در دنیای امروز سردرگمی، عدم قطعیت و بیهدف بودن، سه موضوعی است که بیشتر از هر زمان دیگری به چشم میخورد. بسیاری از نوجوانان، جوانان و حتی بزرگسالان نمیدانند که واقعاً چه هدفی در زندگی دارند و به کدام سمت و سو حرکت میکنند. فرهنگ غنی کشور ژاپن در همین دوران عدم قطعیت و عدم اطمینان میتواند امیدبخش و نجاتدهنده باشد. کافی است به آن دل بسپارید و تعالیم آن را به بهترین شکل ممکن در زندگی خود پیاده کنید. یکی از تعالیم الهامبخشی که در فرهنگ کشور ژاپن وجود دارد، ایکیگای (Ikigai) است. این مفهوم به معنا و هدف زندگی ما مربوط میشود و میتواند دید ما را به زندگی دگرگون کند. در این مقاله تصمیم داریم به موضوع ایکیگای بپردازیم. میخواهیم بدانیم که اصلاً ایکیگای چیست، چگونه میتوانیم آن را در زندگی خود کشف کنیم و به آرامش، ثروت، دلخوشی و زندگی مفید برسیم. این مفهوم به قدری اهمیت دارد که اگر آن را کشف و دنبال کنیم، در پایان عمر به خودمان خواهیم گفت که از زندگی خود راضی هستم و توانستم از این دنیا نهایت لذت را ببرم.
در دنیای امروز انسانهای بسیاری دنبال معنای زندگی هستند. آنها تمایل دارند که بدانند برای چه در این دنیا هستند و میخواهند به کجا برسند. برخی انسانها هیچ دلیلی برای بیدار شدن در هنگام صبح ندارند و همیشه در زندگی احساس بیمصرف و تهی بودن میکنند. این مقاله برای تمام انسانها مفید است و میتواند به تمام بشریت خدمت کند چراکه به صورت کاملاً عملی به شما کمک میکند که معنی زندگی خود را پیدا کنید و در مسیر این معنا، کار و تلاش کنید و به اهدافی که در زندگی دارید دست پیدا کنید. در صورتی که شما هم دوست دارید یک زندگی هدفمند و بینظیر را تجربه کنید، تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.
ایکیگای چیست؟
ایکیگای (IKIGAI) یک واژه ژاپنی است که از دو کلمه ایکی (IKI) و گای (GAI) تشکیل شده است. ایکی، به معنای زندگی و گای به معنای نتیجه، ثمره، معنا و ارزش است. در واقع ایکیگای، معنای زندگی یا معنای بودن ماست. فرهنگ ژاپنی نشان میدهد که هر کس ایکیگای خاص خودش را دارد و پیدا کردن این مفهوم، به بررسی و تحقیق عمیق محتاج است.
کسی که این مفهوم را پیدا کند، میفهمد که برای چه به دنیا آمده و باید در این زندگی چه مسیری را دنبال کند. مطمئن باشید که پس از کشف ایکیگای مسیر موفقیت را خیلی بهتر، سریعتر و با لذت بیشتر طی خواهید کرد. این مفهوم به قدری اهمیت دارد که کشف و حرکت در مسیر آن میتواند عمر شما را طولانی کند.
واژه ایکیگای از چه زمانی اینقدر معروف شد؟
این واژه از دیرباز در ژاپن معروف و اهمیت آن برای مردم این کشور بینظیر آشکار بوده است. مردم استان اوکیناوای ژاپن این واژه را ابداع و به زبان ژاپنی و سپس به تمام جهان منتقل کردند. مطالعات نشان میدهد مردم این استان، به صورت متوسط عمری بسیار طولانی دارند و در تمام طول حیات، بسیار خوب و فعالانه زندگی میکنند و دلیل این عمر طولانی و زندگی مفید و ارزشمند تنها در یک کلمه نهفته و آن هم «ایکیگای» است.
