترین شکل ممکن استفاده کند، چنین باوری را در ذهن مدیران و صاحبان کسب و کار ایجاد خواهد کرد.

اصلاح باور نادرست اول

  • اولین نکته‌ای که باید در مورد مارکتینگ بدانید این است که بازاریابی در درازمدت جواب می‌دهد؛ زیرا مارکتینگ یک فرآیند اجتماعی و مدیریتی است و موفقیت در آن نیاز به صبر، کوشش مستمر و اشتیاق دارد.
  • بعضی از مدیران و صاحبان کسب و کار وقتی صحبت از کمبود بودجه و مدیریت هزینه‌ها به میان می‌آید، تصور می‌کنند که باید از سر و ته بخش مارکتینگ بزنند. این که مدیران تلاش‌های کارکنان این بخش را بی‌اثر بدانند و هزینه‌های سازمان در این بخش را تلف شده فرض کنند، کاملا اشتباه است.
  • شرکت‌هایی که می‌خواهند در بلندمدت در بازار باقی بمانند و به یک برند جاودانه و منحصر به فرد تبدیل شوند باید روی بازاریابی سرمایه‌گذاری کنند؛ زیرا مارکتینگ همان عاملی است که به بقای یک کسب و کار کمک می‌کند.

2. باور نادرست دوم

برخی تصور می‌کنند که فرآیند بازاریابی در واقع ایجاد اشتیاق کاذب در مخاطب و بیان مسائل غیرواقع‌بینانه برای مشتری است. این در حالی است که اصلاً چنین تفکری درست نیست. تیم‌های بازاریابی باید بتوانند جنبه‌های درست و منطقی این دانش را به مدیران و صاحبان کسب و کار نشان دهند.

اصلاح باور نادرست دوم

یکی از مهم‌ترین ملاک‌ها و معیارها در این علم، افزایش آگاهی در مردم است. مارکتینگ با بیان حقایق در مورد یک محصول تلاش می‌کند آگاهی مردم را در مورد آن محصول بالا ببرد. زمانی که آگاهی افراد بالا رفت، اگر محصول خوب باشد قطعاً برای خرید آن مشتاق می‌شوند. البته منکر این حقیقت نمی‌شویم که گاهی بازاریاب‌ها با زدن حرف‌های دروغ می‌خواهند فروش محصول را بالا ببرند ولی صحبت ما در مورد متخصصان و کارشناسان این حوزه است نه کسانی که نام بازاریاب را روی خودشان گذاشته‌اند.

3. باور نادرست سوم

برخی از مدیران و صاحبان کسب و کار، بازاریابی را مساوی با تبلیغات در نظر می‌گیرند. این تفکر کاملاً اشتباه است؛ چون تبلیغات تنها بخش کوچکی از بازاریابی است.

اصلاح باور نادرست سوم

یکی از باورهای کاملاً اشتباهی که در مورد دانش مارکتینگ وجود دارد، این است که مارکتینگ همان تبلیغات است. برخی افراد چون تبلیغات تلویزیونی یا تبلیغات موجود در رسانه‌های اجتماعی را می‌بینند تصور می‌کنند که بازاریابی فقط همین است. در حالی که اگر از یک متخصص این حوزه بپرسید که مارکتینگ چیست؟ قطعاً توضیحات مفصلی خواهد داد و متوجه خواهید شد که تبلیغات یکی از بخش‌های جزئی و کوچک مارکتینگ است و بحث‌های تخصصی و تحلیلی زیادی در این زمینه وجود دارد.

4. باور نادرست چهارم

برخی افراد تصور می‌کنند که در سازمان‌ها واحد بازاریابی و فروش با هم هستند و نتیجه می‌گیرند که فروش و بازاریابی یک معنای واحد دارند. یکی از نکاتی که مدیر بازاریابی در هر سازمان باید روی آن کار کند، نهادینه کردن تفاوت فروش و بازاریابی است.

