کتاب از حال بد به حال خوب یکی از بهترین کتابهایی است که در زمینه توسعه و رشد فردی میتوان مطالعه کرد. این کتاب به قلم دکتر دیوید برنز نوشته شده است. این کتاب در اصل برای درمان افسردگی منتشر شده است ولی سایر افراد هم میتوانند استفادههای زیادی از این کتاب ببرند؛ زیرا در آن از یک نگرش بینظیر به نام «شناحت درمانی» سخن به میان آمده است. برای موفقیت و توسعه فردی، هیچ نسخه و توصیهای بهتر از کتاب وجود ندارد. کتاب میتواند نگرش شما را نسبت به زندگی تغییر دهد و تحولاتی بزرگی در شما به وجود آورد. گاهی یک کتاب خوب در زمینه موفقیت و توسعه میتواند چنان اثرگذار باشد که سرنوشت یک شخص را تغییر دهد و انقلابی در زندگی و کسب و کار او به وجود آورد. پیشنهاد میکنیم برای خواندن این خلاصه ارزشمند را از دست ندهید.
کتاب از حال بد به حال خوب مخصوص چه کسانی است؟
همه ما میدانیم که افکار منفی غیرمنطقی و نامناسب هستند ولی وقتی عصبانی، غمگین یا افسرده هستیم ممکن است همین افکار منفی، واقعبینانه به نظر برسند و بتوانند روی عملکرد و کارایی ما تأثیر بگذارند. روش دکتر دیوید برنز در این کتاب به شما کمک میکند که حتی در بدترین حالت روحی، کنترل افکارتان را به دست بگیرید و بتوانید درک بهتری از واقعیت داشته باشید. هدف این کتاب آن است که تفکر و نگرش بهتر و مثبتتری در ما ایجاد کند. درست است که این کتاب برای درمان افسردگی نوشته شده است و تلاش میکند که از طریق تغییر نگرش به فرد افسرده کمک کند ولی اصلاً این چنین نیست که تنها برای افراد مبتلا به افسردگی مناسب باشد. کلیه افرادی که به دنبال موفقیت، رشد و توسعه فردی هستند میتوانند از این کتاب نهایت استفاده را ببرند. این کتاب به کلیه افراد کمک میکند که از فشارهای عصبی که با آن مواجه هستند بکاهند و سالهای عمر خود را با آرامش بیشتری پست سر بگذارند.
یک نتیجه جالب از کتاب از حال بد به حال خوب
وقتی تحقیق و پژوهش روی روانشناسی افسردگی آغاز شد، پژوهشگران در همان نخستین سالها فهمیدند که شناختدرمانی میتواند روشی موثر و کارآمد برای درمان افسردگی باشد. امروزه شناختدرمانی یکی از بهترین و متداولترین روشهای درمان افسردگی محسوب میشود و ثابت شده است که به اندازه داروهای ضدافسردگی میتواند تأثیرگذار باشد. نتیجه جالبی که متخصصان به آن رسیدهاند این است که شناخت درمانی نسبت به داروهای ضد افسردگی نتایج پایدارتری روی بیماران دارد. کسانی که در پی رسیدن به موفقیت و پیروزی در زندگی خود هستند میتوانند با مطالعه این کتاب نتایج پایداری در زمینه زندگی و کسب و کار خودتان مشاهده خواهید کرد.
معرفی دکتر دیوید برنز نویسنده این کتاب
دکتر دیوید برنز نویسنده کتاب از حال بد به حال خوب ، روانپزشک آمریکایی است که در نوزدهم سپتامبر سال 1942 چشم به جهان گشود. او در سال 1976 فعالیت خودش را به صورت رسمی در آمریکا آغاز کرد. وی یکی از مبتکران و پیشگامان عرصه شناخت درمانی است و به واسطه کتابهای خوبی که در زمینه روانشناسی، روانپزشکی و شناخت درمانی نوشته به شهرت و معروفیت زیادی دست یافته است.
موضوع کلی و تمرکز اصلی کتاب از حال بد به حال خوب
کتاب از حال بد به حال خوب پیرامون مسئله شناخت درمانی است. در واقع روش شناخت درمانی بر این اساس استوار است که بسیاری از مشکلات انسان از عدم شناخت خودش نشئت میگیرد. وقتی فردی خودش را بشناسد و با خویشتن خویش ارتباط درست و منطقی برقرار کند، میتواند بر مشکلات مختلف غلبه کند و شخصیتی نیرومند برای خودش بسازد. ادیان مختلف هم بر شناخت درمانی تأکیدی خاص و ویژه دارند. به عنوان مثال جمله بسیار زیبایی وجود دارد که میگوید:
کسی که خودش را بشناسد، پروردگار خویش را هم میشناسد.