این واژه در بین مردم استان اکیناوا و کشور ژاپن متداول بود تا اینکه دو پژوهشگر و نویسنده به نامهای هکتور گارسیا و فرانچسک میرالس به میدان آمدند و تصمیم گرفتند در مورد راز عمر طولانی مردم اوکیناوا تحقیق کنند. آنها به این نتیجه رسیدند که مردم اوکیناوا در طول جنگ جهانی، کشتههای زیادی دادند ولی با این حال دچار افسردگی نشدهاند و بسیار شاد و سرحال هستند. تعداد قابل توجهی از مردم این استان بیش از صد سال عمر میکنند و حتی پس از صد سالگی هم فعال هستند و کار میکنند. پس از تحقیقات فراوان مشخص شد که همه این مسائل به خاطر استفاده این مردم از فرهنگ ایکیگای است.
اگر هر کسی ایکیگای خودش را پیدا و سپس در مسیر ایکیگای خودش حرکت کند، قطعاً زندگی او بهتر میشود و این فرد را به رضایت و شادمانی میرساند. در بخش بعدی این مقاله میخواهیم روش پیدا کردن ایکیگای را توضیح دهیم.
چگونه ایکیگای خود را پیدا کنیم؟
برای اینکه بخواهیم ایکیگای خودمان را پیدا کنیم، باید بدانیم که 4 عامل در زندگی هر کدام از ما انسانها اهمیت و نقش دارد. انسانی که میخواهد معنای زندگی خودش را پیدا کند، باید تکلیف خودش را با این چهار عامل مشخص کند. نقطه اشتراک چهار عامل زیر، ایکیگای یا معنای زندگی ماست.
1. علاقه (چه چیزهایی را دوست دارید؟)
انسان برای رسیدن به ایکیگای یا معنای زندگی خود باید ببیند که چه چیزهایی را دوست دارد و چه چیزهایی در او شوق ایجاد میکند. انسان باید در زندگی دنبال چیزهایی برود که قلب او را به تپش میاندازد. اگر انسان در زندگی به علایق خودش توجه نکند، دیر یا زود احساسش میمیرد و انسانی که احساسش مرده، چگونه میخواهد با تمام وجود موفقیت را لمس کند؟
برخی از پدر و مادرها وقتی فرزندشان میخواهد رشته تحصیلی، دانشگاهی و شغلش را انتخاب کند، به او میگویند علاقه را رها کند و فقط دنبال چیزی برود که در آن پول وجود داشته باشد. این تفکر کاملاً اشتباه است؛ زیرا پول مهم است ولی نه آنقدر که انسان به خاطرش از علاقه خودش بزند.
نکتهای که در مورد علاقه وجود دارد این است که اکثر افراد واقعاً نمیدانند که به چه چیزهایی علاقه دارند و دلشان چه چیزی را میخواهد. پس باید چه کار کنند؟ متخصصان در پاسخ به این سوال میگویند که این افراد باید دلشان را به دریا بزنند و وارد یک فعالیت شوند. پس از مدتی متوجه خواهند شد که به این کار علاقه دارند یا اینکه باید آن را عوض کنند و سراغ کار دیگری بروند. بنابراین علاقه چیزی است که بعد از انجام یک کار، مشخص میشود.
2. توانایی (شما در چه زمینه هایی خوب هستید؟)
دومین موضوعی که مهم است و باید آن را مد نظر قرار دهیم، تواناییهایی است که داریم و حوزههایی است که خیلی خوب از پس آنها برمیآییم. گاهی انسان در طراحی، گرافیک، مکانیک، ریاضی، فیزیک، ادبیات یا چیزهای دیگر توانایی دارد و کارهایی که به نوعی با این زمینهها در ارتباط است را خیلی خوب انجام میدهد. اگر چیزی که انسان به آن علاقه دارد (علاقه) با چیزهایی که در آنها خوب است (توانایی) هماهنگ باشد، این انسان یک گام به خوشبختی نزدیکتر میشود.
نکته مهمی که در مورد توانایی وجود دارد این است که دوران کودکی در تعیین کارهایی که به خوبی انجام میدهیم و در آنها مهارت و توانایی داریم خیلی اهمیت دارد. اگر یک فرد در دوران کودکی هر کاری را یاد بگیرد، در او نهادینه یا تهنشین میشود و به همین خاطر استعداد این کار در او به وجود میآید و در بزرگسالی هم آن کار را به خوبی انجام میدهد.