اصلاح باور نادرست چهارم

قطعاً بخش‌های بازاریابی و فروش به یکدیگر وابسته هستند. اگر بخش مارکتینگ به خوبی و به صورت حرفه‌ای کار نکند، قطعاً کارکنان بخش فروش هم بیکار خواهند ماند و نمی‌تواند محصولات و خدمات سازمان یا کسب و کار را به خوبی به فروش برسانند ولی مشکلی که وجود دارد این است که بسیاری از مدیران و صاحبان کسب و کار این دو بخش را یکسان فرض می‌کنند.

بازاریاب بررسی، تحقیق، تجزیه و تحلیل می‌کند تا ببیند محصولی که سازمان روانه بازار کرده با نیاز مشتری سازگاری و مطابقت دارد یا اینکه سازمان باید در محصولات و خدمات خودش تجدید نظر کند. این در حالی است که فروشنده وظیفه دارد انگیزه خرید ایجاد کند. در واقع باید تلاش کند که مشتری را برای خرید محصول متقاعد کند.

5. باور نادرست پنجم

برخی از مدیران می‌گویند که تنها بازاریاب‌های سازمان وظیفه مارکتینگ را بر عهده دارند. این در حالی است که تک تک اعضای سازمان باید برای محصولات و خدمات شرکت بازاریابی کنند.

اصلاح باور نادرست پنجم

تمام اعضای سازمان از مدیرعامل تا پایین‌ترین سطوح سازمان وظیفه بازاریابی برای سازمان را بر عهده دارند. وقتی تمام افراد سازمان بتوانند نماینده خوبی برای سازمان خود باشند، برندسازی به بهترین شکل ممکن صورت می‌گیرد. وقتی برندسازی به خوبی انجام شد، فروش هم به میزان قابل توجهی بیشتر می‌شود.

6. باور نادرست ششم

بازاریاب‌ها افراد سمجی هستند که با پافشاری و اصرار می‌خواهند چیزی به ما بفروشند. برخی از تیم‌های بازاریابی با بی‌تجربگی، آبروی دانش مارکتینگ را می‌برند. به عنوان مثال می‌توان به استفاده نادرست از بازاریابی تلفنی یا بازاریابی پیامکی اشاره کرد. برخی از بازاریاب‌ها از ابزارهای مختلف بازاریابی استفاده نمی‌کنند و همین مسئله باعث می‌شود که مخاطبان احساس کنند که شما قصد آزار آن‌ها را دارید به همین خاطر هم از برند شما فرار می‌کنند.

اصلاح باور نادرست ششم

بازاریاب می‌کوشد نیاز مشتریان را به بهترین شکل ممکن بشناسد و بهترین محصول یا خدمت را با توجه به این نیاز به مشتری عرضه کند. بازاریاب تلاش می‌کند محصولی را به مشتری  عرضه کند که مورد نیاز او باشد و بی‌بروبرگرد آن را خریداری کند. از طرفی بازاریاب سعی می‌کند از روش‌های مختلف بازاریابی استفاده کند تا نزد مخاطبان محبوب بماند.

7. باور نادرست هفتم

بازاریابی امروز به معنای استفاده از سلبریتی‌ها و افراد معروف برای فروش محصول است. برخی از صاحبان کسب و کار تصور می‌کنند که بازاریابی فقط به اینفلوئنسر مارکتینگ خلاصه می‌شود و بازاریابی به کمک افراد تأثیرگذار موثرترین روش برای مارکتینگ است.

اصلاح باور نادرست هفتم

درست است که در جهان امروز سلبریتی‌ها و افراد معروف درآمد زیادی از طریق تبلیغات و مارکتینگ دارند ولی این بدین معنا نیست که مارکتینگ فقط همین است! اینفلوئنسر مارکتینگ یا بازاریابی به کمک افراد تأثیرگذار اهمیت زیادی دارد و یکی از بخش‌های مهم و اثربخش بازاریابی است ولی بازاریابی منحصر به اینفلوئنسر مارکتینگ نیست. بازاریابی به کمک افراد تأثیرگذار بخش کوچکی از مارکتینگ دیجیتال است و نباید آن را تمام بازاریابی دانست. روش‌های مختلفی برای بازاریابی وجود دارد که می‌تواند حتی بیشتر از اینفلوئنسر مارکتینگ موثر باشد.