بنابراین در صورتی که میخواهید بر مشکلات غلبه کنید، باید به جای مقصر دانستن عوامل خارجی و جنگیدن با آنها باید نگاهیبه خودتان بیندازید و با مطالعه شخصیت و خصوصیات خودتان به حل درست و آگاهانه مشکل بپردازید. اگر بخواهیم یک تعریف ساده و قابل درک از شناخت درمانی ارائه دهیم باید بگوییم:
حوادث بیرونی نمیتواند تأثیری عمیق بر شما بگذارد. هیچ چیز تأثیرگذارتر از افکار و تلقیهای درونی شما نیست.
اگر بتوانید نقاط ضعف و ناتوانیهای خودتان را بپذیرید و با آنها کنار بیایید میتوانید با تمرینهایی که در این کتاب ارائه میشود این نقاط ضعف و کاستیها را به نقاط قوت تبدیل کنید و بهترین سرمایههای زندگی خودتان را از همین نقاط ضعف بسازید. برای بررسی درسهای مهمی که میتوان از کتاب از حال بد به حال خوب گرفت، تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.
5 ایده مهم و اصلی کتاب از حال بد به حال خوب
این کتاب بر پنج اصل مهم و بنیادین استوار است که در ادامه به این پنج اصل اشاره میشود:
- خلق و خو و حال و هوای شما به افکار، اندیشهها و عواطفتان بستگی دارد.
- آن دسته از افکار و اندیشههای انسان که تحت تأثیر منفیگرایی قرار گیرد باعث ایجاد افکار منفی و در نتیجه افسردگی میشود.
- آن دسته از افکار منفی که باعث ایجاد افسردگی میشوند، همیشه دارای تحریفها و تغییرات شناختی هستند. به بیان دیگر خیلی از مواقع افسردگیها و تفکرات منفی انسانها از درک نادرستی است که از شرایط و اتفاقات مختلف دارند. در صورتی که بتوانیم درک خودمان را از این اتفاقها و رویدادها بهبود ببخشیم، مسلماً حال بهتری پیدا خواهیم کرد.
- به طور کلی 10 تحریف و تغییر شناختی وجود دارد که نگرش و طرز فکر شما را متحول میکند.
- معمولترین و متداولترین تحریف و دگرگونی ذهنی که برای افراد پیش میآید مربوط به زمانی است که احساس بیارزش بودن میکنند و به همین خاطر عزت نفس خودشان را از دست میدهند.
شناخت درمانی بر چه اصولی استوار است؟
در کتاب از حال بد به حال خوب تمرکز نویسنده بر شناخت درمانی است. از دیدگاه دکتر دیوید برنز شناخت درمانی بر سه اصل مهم و اساسی استوار است:
- اصل اول: خلق و خوی انسان به واسطه شناختها و افکار او تعیین میشود. افکار ما از نگرشی که نسبت به اتفاقات مختلف داریم ناشی میشود. در نتیجه وقتی میتوانیم از حال بد خارج شویم و حال خوب پیدا کنیم که نگرش و طرز فکر خودمان را تغییر دهیم. باید رویدادها را به شکلی مثبت ارزیابی و تفسیر کنیم. معمولاً افراد به خاطر تفسیر خوبی که از اتفاقات مختلف دارند دست به کارهای درست و شایسته میزنند.
- اصل دوم: زمانی که فرد احساس افسردگی میکند، افکار او تحت تأثیر شدید منفیگرایی است. در واقع فرد منفیگرا دیر یا زود به افسردگی مبتلا میشود.
- اصل سوم: افکار و اندیشههای منفی که باعث آشفتگی و ناراحتی عاطفی انسان میشود تقریباً همیشه حاوی تحریفها و تفسیرهای غلط از اتقاقها و رویدادها هستند. شاید این افکار در نگاه اول مهم و قابل اعتنا باشند ولی وقتی واقعبینانه به آنها نگاه کنیم میفهمیم که کاملاً نامربوط و غیرمنطقی هستند. نگرش اشتباه نسبت به مسائل دلیل اصلی مشکلاتی است که در زندگی داریم.
- شناخت درمانی با تکیه بر سه اصل فوق میکوشد ریشه مشکل را پیدا و روی آن کار کند. در واقع با تفکر صحیح در مورد مسائل و اتفاقات مختلف میتوانیم بسیاری از مشکلاتی که در زندگی روزمره با آنها روبرو هستیم را برطرف کنیم.