به عنوان مثال ممکن است یک نفر در کودکی به همراه پدرش به مغازه مکانیکی میرفته و هر از گاهی آچار دست پدرش میداده یا یک پیچ را محکم میکرده است. این فرد وقتی بزرگ میشود، استعداد عجیبی در مکانیکی پیدا میکند و خیلی راحت میتوان حس کرد که او در انجام این کار چقدر مهارت و توانایی دارد.
3. پول (باید ببینید که در چه کاری ثروت و پول هست)
یکی از عوامل مهمی که ما را به معنای بودن یا ایکیگای خودمان میرساند، پول و ثروت است. اگر کسی کاری انجام دهد که مورد علاقهاش باشد و در انجام آن کار توانایی بالایی هم داشته باشد ولی آن کار پول خوبی به دست او نرساند، او نمیتواند رشد و پیشرفت قابل توجهی داشته باشد و در نهایت وقتی به پایان زندگی رسید، میبیند که در تمام طول زندگی به اندازه کافی پول نداشته و هیچ وقت نتوانسته به اندازه کافی از زندگی خود لذت ببرد.
بنابراین وقتی میخواهید ایکیگای خود را پیدا کنید باید بدانید که پول اهمیت زیادی دارد. گاهی مواقع پدر و مادرها به فرزندان خود میگویند: «ببین در چه کاری پول خوبی هست. وارد همان حوزه شو و در آن حوزه کار کن.» این در حالی است که پدر و مادرها باید رشته یا حوزهای را به فرزند خود پیشنهاد بدهند که درآمد خوبی داشته باشد و از طرفی فرزندشان به آن رشته یا زمینه کاری علاقه داشته باشد.
4. نیاز جهان (ببینید جهان به چه چیزی نیاز دارد؟)
باید ببینید که چه چیزی جهان را به جای بهتری تبدیل میکند. انسانها باید کاری انجام دهند که واقعاً مفید و سازنده باشد و به بشریت یا جهان کمک کند. به عنوان مثال کسی که باغبانی میکند، با کاشت درخت و مراقبت از آن دارد به تولید اکسیژن و جذب کربن در اکسید کمک میکند و در واقع با همین کار ساده دارد رسالت خود را نسبت به جهان پیرامون خود انجام میدهد. در صورتی که میخواهید ایکیگای خودتان را پیدا کنید و در مسیر آن حرکت کنید، حتماً نیاز جهان را هم در نظر بگیرید و تلاش کنید که به بشریت و محیط زیست به هر شکل ممکن خدمت کنید. این کار به شما حس بسیار خوبی میدهد و باعث میشود در مسیر حرکت خود ثابتقدمتر و مصممتر شوید.
بررسی عمیق و اساسی نمودار ایکیگای
اکنون که دانستیم ایکیگای ما، نقطه تلاقی چهار عامل علاقه، توانایی، ثروت و نیاز جهان است، میتوانیم یک نمودار رسم کنیم. در ادامه این نمودار رسم شده و در اختیار شما قرار میگیرد. در این بخش از مقاله میخواهیم نگاهی عمیق به این نمودار داشته باشیم و آن را بررسی کنیم. بررسی این نمودار کمک زیادی در کشف ایکیگای به ما میکند.
در این نمودار میبینید که بخشهای اصلی (علاقه، توانایی، نیاز جهان و ثروت) با هم نقطه اشتراک دارند. هر کدام از این نقطه اشتراکها تفسیر خاص خودشان را دارند. در ادامه این بخشها را تفسیر میکنیم، تا بدانید که آیا شغل فعلی شما همان ایکیگای شماست یا لازم است در زندگی خود تجدید نظر کنید.
1. مأموریت، نقطه تلاقی علاقه و نیاز جهان (Mission)
همان طور که در نمودار ایکیگای مشاهده میکنید، نقطه تلاقی علاقه (آنچه دوست دارید) و نیاز جهان (آنچه جهان به آن نیاز دارد) است. کاشتن درخت، میتواند مصداقی برای مأموریت باشد. ما به کاشتن درخت علاقه داریم و از طرفی احساس میکنیم که جهان هم به این کار ما نیازمند و محتاج است و ما داریم با این کار خودمان، جهان را به جای بهتری تبدیل میکنیم. این در حالی است که ما در انجام این کار توانایی بالایی نداریم و درآمد خوبی هم از آن کسب نمیکنیم.