بازاریابی قطره ای چیست و چه تاثیری بر کسب و کارها دارد؟

مزایای بازایابی و مارکتینگ

بازاریابی مزایای زیادی برای کسب و کارهای حضوری و اینترنتی دارد. به عنوان مثال اگر بازاریابی به درستی انجام شود، بدون شک می‌تواند میزان فروش یک کسب و کار را بیشتر کند. بسیاری از متخصصان و کارشناسان حوزه مدیریت کسب و کار بر این باور هستند که وقتی یک کسب و کار فروش خوبی ندارد، حتماً باید ریشه این مسئله را در نحوه بازاریابی آن کسب و کار جستجو کرد. بنابراین مارکتینگ درست می‌تواند مزایای زیادی داشته باشد و حتی یک بیزینس را از مرگ نجات دهد. در ادامه این بخش به چند مورد از مهم‌ترین مزایای بازاریابی می‌پردازیم.

مزایای بازاریابی

مزایای بازاریابی

1. درک درست از نیازها و خواسته های مشتریان

یکی از مهم‌ترین مزایای بازاریابی این است که به کمک آن به نیازها و خواسته‌های مشتریان پی می‌برید. به عنوان مثال بازاریابی در اینستاگرام را در نظر بگیرید که از طریق استوری و پست می‌توانید نظرها، پیشنهادها و خواسته‌های مخاطبان خود را کشف کنید. درک درست نسبت به نیازها و خواسته‌های مشتریان اهمیت زیادی دارد. بنابراین اگر ما طبق خواسته‌های مشتریان و مخاطبان احتمالی خودمان رفتار نکنیم، خیلی زود به مشکل می‌خوریم؛ چون ما این کسب و کار را برای خدمت به مشتریان راه اندازی کرده‌ایم و به همین خاطر باید بدانیم مشتریان چه نیازی دارند و سپس این نیاز را به بهترین شکل ممکن برآورده کنیم.

از طرفی وقتی بازاریابی می‌کنیم به مسائلی پی می‌بریم که پیش از این از آن‌ها اطلاع نداشتیم. به عنوان مثال متوجه می‌شویم که مشتریان به یک محصول یا ویژگی خاص علاقه دارند و دوست دارند که ما آن ویژگی خاص را به محصولات خودمان اضافه کنیم. بنابراین اگر بازاریابی نکنیم، چگونه می‌توانیم از این نیاز مخاطبان خود باخبر شویم؟ از طرفی از طریق مارکتینگ می‌توانیم محصولات جدید بیشتری را بفروشیم. از این رو گفته می‌شود که بازاریابی، بازار هدف ما را گسترش می‌دهد و به ما این امکان را می‌دهد که محصولات بیشتری بفروشیم و به سود بیشتری دست پیدا کنیم.

برخی از تولیدکنندگان سؤال می‌کنند که بازاریابی چه سودی برای تولیدکننده دارد؟ در پاسخ باید گفت که بازاریابی به نفع تولیدکنندگان هم هست چرا که به آن‌ها این امکان را می‌دهد که محصولات بیشتری تولید کنند و بتوانند نیاز جامعه بزرگ‌تری از مشتریان را برآورده سازند. وقتی نیاز مشتریان بیشتری برآورده شود، قطعاً سود بیشتری هم نصیب تولیدکننده خواهد شد.