10 تفسیر غلط و تحریف شناختی که در کتاب از حال بد به حال خوب میخوانید
در کتاب از حال بد به حال خوب ، دکتر دیوید برنز میگوید ما با 10 تفسیر غلط و تحریف شناختی روبرو هستیم. منظور از تحریف شناختی این است که ما به 10 شکل مختلف با رویدادهایی که پیرامون ما اتفاق میافتد برخورد میکنیم. توجه داشته باشید که هر کدام از تحریفهای شناختی زیر با خلق و خوی ما رابطه مستقیم دارد و باعث میشود که حوادث پیرامون خودمان را به شکل نادرست تفسیر و حال خودمان را بد کنیم.
1. تفکر سیاه و سفید یا تفکر همه یا هیچ
یکی از تحریفات شناختی و نگرشهای نادرست است که وضعیت شخصی خودمان را به صورت سیاه و سفید ارزیابی کنیم. این طرز تفکر ریشه در کمالگرایی دارد. در صورتی که کسی به این نگرش مبتلا شود از خودش انتظار دارد که همیشه در همه چیز بهترین باشد و اگر یک کار اشتباه و هر چند کوچک و قابل چشمپوشی انجام دهد، نمیتواند خودش را ببخشد و احساس میکند که شخصی بیارزش و بیکفایت است.
در صورتی که شخص تمایل دارد که از این طرز فکر رها شود لازم است اشتباهات خودش را بپذیرد ولی بداند که اشتباه هیچ ربطی به شخصیت او ندارد و او همچنان شخصیتی محترم به شمار میرود.
2. تعمیم دادن
یکی از نگرشهای غلط دیگری که در کتاب از حال بد به حال خوب به آن اشاره شده این است که وقتی یک اتفاق مشخص یک بار برای یک شخص میافتد، او تصور میکند که قرار است این اتفاق همیشه برای او بیفتد. برای رهایی از این طرز فکر شخص باید بپذیرد احتمال وقوع این اتفاق وجود دارد ولی این احتمال کم است. اگر میخواهیم که حالمان خوب شود لازم است از تعمیم دادن دست برداریم.
3. فیلتر ذهنی
بعضی از افراد از هر رویداد و اتفاقی که برای آنها میافتد، تفسیر منفی دارند و پس از مدتی به این نتیجه میرسند که همه اتفاقات زندگی منفی و ناخوشایند است. چنین نگرشی میتواند افسردگی شدیدی به همراه داشته باشد و آسیبهای جبران ناپذیری به وضعیت جسمی و روانی فرد وارد کند.
در واقع وضعیت افرادی که در زندگی خود از فیلتر ذهنی استفاده میکنند دقیقاً مانند کسانی است که یک عینک به چشم خود زدهاند و هر چیزی را منفی میبینند.
4. عدم کفایت رویدادهای مثبت
یکی از تحریفات شناختی دیگر این است که فرد رویدادهای مثبت را کافی نمیداند. به بیان دیگر بر این باور است که اتفاقات و رویدادهای مثبتی که تاکنون روی داده است، به اندازه کافی راضیکننده نیست. برخی افراد پای خودشان را از این حد هم فراتر میگذارند و بر این باور هستند که اتفاقات مثبتی که میافتد منفی هستند. این تفکر یکی از مخربترین تفکراتی است که یک فرد میتواند داشته باشد.
5. نتیجهگیری زودهنگام
بعضی از افراد تمایل دارند که از اتفاقی که برایشان میافتد سریع نتیجهگیری منفی کنند. این در حالی است که نتیجهگیری منفی آنها هیچ ارتباط و تناسبی با واقعیت ندارد. یکی از نمونههای این تفکر ذهنخوانی است. منظور از ذهنخوانی این است که فرد تصور میکند که دیگران برای او فکر و اندیشه بد دارند و علیه او اقدام میکنند. یکی دیگر از نمونههای این تفکر صحبت کردن در مورد آینده است. برخی فکر میکنند که در آینده قرار است اتفاقی بد و ناگوار برای آنها بیفتد و مدام در مورد آن موضوع ناخوشایند صحبت میکنند.
6. بزرگنمایی (اغراق) و کوچکنمایی
افرادی که بزرگنمایی میکنند معمولاً نقاط منفی و خطاها را خیلی بزرگتر از واقعیت میبینند و اهمیت آن مسائل را نزد خود چندین و چند برابر میکنند. گاهی این افراد اتفاقاتی که ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد را به یک کابوس برای خودشان تبدیل میکنند. افرادی که کوچکنمایی میکنند اهمیت مسائل را خیلی کمتر از چیزی که در واقعیت وجود دارد پایین میآورند.
7. استدلال عاطفی
بعضی از افراد هستند که فکر میکنند تصور و احساسی که از اتفاقات گوناگون دارند درست و واقعی است. این افراد میگویند من احساس بد بودن میکنم پس قطعاً بد هستم. این نوع تفکر به هیچ عنوان صحیح نیست؛ زیرا احساساتی که ما داریم از تفکر و باورهای ما سرچشمه میگیرد و این احساس ما با واقعیت کاملاً فرق دارد.
