بسیاری تصور میکنند که قصه فقط برای کودکان، کارآمد و جذاب است ولی مطالعات نشان میدهد که داستان برای بزرگسالان هم معجزه میکند. کتاب بهترین قصه گو برنده است (Who Tells the Best Story Wins) نشان میدهد که قصه برای تمام ابعاد زندگی ما مفید است و حتی میتواند به رشد و رونق برندها و کسب و کارها هم کمک کند. ممکن است بپرسید که چگونه داستانها میتوانند چنین اثر عمیقی به همراه داشته باشند؟
در این مقاله تلاش میکنیم که به شیوه تأثیرگذاری داستانها بر بهبود زندگی و کسب و کارها بپردازیم. خانم آنت سیمونز در کتاب بهترین قصه گو برنده است میکوشد نگاهی تخصصی و ویژه به داستانها داشته باشد و به ما یاد دهد که از قصهگویی برای رسیدن به اهداف خود کمک بگیریم.
آشنایی با آنت سیمونز، نویسنده کتاب بهترین قصه گو برنده است
آنت سیمونز (Annette Simmons) همان طور که خودش در کتاب مینویسد، از کودکی علاقه خاصی به داستانها داشته است و پدرش او را بزرگ کرده تا قصهگو شود. با این هدف، مطالعه کتابهای روانشناسی را شروع میکند و پس از مدتی در اثر مطالعه کتابهایی مثل تحلیل رفتارهای متقابل و درمان عقلانی و احساسی، به این رشته علاقمند میشود. البته او ابتدا در رشته بازاریابی فارغ التحصیل شد ولی پس از مدتی تصمیم گرفت سراغ رشته مورد علاقهاش یعنی روانشناسی برود و لیسانس خود را در این رشته بگیرد.
علاقه زیاد او به روانشناسی سبب شد که در سال 1996، یک مرکز مشاوره راه اندازی کند و در آنها به گروهها و سازمانها مشورت دهد. او تاکنون در مصاحبههای زیادی شرکت کرده و مقالات متعددی نوشته است. موفقیت او در این مرکز مشاوره به قدری است که شرکتهای بزرگی مثل مایکروسافت، سازمان غذا و داروی آمریکا و بی.ام.دبلیو به مرکز او مراجعه میکنند و برای حل مسائل و مشکلات خود از خانم سیمونز کمک میگیرند.
وی در کتاب بهترین قصه گو برنده است تلاش میکند که به ما یاد بدهد که از طریق داستانهای هوشمندانه به سود برسیم، با دیگران ارتباط بهتری برقرار کنیم، مسائل خود را حل نماییم و در نهایت جهان را به جای بهتری تبدیل کنیم. در ادامه این مقاله میکوشیم با مهمترین و آموزندهترین درسهای این کتاب آشنا شویم.
چند مورد از مهمترین درسهای کتاب بهترین قصه گو برنده است
رسالت و هدف اصلی کتاب بهترین قصه گو برنده است آن است که به ما بیاموزد که از طریق تجربیات شخصی و داستانهایی که از دیگران وام گرفتهایم بتوانیم با مخاطب خود ارتباط عاطفی برقرار کنیم، او را به برند خودمان علاقمند کنیم و کاری کنیم که خیلی راحتتر دست به انتخاب یا خرید محصولات و خدمات بزند. در ادامه این بخش از مقاله میکوشیم به چند مورد از درسهای آموزنده و سازنده این کتاب بپردازیم.
درس نخست: اصلاً قصه چیست؟
پیش از آنکه بخواهیم تاکنیکهای قصهگویی و شیوه تأثیرگذاری بر مخاطبا به کمک داستان را یاد بگیریم، باید بدانیم که قصه چیست؟ قصه یک ابزار برای ارتباط برقرار کردن است. یکی از مهمترین خصوصیاتی که هر قصهگو باید داشته باشد، کنجکاوی است. از طرفی شخصی که قصه تعریف میکند باید این قدرت و قابلیت را داشته باشد که کنجکاوی طرف مقابل را هم برانگیزد. قصه میتواند تعریف کردن همین اتفاقات سادهای باشد که هر روز پیرامون ما اتفاق میفتد ولی لازم است همین رویدادها به گونهای تعریف شود که کنجکاوی شنونده یا خواننده را برانگیزد. آنت سیمونز در کتاب بهترین قصه گو برنده است مینویسد:
برای پیدا کردن قصهها نیازی نیست به جاهای عجیب و غریب سر بزنیم یا چیزهای عجیب و غریبی بخوانیم. حتی برای قصهگویی لزومی ندارد دنبال کسب توانایی خارقالعادهای هم رفت. همهی ما قصهگویی بلدیم و همهی ما قصههایی برای گفتن داریم. قصهها اطراف ما هستند و در زندگی روزمرهی ما معلقاند. برای پیدا کردن قصهی مورد نظرمان و استفاده از آن فقط کافیست کمی دقت کنیم و شگردهای ظریفی را یاد بگیریم.