2. اطلاع پیدا کردن بازار هدف از محصولات و خدمات شما

یکی دیگر از نکات مهم و اساسی که باید مد نظر قرار دهیم، اطلاع پیدا کردن بازار هدف از محصولات و خدمات شما است. فرض کنید که شما یک فروشگاه پوشاک در بخشی از شهر راه اندازی می‌کنید و بوتیک خود را با محصولات عالی و درجه یک با قیمت مناسب پر می‌کنید. از نظر خودتان همه چیز عالی است و مشتریان باید به فروشگاه شما هجوم بیاورند و محصولاتتان را خریداری کنند. از خودتان این سوال را بپرسید که مشتریان چگونه باید از محصولات و خدمات شما اطلاع پیدا کنند تا برای خرید از شما هجوم بیاورند؟ پاسخ واضح است: بازاریابی! رمز موفقیت شما در بازاریابی یا مارکتینگ است. شما از این طریق می‌توانید با بازار هدف خود ارتباط برقرار کنید و به آن‌ها بگویید که چه محصولات و خدماتی دارید.

هیچ راهی غیر از بازاریابی برای شناخت مشتریان از شما وجود ندارد. حتی در دوران قدیم هم بازاریابی موجب شناخته شدن کسب و کارها و افزایش فروش آن‌ها می‌شد. در گذشته این کار از طریق بازاریابی دهان به دهان صورت می‌گرفت. امروزه هم بازاریابی ویروسی مثل بازاریابی دهان به دهان در قدیم عمل می‌کند. در صورتی که خدمات و محصولات خوبی داشته باشید، به مرور زمان بین مشتریان و بازار هدف خود معروف می‌شوید ولی اگر بتوانید از ابزارهای مدرن مثل وب‌سایت و رسانه‌های اجتماعی کمک بگیرید، خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنید به یک برند شناخته‌شده و معروف تبدیل خواهید شد.

3. برندسازی و معروف شدن بین مشتریان

یکی دیگر از مزایای مهم بازاریابی این است که شما را به یک برند معروف و نام‌آشنا تبدیل می‌کند و باعث می‌شود که مشتریان خیلی راحت‌تر به شما اعتماد و از شما خرید کنند. یکی از ارزشمندترین دارایی‌های یک سازمان یا کسب و کار، برند آن است. مطالعات تخصصی و روانشناسی نشان داده است که اگر مشتریان حتی یک بار اسم برند شما را شنیده باشند، خیلی راحت‌تر به شما اعتماد می‌کنند و حاضر می‌شوند که از شما خرید کنند.

برندینگ در جهان امروز اهمیت زیادی دارد. ما باید تمام تلاش خود را بکنیم که برندمان معروف شود و در حوزه تخصصی خودمان معروف شویم. بازاریابی این امکان را برای ما و کسب و کارمان فراهم می‌کند که خیلی راحت‌تر با مشتریان خودمان ارتباط برقرار کنیم و نام خود را سر زبان‌ها بیندازیم. در گذشته فرایند برندینگ خیلی زمان‌بر و دشوار بود ولی امروز به لطف ابزارها و پلتفرم‌های آنلاین این کار خیلی راحت و در سریع‌ترین زمان ممکن انجام می‌شود. تنها کاری که باید انجام دهید این است که روش برندینگ را یاد بگیرید.

4. سرعت بخشیدن به سایر فعالیت ها

همان طور که پیش از این بیان کردیم بازاریابی، فرایند فروش محصول را سرعت می‌بخشد. وقتی فروش محصول به سرعت انجام شود، تولیدکننده هم مجبور می‌شود که محصولات را با سرعت بیشتری تولید کند. از طرفی شرکت حمل و نقل هم باید محصولات را با سرعت بیشتری منتقل کند. شرکت بیمه هم باید محصولاتی که قرار است منتقل شود را با سرعت بیشتری بیمه کند. در نتیجه بازاریابی به تمام کارها و فعالیت‌های دیگر سرعت می‌بخشد و باعث می‌شود که کسب و کارهای مختلف با سرعت بالاتری رشد و پیشرفت کنند.