انجام چنین کارهایی که حالت مأموریت دارند، بسیار مهم و ضروری هستند ولی ما را به ثروتی که شایسته آن هستیم نمیرسانند. از طرفی چون در انجام این کار توانایی بالایی نداریم، ممکن است نتوانیم برخی درختها را در جای مناسب بکاریم یا ممکن است کود و آبیاری آن را به شیوه درست انجام ندهیم. از این رو ممکن است این درخت به بار ننشیند.
2. شوق، نقطه تلاقی علاقه و توانایی (Passion)
اگر نمودار ایکیگای را به خوبی بررسی کنید، متوجه خواهید شد که اگر ما کاری را انجام دهیم که به آن عشق و علاقه داشته باشیم و انجام آن قلب ما را به تپش بیندازد، از طرفی اگر در انجام آن کار توانایی داشته باشیم و عملکرد خوبی از خودمان به نمایش بگذاریم ولی آن کار برای ما درآمد خوبی نداشته باشد و کمکی هم به جهان ما نکند، قطعاً کاری که انجام میدهیم ما را به اهدافی که در سر داریم نمیرساند؛ چون ما به ثروت نمیرسیم و هیچ نقشی در رشد و پیشرفت بشریت نداریم.
در بخش شوق ما به سمتی میرویم که واقعاً عاشقش هستیم و از انجام دادنش خسته نمیشویم ولی متأسفانه خواستههای ما را برآورده نمیکند. فرض کنید شخصی به موسیقی علاقه دارد و شبانه روز در منزل خود موسیقی مینوازد ولی اگر نتواند از این کار درآمدی داشته باشد و افراد دیگری را هم از این هنر ارزشمند بهرهمند کند، قطعاً فقط نسبت به این کار شوق دارد ولی این کار او را به جایی نمیرساند.
3. تخصص، نقطه تلاقی توانایی و ثروت (Profession)
یک مکانیک را در نظر بگیرید. او در انجام کار مکانیکی واقعاً مهارت دارد و تعمیرات خودرو را به بهترین شکل ممکن انجام میدهد. او به قدری در این حوزه خوب عمل میکند که برخی میگویند او پس از شنیدن صدای ماشین میتواند بگوید که خودرو چه عیب و ایرادی دارد. از طرفی او واقعاً ثروتمند است و توانسته از این مهارت و توانایی پول خوبی به جیب بزند. همیشه هم سرش شلوغ است و حداقل چهار تا پنج ماشین بیرون از مکانیکی او پارک شده و منتظر تعمیر است.
مشکلی که این مکانیک دارد این است که اصلاً علاقهای به کارش ندارد و به همین خاطر هم از انجام دادن کارش لذتی نمیبرد ولی چون مهارت و توانایی بالایی دارد، خیلی راحت از پس این کار برمیآید. در این مواقع میگوییم آن مکانیک در جایگاه «تخصص» نمودار ایکیگای قرار دارد ولی هنوز نتوانسته به آن ایکیگای یا معنای اصلی زندگی خودش دست پیدا کند.
4. حرفه، نقطه تلاقی نیاز جهان و ثروت (Vocation)
در نقطه حرفه ما صرفاً یک کار را در پیش گرفتهایم که به رشد و پیشرفت جهان کمک میکند و جهان به آن نیاز دارد. از طرفی درآمد بسیار خوبی هم در این کار وجود دارد ولی مشکل این است که ما به این کار هیچ علاقهای نداریم و توانایی و مهارت چندانی هم برای انجام دادن آن نداریم.
کسی را تصور کنید که در زمینه پرورش یک میوه گران قیمت فعالیت میکند. این فرد به کره زمین کمک میکند و به کمک باغبانهای خود میوه درجه یک دست مردم میدهد و از طرفی با کاشت و پرورش درخت به کره زمین کمک میکند. از طرفی درآمدش هم خیلی خوب است؛ چون این میوه کمیاب است و پرورش آن درآمد بسیار خوبی دارد. این در حالی است که آن فرد اصلاً به این کار علاقه ندارد و خودش توانایی بالایی برای انجام این کار ندارد. در این حالت هم به ایکیگای خودمان نمیرسیم؛ چون دو عامل مهم علاقه و توانایی را نادیده گرفتهایم.