یکی از خصوصیات مهم قصهها این است که اطلاعات خام را بررسی میکنند. مثلاً ما از گفتگوی خودمان با راننده تاکسی صحبت میکنیم ولی لازم است که حین تعریف قصه، ذهن مخاطب را به سمت هدفی که داریم سوق دهیم. وقتی بتوانیم از این قدرت قصه کمک بگیریم، میتوانیم مخاطب را به سمت یک فعالیت فیزیکی مثل خرید، یا ثبت نام در سایت یا هر کار دیگر سوق دهیم.
درس دوم: به چه قصههایی، قصه برنده گفته میشود؟
اگر قرار بخواهیم قصههای خوب و برنده پیدا کنیم، باید سراغ قصههایی برویم که اولاً بتوانند پیام و منظور اصلی ما را به خوبی به مخاطب منتقل کنند. در گام دوم، لازم است ما خودمان از بیان یک قصه لذت ببریم تا بتوانیم این لذت را به مخاطب منتقل کنیم و کاری کنیم که او هم از داستان ما غرق لذت شود. در گام سوم معمولاً قصههایی برنده میشوند که راجع به واقعیتهای زندگی باشند؛ چون افراد مختلف با قصههای برآمده از دل واقعیتهای زندگی خیلی بهتر ارتباط برقرار میکنند.
حالا منظور از کلمه برنده چیست؟ چه قصهای برنده است؟ منظور از قصه برنده این است که مخاطب بهتر با آن ارتباط بگیرد و حاضر شود ما را به هدفمان نزدیکتر کند. حال این هدف چیست؟ این هدف میتواند خرید یک محصول یا خدمت یا هر چیز دیگری باشد.
جالب است بدانید که چهار موقعیت زیر معمولاً مخاطب را بیشتر جذب میکند و قصههای برنده در چهار موقعیت زیر خیلی خوب شکل میگیرد:
- قصه زمانی که در کار خود درخشیدهایم.
- قصه زمانی که به هر دلیل کار خود را خراب کرده و شکست خوردهایم.
- زمانی که با یک مربی کوچینگ خوب آشنا شدهایم و این مربی به ما کمک کرده است.
- زمانی که یک کتاب خوب خواندهایم، یک فیلم خوب دیدهایم یا با یک اتفاق جدید روبرو شدهایم.
اکنون برای اینکه بتوانیم از دل چهار موقعیتی که در مورد آنها صحبت کردیم، یک قصه خوب خارج کنیم و برای مخاطب خود بخوانیم، میتوانیم چهار پرسش برای خودمان مطرح کنیم و در خلال داستان به این پرسشها پاسخ دهیم:
- ما چه کسی هستیم؟
- چرا اینجاییم؟
- چه دیدگاهی داریم؟
- چه نکات آموزندهای در دل این داستان وجود دارد؟
البته نباید در طول داستانهایی که تعریف میکنیم خودمان را بیش از حد زرنگ، دانا یا حرفهای جلوه دهیم؛ چون این کار میتواند ما را در سطحی بالاتر از مخاطب قرار دهد و بدون شک مخاطبان از چنین وضعیتی خوششان نمیآید. باید تلاشمان این باشد که خودمان باشیم و در سطحی برابر با مخاطب قرار بگیریم. با این کار، داستانمان تأثیرگذارتر و باورپذیرتر میشود. در کتاب بهترین قصه گو برنده است میخوانیم:
بهترین کاری که میتوان انجام داد این است که تجربه را به صورت قصه در اختیار دیگران قرار دهیم؛ به طوری که انگار خودشان دارند آن واقعیت را تجربه میکنند.