5. تقویت تولید داخلی یک کشور

در همین ایران خودمان بعضی محصولات نسبت به محصول مشابه خارجی، کیفیت بالاتر و قیمت مناسب‌تری دارد ولی چون محصولات خارجی برندسازی و بازاریابی می‌کنند، مصرف کنندگان ایرانی ترجیح می‌دهد که قیمت بالاتری بپردازند و محصولی با کیفیت پایین‌ را خریداری کنند. این در حالی است که اگر شرکت‌ها و تولیدکنندگان ایرانی روش درست و اساسی مارکتینگ را یاد بگیرند، می‌توانند خیلی بهتر و هوشمندانه‌تر محصولات خود را بفروشند و کل بازار را از آنِ خود کنند.

از این جهت بازاریابی می‌تواند ورق را به نفع تولید ملی کشورها برگرداند. تنها کاری که شرکت‌ها باید یاد بگیرند، روش درست بازاریابی است. شرکتی که بازاریابی را بلد باشد، محصول خود را خیلی بهتر به مشتری معرفی می‌کند و مشتری را متقاعد می‌کند که محصول او را خریداری کند. البته شرکت‌ها باید تلاش کنند که کیفیت محصول خود را بالا ببرند و دنبال راه‌هایی برای کاهش قیمت محصولات خود باشند.

6. افزایش آگاهی، دانش و ارتقای استاندارد زندگی مشتریان و مخاطبان بالقوه

بازاریابی به شما و کسب و کارتان کمک می‌کند که مخاطبان و مشتریان خود را آگاه‌تر کنید. یکی از مهم‌ترین و ظریف‌ترین اهداف بازاریابی محتوایی این است که مشتریان با موضوعات و مسائل مختلف آشنا شوند و بتوانند انتخاب‌های بهتر و هوشمندانه‌تری داشته باشند. فرض کنید یک شرکت دارویی تصمیم می‌گیرد که مارکتینگ محتوایی انجام دهد و از طریق موتورهای جستجو (خصوصاً گوگل) کاربران و مخاطبان علاقمند را جذب کند. این شرکت باید روی کلمات کلیدی مختلف در صنعت خودش کار کند تا بتواند مخاطبان مختلف را وارد سایت خود کند و از این راه ترافیک سایت خود را بالا ببرد. اگر این سایت بخواهد در زمینه بازاریابی محتوایی موفق باشد، چاره‌ای جز تولید محتوای ناب و درجه یک ندارد.

وقتی مخاطب محتوای خوب، باکیفیت و دست اول بخواند، دانش و اطلاعات او بیشتر می‎‌شود. به همین خاطر است که می‌گوییم بازاریابی می‌تواند دانش و اطلاعات تخصصی مخاطبان را افزایش دهد. در صورتی که شما می‌خواهید بازاریابی محتوا انجام دهید، باید سعی کنید که در مقالات خود به تمام سوالات احتمالی مخاطبان پاسخ دهید و هدفتان افزایش دانش و آگاهی مخاطبان باشد. وقتی دانش و آگاهی مخاطبان بیشتر شود، استاندارد زندگی آن‌ها هم ارتقا پیدا می‌کند. به عنوان مثال (در سایت دارویی) وقتی مخاطب وارد سایت شما می‌شود و می‌فهمد که چه روش‌ها و موادی برای حفاظت از پوست او وجود دارد، قطعاً سعی می‌کند که از این روش‌ها و مواد استفاده کند و در نتیجه استاندارد زندگی او بالاتر می‌رود.

از طرفی با بازاریابی محتوایی می‌توانید محصولات باکیفیت خود را به مشتری معرفی کنید و وقتی مشتری متقاعد شود که محصول شما به دردش می‌خورد، محصول را خریداری می‌کند و درنهایت با استفاده از محصول، میزان رضایتش از زندگی بیشتر می‌شود و می‌تواند زندگی بهتری و شادتری را تجربه کند. از این رو بازاریابی، از همه جهات به نفع بشریت است و می‌تواند استاندارد زندگی تمام انسان‌ها را ارتقا دهد.