5. نقطه تلاقی علاقه، توانایی و نیاز جهان
وقتی ما به یک کار شور و شوق و علاقه داشته باشیم، از طرفی در انجام آن هم مهارت و توانایی داشته باشیم و همچنین این کار برای جهان پیرامون ما هم مناسب باشد و خدمتی به بشریت به حساب بیاید، در واقع ما داریم در مسیری حرکت میکنیم که احساس رضایت به ما دست میدهد و از آن کار پر از احساس سرخوشی و لذت میشویم ولی متأسفانه پول زیادی دست ما را نمیگیرد. وقتی پول و ثروت دست ما را نگیرد، همیشه به فلاکت و بدبختی به سرمیبریم و در پایان عمر وقتی به پست سر خودمان نگاه میکنیم، میبینیم دستاورد چندان بزرگی نداشتهایم. آن موقع است که احساس بدی به ما دست میدهد؛ چون هیچ پولی به دست نیاوردهایم.
در چنین مواقعی باید یک تجدید نظر اساسی در کار خودمان بکنیم و راهی پیدا کنیم که ما را به درآمد قابل قبولی هم برساند. اگر ما بتوانیم عنصر درآمد را هم به آمیزه علاقه، توانایی و نیاز جهان بزنیم، موفق میشویم که به ایکیگای مورد نظر خودمان دست پیدا کنیم.
6. نقطه تلاقی نیاز جهان، علاقه و درآمد یا ثروت
اگر کاری انجام دهیم که جهان به آن نیاز داشته باشد و با انجام آن به جای بهتری تبدیل شود، به آن علاقه و اشتیاق بالایی داشته باشیم و از طریق آن بتوانیم به درآمد و ثروت قابل توجهی دست پیدا کنیم، یک احساس خوشحالی و رضایت به ما دست میدهد ولی مشکل این است که یک احساس عدم اطمینان غیر قابل کنترلی به شما دست میدهد و همیشه احساس میکنید که در نقطه امن و قابل اتکایی قرار ندارید.
در صورتی که میخواهید این احساس عدم اطمینان از بین برود تا بتوانید به ایکیگای خودتان برسید، باید در کاری که انجام میدهید به مهارت و توانایی برسید. مهارت و توانایی میتواند کاری کند که همه چیز تکمیل شود و هیچ کمبودی در میان نباشد.
7. نقطه تلاقی نیاز جهان، ثروت و توانایی
فرض کنید کسی سراغ کاری برود که جهان به آن نیاز دارد و از طریق آن جهان به جای بهتری برای زندگی بشر تبدیل میشود. از طرفی تصور کنید که آن کار درآمد خیلی خوبی هم دارد و آن شخص توانایی بسیار بالایی هم در انجام آن کار دارد ولی خبری از علاقه نیست و انجام این کار هیچ شور و هیجانی در فرد ایجاد نمیکند. در این مواقع چه اتفاقی میفتد؟ مسلماً شخص خاطری آسوده دارد؛ چون کارش برای بشر مفید بوده و برای او درآمد خوبی برای او به همراه داشته است. تنها مشکلی که وجود دارد این است که این کار مورد علاقه فرد نیست و شور و شوق او را ارضا نمیکند.
یک وکیل را در نظر بگیرید که در دانشگاه حقوق خوانده، همه درسها را با نمره عالی گذرانده و اکنون درآمد بسیار خوبی از طریق وکالت دارد. این فرد هم به بشریت خدمت میکند، هم در کارش دانا و توانا است و هم وکالت درآمد خوبی برای او به ارمغان میآورد ولی مشکل این است که او به معلمی علاقه دارد و تمایل دارد تدریس کند. این فرد میتواند دکترای خودش را بگیرید و در دانشگاه تدریس کند. این کار میتواند او را به ایکیگای یا معنایی که از زندگی در ذهن دارد برساند.