درس سوم: شش نوع قصه که معمولاً بهتر و اثرگذارتر هستند
شاید خودمان هم ندانیم ولی هر روز در حال قصهگویی هستیم و عمدتاً از شش قالب زیر استفاده میکنیم. این قالبها در عین پرکاربرد بودن، تأثیرگذاری زیادی هم دارند:
- قصه چه کسی هستم؟
- قصه چرا اینجا هستم؟
- قصه آموزشی
- قصه بینشی
- قصه ارزش زیسته
- قصه میدانم در سرت چه میگذرد
قصه چه کسی هستم
در این قصهها میتوانیم در مورد خودمان صحبت کنیم و به مخاطب بگوییم در دوران کودکی چه مطالب را یاد گرفتهایم. همچنین میتوانیم به مخاطب بگوییم که در اولین موقعیت شغلی خود، چه چیزهایی یاد گرفتهایم. کلیه مطالبی که راجع به خود ما یا تجربیات شخصیمان باشد، در این مجموعه قرار میگیرد. خانم آنت سیمونز در کتاب بهترین قصه گو برنده است مینویسد:
اشتباهات بزرگ همیشه داستانهای شگفتانگیزی خلق میکنند؛ البته تا زمانی که در داستان خود در مورد مسائل ناتمام صحبت نکنید. یعنی باید شرمساری و ناراحتی ناشی از این مسائل را مدتها پیش پشت سر گذاشته باشید. پس تا زمانی که خودتان را نبخشیدهاید و از آن ماجرا عبور نکردهاید، قصهاش را نگویید.
قصه چرا اینجا هستم
در این قصهها دلیل ارتباط خود را با مخاطب بیان میکنیم. گاهی مواقع هدف ما از بیان یک داستان، فروش یک محصول به مخاطب است ولی در کنار فروش، مسائل دیگری مثل صمیمیت و اعتماد هم برایمان اهمیت دارد. میتوانیم در این نوع قصهها، از مسائلی که برایمان ارزشمند هستند صحبت کنیم.
قصه آموزشی
یکی از بهترین مدلهای قصه، داستانهای آموزشی هستند. هر گاه ما مطلبی را از طریق داستان یاد بگیریم، خیلی دیر از ذهن ما پاک میشود و به همین دلیل یادگیری مفاهیم مختلف از طریق داستان تأثیر زیادی دارد. کافی است یک داستان از قصههای روزمره تعریف کنیم و در آن داستان به اهمیت یک مسئله خاص اشاره نماییم.
قصه بینشی
قصههای بینشی به ما کمک میکنند که نگرشمان را نسبت به پدیدههای مختلف تغییر دهیم و به گونه دیگری به رویدادها بنگریم. گاهی مواقع انسان به خاطر دشواریهایی که تحمل میکند، از زندگی دلسرد میشود. در این شرایط است که قصههای بینشی وارد میدان میشوند و کاری میکنند که سختیهای امروز را به امید داشتن فردایی بهتر تحمل کنیم.
قصه ارزش زیسته
مهمترین هدف ما از گفتن قصههای ارزش زیسته این است که بگوییم برای چه چیزی ارزش قائل هستیم. این قصهها معمولاً چنان قدرتی دارند که میتوانند ارزشهای یک جامعه را متحول کنند و باعث هدایت رفتار دیگران شوند.
قصه میدانم در سرت چه میگذرد
گاهی مواقع مشتری تصمیم خودش را گرفته است و اتفاقاً این تصمیم با اهداف ما تناقض دارد. در این شرایط ما میتوانیم با استفاده از قصههای میدانم در سرت چه میگذرد، شک و تردیدهای آنها را در قالب یک قصه مطرح کنیم و سپس بدون بیاحترامی، روی این شک و تردیدها خط قرمز بکشیم تا شخص بتواند با خیال راحت دست به انتخاب بزند.
درس سوم: همیشه قصه را از زاویه دید دیگران تعریف کنیم
در صورتی که کسی بخواهد یک قصه برنده نقل کند، لازم است که از زاویه دید شنوده به ماجرا نگاه کند. به عنوان مثال اگر لازم باشد که مشتری را برای خرید یک محصول ترغیب و تشویق کنیم، باید خودمان را جای او بگذاریم و از این زاویه به ماجرا نگاه کنیم.
با این کار میتوانیم دغدغههای مخاطب را خیلی بهتر درک کنیم و در نتیجه راهکارهای بهتر و کارآمدتری هم به او ارائه خواهیم داد. اگر بتوانید زمان، مکان و زاویه دید داستان را به خوبی مدیریت کنید، مطمئن باشید که تأثیرگذاری این داستان به میزان چشمگیری افزایش خواهد یافت. در کتاب بهترین قصه گو برنده است میخوانیم:
برای اینکه قصههایتان برای دیگران جذاب باشد، باید همانقدر که از زاویه دید خودتان جذاباند از زاویه دید آنها هم جذاب بهنظر برسند.