7. افزایش تعداد مشاغل در جهان

یکی از مهم‌ترین مزایای بازاریابی، رشد و توسعه کسب و کارها و افزایش سودآوری آن‌ها است. وقتی کسب و کارها بدانند که با توسعه به سود بیشتری می‌رسند، حتماً اقدامات لازم را انجام می‌‎دهند. بسیاری از کسب و کارها برای رشد و توسعه نیاز به نیروی انسانی کارآمد و حرفه‌ای دارند. در نتیجه میزان مشاغل بیشتر شده و موقعیت‌های شغلی زیادی در جهان ایجاد می‌شود. افزایش موقعیت‌های شغلی باعث می‌شود که انسان‌ها قدرت انتخاب بیشتری داشته باشند، مشغول به کار شوند، به درآمد برسند و سطح زندگی آن‌ها ارتقا پیدا کند.

حال بیایید از یک زاویه دیگر به این مسئله نگاه کنیم. فرض کنید که یک کسب و کار فرایند بازاریابی را شروع می‌کند و برند خودش را می‌سازد. وقتی این برند با محصولات عالی ساخته شد، افراد مختلف در تمامی سطوح جامعه به آن علاقمند می‌شود و دوست دارند که در این مجموعه مشغول کار و فعالیت شوند. وقتی یک برند عالی تصمیم می‌گیرد که کسب و کار خودش را توسعه دهد، بهترین افراد برای حضور در این مجموعه درخواست می‌دهند و در آن مشغول به کار می‌شوند. به همین خاطر مجموعه‌ها و کسب و کارهای خوب می‌توانند از طریق بازاریابی روز به روز بهتر شوند و روند رشد و پیشرفت را با سرعت بیشتری طی کنند.

8. تثبیت و تحکیم شرایط اقتصادی کشور

وقتی یک کسب و کار محصولات خوب و باکیفیت تولید کند، این محصولات را با قیمت مناسب به بازار عرضه کند و سپس تلاش کند که از طریق مارکتینگ این محصولات را بفروشد، مشتریان زیادی را جذب می‌کند. پس از مدتی این کسب و کار به خاطر فروش بالا به فکر رشد و توسعه میفتد. این بیزینس برای رشد و توسعه نیاز به نیروی انسانی دارد و در نهایت کارکنان مورد نظر خودش را استخدام می‌کند.

وقتی یک کسب و کار چنین فرایندی را طی می‌کند هم باعث شده که یک سری افراد به درآمد برسند و هم محصولات خوب به بازار عرضه می‌کند. اگر کسب و کارهای یک کشور چنین کاری انجام دهند، پس از مدتی شرایط اقتصاد آن کشور به ثبات می‌رسند و تمام مردم از یک رفاه و آسایش نسبی برخوردار می‌شوند. از این رو است که می‌گوییم بازاریابی باعث می‌شود که شرایط اقتصادی یک کشور تثبیت و بدنه اقتصادی کشور مستحکم‌تر شود.

9. دستیابی به سهم بیشتر در بازار هدف

در حال حاضر بسیاری از کسب و کارها می‌کوشند که به هر شکل ممکن بر رقبای خود پیروز شوند تا بتوانند سهم بیشتری از بازار هدف را از آن خودشان کنند. یکی از مهم‎ترین کارهایی که سهم شما را در بازار بیشتر می‌کند، بازاریابی است. اگر واقعاً می‌خواهید سهم بیشتری از بازار را از آن خودتان کنید، باید این کار را از طریق مارکتینگ انجام دهید. امروزه بازاریابی دیجیتال، رسانه‌های اجتماعی و دانش سئو مهیا است تا به شما کمک کند سهم بیشتری از بازار به دست بیاورید.

10. ایجاد منابع ماندگار برای کسب و کار

وقتی یک کسب و کار فرایند مارکتینگ را آغاز می‌کند، در واقع در حال ساخت منابعی برای خودش است که این منابع کاملاً ماندگار هستند. منظور از منابع ماندگار چیست؟ جلب اعتماد مشتری یکی از این منابع ماندگار است. وقتی دارید بازاریابی می‌کنید، در واقع دارید تلاش می‌کنید که اعتماد مشتری را جلب و او را برای خرید محصول خود متقاعد کنید، اگر موفق شدید و اعتماد او را جلب کردید، این اعتماد یک منبع ماندگار است و تا زمانی که خودتان آن را از بین نبرید ماندگار خواهد بود.