8. نقطه تلاقی علاقه، توانایی و ثروت
فرض کنید که شخصی وارد کاری میشود که به آن علاقه زیادی دارد و انجام آن کار قلب او را به تپش میاندازد. از طرفی در انجام آن کار بسیار توانا و ماهر است و اعتماد به نفس بسیار خوبی در آن زمینه دارد. همچنین درآمدش هم راضیکننده و عالی است. تنها مشکلی که دارد این است که کار او هیچ نقش مثبتی در جهان به یادگار نمیگذارد و هیچ نفعی به بشر نمیرساند. اینجا است که فرد احساس رضایت بالایی دارد ولی احساس میکند که بیمصرف است و سودی برای جهان پیرامون خودش ندارد.
در این مواقع شخص باید تلاش کند که در کار خودش تغییراتی ایجاد کند که بتواند به جهان پیرامون هم سود برساند. در صورتی که موفق شود چنین تغییری اعمال کند، قطعاً به ایکیگای یا معنای زندگی خودش میرسد. اکنون که با بخشهای مختلف نمودار ایکیگای آشنا شدید، میتوانید بفهمید که ایکیگای چیست. ایکیگای مرکز این نمودار یا نقطه تلاقی علاقه، ثروت، توانایی و نیاز جهان است. همچنین میشود گفت که نقطه تلاقی مأموریت، شوق، حرفه و تخصص است.
دو مثال برای پیدا کردن ایکیگای
اکنون که با بخشهای مختلف نمودار ایکیگای آشنا شدیم. میخواهیم به صورت فرضی ایکیگای دو نفر را پیدا کنیم. برای پیدا کردن ایکیگای بهتر است یک جدول رسم کنیم. این جدول چهار ستون دارد و هر کدام از ستونها به علاقه، توانایی، نیاز جهان و ثروت اختصاص مییابد.
نفر اول
نفر اولی که میخواهیم او را بررسی کنیم، شخصی است که به نوشتن و خواندن خیلی علاقه دارد. وقتی اسم کتاب، آموزش و تدریس میآید، قلب او به تپش میفتد. از طرفی به کارآفرینی هم خیلی علاقه دارد. او از کودکی در مدرسه در زمینه ادبیات خوب بوده و قلم خوبی داشته است. از طرفی مدتها است که مینویسد و اگر بخشی از زمان روزانه خودش را به این کار اختصاص ندهد، انگار چیزی گم کرده است.
اگر کسی به نوشتن، تدریس و مطالعه کتاب علاقه دارد، باید بتواند از این راه درآمد خوبی هم کسب کند. در صورتی که درآمد خوبی کسب کند، یک گام به تبدیل کردن نوشتن به ایکیگای خود نزدیک شدهاست. حالا باید در زمینهای فعالیت کند که به بشریت خدمت کند و جهان را به جای بهتری تبدیل کند. مثلاً اگر نفر اول بتواند به افزایش دانش، آگاهی و مهارت بشریت کمک کند، این فرد برای جهان مفید است.
شخص |
علاقه |
توانایی |
ثروت یا پول |
نیاز جهان |
نفر اول |
نوشتن یاد گرفتن یاد دادن مطالعه کتاب |
نویسندگی درک مطالب توضیح دادن مطالب به بهترین شکل |
استفاده از اینترنت و کسب درآمد از طریق تولید محتوا |
کمک به رشد مشتریان و پیشرفت آنها |
نفر دوم
نفر دومی که میخواهیم در مورد او صحبت کنیم علاقه عجیبی به خوراکی و غذا دارد و حاضر است جانش را هم برای غذاهای خوشمزه و درجه یک بدهد. اتفاقاً این فرد خودش آشپز درجه یکی هم هست. حال اگر این فرد بتواند از مهارت آشپزی خودش استفاده کند و به درآمد برسد، واقعاً عالی است. البته این فرد باید یک نوآوری به خرج بدهد و فقط غذاهایی دست مردم بدهد که واقعاً سالم و برای انسان مفید هستند.
همچنین این فرد میتواند با استفاده از اینترنت در زمینه آشپزی و غذاهای مختلف آموزش بدهد و به افراد یاد بدهد که غذاهای خوشمزه و سالم درست کنند و از طریق این آموزشها به درآمد برسد. در واقع این فرد میتواند از طریق مهارت و علاقهمندی خودش به درآمدی که مد نظر دارد دست پیدا کند.