درس چهارم: یک قصهگوی خوب، یک قصهشنوی خوب هم هست
کسانی که قصههای خوبی تعریف میکنند، عموماً شنوندگان خوبی هستند؛ زیرا توانستهاند خیلی خوب به داستانهای دیگران گوش کنند و این داستانها را به مجموعه دانش و تجربیات زیسته خود بیفزایند. یکی از کارهایی که مهارت قصهگویی را در ما بهبود میدهد، شنیدن داستان است. این کار هم گنجینه داستانهای ما را نو و تازه نگه میدارد و هم باعث میشود که همیشه داستانهای جذاب و آموزندهای برای تعریف کردن داشته باشیم. کسانی که فقط گوینده داستان هستند، ممکن است پس از مدتی داستانهایشان تکراری شود و دیگر نتوانند با قصههای خود دیگران را جذب کنند.
اگر دقت کنیم متوجه میشویم که برای کسانی که عاشق قصهگویی هستند، گوش دادن آسان است. این مسئله در مورد سایر حرفهها هم وجود دارد. مثلاً آشپزهای کاربلد و توانا تمایل دارند که دستپخت یکدیگر را امتحان کنند. نویسندهها معمولاً با عطش وصفناپذیری مطالعه میکنند. آنت سیمونز در کتاب بهترین قصه گو برنده است مینویسد:
اگر قصد نعریف هیچ قصهای را نداریم، در واقع خودمان را دست کم گرفتیم. برای مجهز شدن به این توانایی میبایست گوش دادن قصهها را به عادت خود تبدیل کنیم و پس از مسلط شدن به این توانایی، برای گفتن قصه ها از تجربیات و اتفاقات جذاب استفاده کنیم.
بهترین ترجمه کتاب بهترین قصه گو برنده است
کتاب بهترین قصه گو برنده است یکی از کتابهای موفق بازار نشر ایران درسالهای اخیر بوده و مورد توجه بسیاری از متخصصان، نویسندگان و هنرمندان قرار گرفته است. کی از دلایل جذابیت این کتاب، شیوه ترجمه آن است. خانم زهرا باختری توانسته است با متن اصلی کتاب ارتباطی موثر برقرار کند و از این رو ترجمه این کتاب، حسی و حالی عالی را به طرف مقابل القا میکند و باعث میشود که درک درسهای آن برای همه ما آسان باشد.
این ترجمه جذاب را نشر اطراف با یک طراحی جلد زیبا روانه بازار کرده است. این کتاب در تمامی کتابفروشیهای کشور وجود دارد ولی اگر میخواهیم خرید خود را به صورت اینترنتی انجام دهید، میتوانید از نشر اطراف خرید کنید.
داستان سرایی را به موتور خلق ثروت و محبوبیت تبدیل کنید
داستان سرایی در دنیای امروز در زمینههای مختلفی از جمله رشد و توسعه کسب و کار کاربرد دارد. اگردر مورد راز موفقیت سخنرانان برتر جهان تحقیق کنید، متوجه خواهید شد که این افراد از داستان برای خلق و انتقال مفاهیم مورد نظر خود استفاده میکنند. استوری تلینگ در حوزه بازاریابی هم نفوذ کرده و امروز به عنوان قلب بازاریابی درونگرا یا اینباند مارکتینگ شناخته میشود. در صورتی که بتوانید از داستانسرایی به شکلی موثر استفاده کنید، قطعاً میتوانید مشتریان را برای خرید محصولات و خدمات متقاعد کنید، محبوبیت برند خود را افزایش دهید و در نهایت گوی سبقت را از رقبای خود بربایید.
در این مقاله تلاش کردیم با چند مورد از جذابترین و مهمترین درسهای کتاب بهترین قصه گو برنده است آشنا شویم. در صورتی که این مطلب برای شما مفید و جذاب بود، پیشنهاد میشود مقاله خلاصه کتاب قصه های شب برای مدیران را هم مطالعه کنید که حاصل تجربیات یک مدیر توانا و پرافتخار به نام هنری مینتزبرگ است.
آیا تاکنون کتاب بهترین قصه گو برنده است را مطالعه کردهاید؟ از نظر شما مهمترین درس یا جذابترین جمله این کتاب چیست؟ آیا تاکنون از داستانسرایی برای رشد و توسعه کسب و کار خود کمک گرفتهاید؟ به طور کلی داستان در چه زمینههای به بهبود زندگی شما کمک کرده است؟ لطفاً نظرها و تجربیات خود را با ما و سایر همراهان همیار آکادمی در بخش نظرات (زیر همین مقاله) به اشتراک بگذارید.
اشتراک گذاری
آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است. آدم به عشق آدم زنده است. من عاشق نوشتن و خواندنم؛ نوشتن و خواندنی که سایر انسانها را داناتر و تواناتر کند!