یکی دیگر از منابع هر کسب و کار، برند آن است. مارکتینگ برای شما برندسازی می‌کند و این برند در ذهن مشتری خواهد ماند. همین که مشتری اسم برند شما را بشنود، احتمال خرید او از شما بیشتر می‌شود. بنابراین حتماً تلاش کنید که یک برند خوب ثبت کنید و کاری کنید که مشتریان به خوبی از شما یاد کنند؛ چون این مورد یکی از منابع و دارایی‌های ماندگار شماست.

مارکتینگ در هر کسب و کاری کاربرد دارد پس آن را یاد بگیرید

دنیای امروز، دنیای رقابت است و ما هر روز شاهد طیف وسیعی از کسب و کارها هستیم که وارد دنیای تجارت می‌شوند و می‌خواهند محصولات و خدمات خودشان را به مشتریان عرضه کنند. در این میان تنها کسانی برنده می‌شوند که دانش مارکتینگ را درک کنند و بتوانند بهترین استفاده را از ابزارهای آن ببرند. امروزه دیجیتال مارکتینگ یکی از داغ‌ترین شاخه‌های بازاریابی است که با استفاده از آن می‌توانید یک فروش فوق‌العاده را تجربه کنید.

باید گفت که مرزهای بازاریابی خیلی وسعت پیدا کرده و تقریباً تمام مسائل زندگی ما را دربرگرفته است. سازمانی که می‌خواهد در بازار موفق شود، باید بفهمد که مارکتینگ یک فرآیند اجتماعی و مدیریتی است و باید در تمامی ابعاد سازمان اعمال شود. پای این دانش به کسب و کارهای شخصی و کوچک هم باز شده است. به عنوان مثال گاهی می‌گوییم یک معلم دانش خوبی دارد ولی بیانش خوب نیست. معنای دیگر این صحبت آن است که معلم مورد بحث، بازاریابی بلد نیست. نمونه دیگری از کاربرد بازاریابی در بحث فروش در اینستاگرام است که برای رسیدن به فروش بالا لازم است در بحث بازاریابی اطلاعات کافی داشته باشید تا بتوانید مخاطبان را متقاعد کنید. اگر برای کسب و کار خود در اینستاگرام فعالیت دارید، پیشنهاد می‌کنیم دوره آموزش اینستاگرام همیار آکادمی را بگذرانید.

بنابراین می‌توان به خوبی درک کرد که مارکتینگ بسیار گسترده و جامع است و در هر کسب و کاری کاربرد دارد. پس ما هم اگر می‌خواهیم در جهان امروز موفق شویم باید این دانش را یاد بگیریم. آیا این مقاله برای شما مفید بود و مفهوم بازاریابی را برای شما شفاف و روشن کرد؟ نظر شما در مورد این دانش چیست؟ برای کسب و کار خودتان از کدام روش‌های بازاریابی استفاده می‌کنید؟ لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را با ما و همراهان همیار آکادمی در زیر همین پست به اشتراک بگذارید.

نویسنده جلال شایان

آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است. آدم به عشق آدم زنده است. من عاشق نوشتن و خواندنم؛ نوشتن و خواندنی که سایر انسان‌ها را داناتر و تواناتر کند!

×

شماره خود را وارد کنید

بعد از وارد کردن شماره کدی که به خط شما ارسال می‌شود را وارد کنید

یا
ورود با ایمیل ورود با جیمیل
login
شماره خود را وارد کنید

بعد از وارد کردن شماره کدی که به خط شما ارسال می شود را وارد کنید

login
کد ارسال شده را وارد کنید
به ارسال شد. edit تغییر شماره