8. عبارتهای بایدی
برخی افراد با استفاده از عبارتهایی که دربردارنده کلمه «باید» هستند، در دام تفکرهای اشتباه میافتند. مثلاً این افراد میگویند: «من باید این آزمون را با بهترین نتیجه پشت سر بگذارم.»
9. برچسبگذاریهای اشتباه
برچسبگذاری اشتباه به این معناست که فرد تمایل دارد که به هر اتفاقی برچسب منفی و اشتباه بچسباند و از هر چیزی تفسیر غلط و وارونه ارائه دهد. فردی که برچسبگذاری اشتباه میکند سعی دارد که هر رویدادی را با کلمات نادرست و نامناسب تفسیرکند.
10. شخصیسازی
برخی از افراد تصور میکنند که مسئول رویدادهای منفی هستند که اتفاق میافتد. این در حالی است که وقتی با دقت نگاه کنیم متوجه میشویم که هیچ پایه و اساسی برای این استدلال وجود ندارد.
یکی از دلایل مهم و اصلی این استدلالها و نگرشهای اشتباه و منفی، کمبود عزت نفس است. فقدان یا کمبود عزت نفس باعث میشود که حالمان بد شود. دیوید برنز در کتاب از حال بد به حال خوب ادعا میکند که خیلی از مشکلات و مسائل از نبود عزت نفس سرچشمه میگیرد و در صورتی که بتوانیم روی عزت نفس خودمان کار کنیم میتوانیم حال بهتری داشته باشیم و هدف اصلی کتاب از حال بد به حال خوب همین است که با تقویت عزت نفس به ما کمک کند که حل بهتری در زندگی خود داشته باشیم.
عزت نفس چیست و از چه راههایی میتوان آن را بهبود بخشید؟
عزت نفس در واقع بر دو پایه و اساس استوار است:
- من خودم را خوب میدانم.
- من خودم را دوستداشتنی میدانم.
هر چه فرد این دو اصل را در خودش تقویت کند، در واقع عزت نفس بیشتری دارد و هر چه این دو اصل ضعیفتر شود، عزت نفس هم ضعیفتر میشود. سوال این است که فرد از چه راههایی میتواند عزت نفس خودش را بهبود ببخشد؟ در ادامه به چند مورد از راهکارهای بهبود عزت نفس اشاره شده است:
- گاهی اوقات ممکن است در وجودتان از خودتان انتقاد کنید. تلاش کنید که این افراد را بشناسید و آنها را روی کاغذ بنویسید.
- با توجه به 10 مورد روش تحریف واقعیت که در بالا بیان شد، بررسی کنید و ببینید که چرا افکار و اندیشههای خود را تحریف میکنید.
- تلاش کنید که نگرش اشتباه و تحریفشده خودتان را با واقعیت تطبیق دهید تا بفهمید طرز فکری که شما در آن مورد خاص داشتهاید کاملاً اشتباه بوده است.
- یکی از راهکارهای دیگر استفاده از عبارتهای تأکیدی مثبتگرایانه است. شما با این عبارتها میتوانید عزت نفس خودتان را تا حدود زیادی بهبود ببخشید.
بهترین ترجمه کتاب از حال خوب بد به حال خوب
از دیدگاه بسیاری از متخصصان و تحلیلگران در حال حاضر بهترین ترجمه این کتاب توسط مهدی قراچه داغی انجام شده است و به نشر آسیم تعلق دارد. با خواندن این ترجمه میتوانید ارتباط بهتری با متن اصلی کتاب برقرار کنید و منظور نویسنده را به بهترین شکل ممکن درک کنید.
سخن پایانی
امروزه روانپزشکان و متخصصان بسیاری به این نتیجه رسیدهاند که شناخت درمانی و افزایش عزت نفس یکی از بهترین راهها برای درمان افسردگی است و میتواند نقش موثری در رشد و توسعه فردی افراد داشته باشد. کتاب هنر شفاف اندیشیدن و کتاب هنر خوب زندگی کردن رولف دوبلی از جمله این کتابهاست که پیشنهاد میکنیم حتما مطالعه کنید. نظرتان راجه به کتاب از حال بد به حال خوب چیست؟ آیا این کتاب میتواند نقش موثری در رشد و توسعه فردی افراد ایفا کند؟ شما چه کتابی را در زمینه رشد فردی و موفقیت توصیه میکنید؟ لطفاً نظر خودتان را با ما و سایر کاربران همیار آکادمی در زیر همین پست به اشتراک بگذارید.
اشتراک گذاری
آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است. آدم به عشق آدم زنده است. من عاشق نوشتن و خواندنم؛ نوشتن و خواندنی که سایر انسانها را داناتر و تواناتر کند!