شخص |
علاقه |
توانایی |
ثروت یا پول |
نیاز جهان |
نفر دوم |
غذاهای خوشمزه آشپزی آموزش |
آشپزی پختن غذاهای جدید آموزش آشپزی |
اینترنت تولید محتوا راه اندازی یک رستوران |
آگاهی بخشی در مورد غذاهای مختلف و خواص آنها |
چند نکته بسیار مهم برای رسیدن به ایکیگای و چشیدن طعم موفقیت
- اگر میخواهید ایکیگای خود را کشف کنید، شروع به حرکت کنید چرا که با نشستن هیچ چیز درست نمیشود. باید شروع به حرکت کنید و چیزهای مختلف را امتحان کنید تا ببینید به چه چیزی علاقه دارید و میتوانید در آن به مهارت و درآمد برسید و به بشریت و جهان خدمت کنید.
- کشف ایکیگای با ماندن در نقطه امن و راحتی بیگانه است. اگر احساس میکنید که ایکیگای خود را پیدا نکردهاید، ریسک کنید، مطالعه کنید و یاد بگیرید. مطمئن باشید که وقتی از نقطه امن خود خارج شوید، خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنید به ایکیگای خود میرسید.
- همیشه خدمت کردن به بشریت را جدی بگیرید. این موضوع بسیار مهم است و اگر کاری کنید که به انسانها و جهان کمک کنید، احساس بسیار خوبی به شما دست خواهد داد و این احساس خوب در سایر بخشهای زندگی هم به شما کمک میکند. مفید و سازنده بودن برای جامعه، وظیفه و مسئولیتی است که هر انسانی نسبت به سایر همنوعان خودش دارد.
- ذات جهان، عدم قطعیت است. پس سعی کنید که با این موضوع کنار بیایید. هیچ وقت اجازه ندهید که توهم امنیت و آرامش شما را از رشد، پیشرفت و حرکت بازدارد. بعضی انسانها کلی استعداد، توانمندی، عشق و علاقه و توانایی خدمت به بشریت را رها میکنند و تصمیم میگیرند که برای رسیدن به امنیت، کارمند شوند. این در حالی است که اگر کسی با عدم قطعیت کنار بیاید، میتواند بهترین زندگی را برای خودش بسازد. برای کنار آمدن با عدم قطعیت، مقابله با ترس را یاد بگیرید.
حتماً برای کشف ایکیگای خودتان وقت بگذارید
کشف ایکیگای یکی از مهمترین رسالتهایی است که هر انسانی بر عهده دارد. اگر انسان بتواند معنای زندگی خود را درک و در مسیر آن حرکت کند، هم زندگی شادتری دارد و هم میتواند به جامعه بشری خدمت کند. در صورتی که میخواهید ایکیگای خود را کشف کنید، ابزاری به نام تست MBTI در اختیار شماست. این تست شخصیت شناسی به شما کمک میکند که خودتان را بهتر بشناسید و بفهمید برای چه کارهایی مناسب هستید. آیا شما برای کشف ایکیگای خود اقدامی کردهاید؟ در صورتی که هنوز به معنای زندگی خود پی نبردهاید، در کدام بخش نمودار ایکیگای به سر میبرید؟ در صورتی که ایکیگای خود را کشف کردهاید، لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ما و سایر همراهان همیار آکادمی در میان بگذارید.
سوالات متداول
-
کسی که ایکیگای یا معنای زندگی خودش را کشف کند، در تمام زندگی با خشنودی و خرسندی زندگی می کند و در کنار این خرسندی می تواند به درآمد عالی برسد و به همنوعان خود خدمت کند.
-
مطالعات نشان داده که علاقه، در مسیر مشخص می شود. نمی توانیم دست روی دست بگذاریم تا علاقه مان مشخص شود، باید حرکت کنیم تا علاقه هم خودش را به ما نشان دهد.
-
تست های شخصیت شناسی معتبر از جمله دیسک و MBTI می توانند بازوهای کمکی خوبی برای کشف ایکیگای باشند.
اشتراک گذاری
آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است. آدم به عشق آدم زنده است. من عاشق نوشتن و خواندنم؛ نوشتن و خواندنی که سایر انسانها را داناتر و تواناتر کند!