کتاب کلید را بزن یکی از بهترین و ارزندهترین کتابهایی است که در زمینه مدیریت تغییر نوشته شده و میتواند راه و رسم تغییر را به بهترین شکل ممکن به مخاطب خود بیاموزد. پیام اصلی این کتاب آن است که برای تغییر دادن عادتها تنها نباید منطق خود را به کار بگیریم، بلکه باید احساسمان را هم راضی کنیم که با ما در مسیر تغییر همراه شود. در این مقاله تصمیم داریم به صورت مختصر و مفید، مفاهیم و درسهایی که در کتاب کلید را بزن نوشته شده را بررسی و مرور کنیم. همان طور که میدانید ایجاد تغییر واقعی در زندگی مثل حذف یک سری عادات منفی و ایجاد یک سری عادات مثبت واقعاً آسان نیست. این کتاب نوشته شده تا افراد با راه و رسم تغییر آشنا شوند و بتوانند تغییرات مورد نظر خود را خیلی بهتر و راحتتر ایجاد کنند. در صورتی که تمایل دارید با درسها و آموزههای کتاب کلید را بزن آشنا شوید تا پایان این مقاله با ما همراه بمانید.
آشنایی با چیپ هیث و دن هیث، نویسندگان این کتاب
چیپ هیث (Chip Heath) و دن هیث (Dan Heath) برادرانی هستند که با کمک یکدیگر توانستند کتاب کلید را بزن را بنویسند و به بازار عرضه کنند. چیپ هیث بیشتر در دانشگاه تدریس میکند و در کنار تدریس، به مشاوره و برنامهریزی هم مشغول است. او به مراکز مهمی از جمله گوگل و مرکز قلب آمریکا مشاوره میدهد. دن هیث با مدرسه کسب و کار هاروارد همکاری دارد و در زمینه استراتژی کسب و کارها و سازمانها هم تحقیق و پژوهش میکنند. این دو برادر کتاب کلید را بزن را پس از کلی تحقیق و پژوهش نوشتند. آنها آثار خود را با تکیه بر کلی سند و مدرک منتشر کردند و به همین خاطر متخصصان و کارشناسان ارزش زیادی برای آثار آنها قائل هستند. آنها در تلاش هستند که سختیها را برای انسانها آسان کنند و به افراد یاد بدهند که یک زندگی موفق برای خودشان رقم بزنند.
مروری بر بخش های مختلف کتاب کلید را بزن
تاکنون کتابهای مختلفی در مورد تغییر نوشته شده ولی کتاب کلید را بزن با نگاهی دقیق و ریزبینانه مسئله تغییر را بررسی میکند. نویسندگان این کتاب بر این باور هستند که برای ایجاد تغییر باید سه عنصر را مورد بررسی قرار دهیم و هر سه عنصر را با هم داشته باشیم تا بتوانیم تغییر را به بهترین شکل ممکن به سرانجام برسانیم. این سه عنصر نیمه منطقی مغز، نیمه احساسی مغز و مسیر است. این را بدانید که برای موفقیت در تغییر، باید بخش منطقی و احساسی مغز روی مسیر تغییر به توافق برسند وگرنه بخش احساسی مغز اجازه نمیدهد که تغییر اتفاق بیفتد.
استفاده از تمثیل فیل و فیل سوار برای درک بهتر ماجرا
چیپ هیث و دن هیث بر این باور هستند که نیمه منطقی مغز مثل فیلسوار و نیمه احساسی مغز مثل فیل عمل میکند. فیلسوار با آن جثه کوچکی که دارد باید راهبری یک فیل بزرگ و قدرتمند را بر عهده بگیرد و این کار واقعاً آسان نیست. توجه داشته باشید که این فیل تا زمانی از فیلسوار تبعیت میکند که این دو نفر بر سر مسیر با هم توافق داشته باشند.
اگر فیل سوار بخواهد مدام فیل را طبق خواسته و میل خودش هدایت کند و تمایلات فیل را در نظر نگیرد، فیل دیگر از فیل سوار فرمان نمیبرد و راه و مسیر دلخواه خودش را در پیش میگیرد. حال نیمه احساسی مغز هم مثل فیل است و باید به خواستهها و تمایلات این بخش هم توجه کنید.
فرض کنید که میخواهید ساعت 4 صبح از خواب برخیزید و به کوهنوردی بروید. بخش منطقی شما نیاز به یک ورزش اساسی دارد و میداند که کوهنوردی چقدر برای جسم و روان شما خوب است. این در حالی است که بخش احساسی مغز دنبال راحتی است و دلش نمیخواهد ساعت 4 صبح آن تخت گرم و نرم را رها کند و از یک مشت صخره و سنگ بالا برود. در این مواقع شما باید کاری کنید که بخش منطقی و احساسی مغز با هم به توافق برسند. یکی از کارهایی که میتوانید انجام دهید این است که ساعت چهار صبح صبحانه درجه یک و مورد علاقه خودتان را نوش جان کنید. با این کار بخش احساسی مغز هم حاضر میشود با شما همراه شود.
یک چارچوب سه بخشی برای موفقیت در تغییر مورد نظر
در کتاب کلید را بزن سه نکته جالب در مورد تغییر نوشته شده است. در این بخش از مقاله قصد داریم شما را با این سه نکته آشنا کنیم تا بتوانید مسیر تغییر را با موفقیت پشت سر بگذارید:
- برای تغییر دادن یک نفر باید موقعیت شخص را عوض کرد.
- تنبلی معمولاً موجب تحلیل رفتن انرژی می شود.
- آنچه متفاوت به نظر میرسد اغلب فقدان روشنی و شفافیت است.
این جمله نشان میدهد که برخی مواقع خود انسان (مغز) مقصر نیست. در این مواقع پای موقعیت و شرایط به میان کشیده میشود. به عنوان مثال فرض کنید که شخصی به سوپر مارکت میرود و تصمیم دارد که سیگار نخرد اما گاهی او نمیتواند به خودش غلبه کند و سریع از سوپر مارکت خارج نمیشود. در نتیجه سیگار را میخرد و تصمیمش برای ترک سیگار ناکام میماند. اگر میخواهید در زندگی یا کسب و کار خود تغییری ایجاد کنید، باید از چارچوب سه بخشی زیر کمک بگیرید:
- فیلسوار را راهنمایی کنید: اگر میخواهید یک تغییر ایجاد کنید، ابتدا باید با شفافیت و به وضوح بخش منطقی مغز خود را هدایت و راهنمایی کنید.
- به فیل انگیزه بدهید: توجه داشته باشید که فیل سوار نمیتواند به مدت طولانی با زور فیل را به حرکت دربیاورد. فیل اگر عصبانی یا خسته شود، خیلی سریع رم میکند و از کنترل فیلسوار خارج میشود. بنابراین باید انگیزه و پاداش لازم را برای فیل فراهم کنید که همیشه در کنترل فیلسوار باشد.
- مسیر را شکل دهید و ایجاد کنید: نویسندگان کتاب کلید را بزن به شرایط، وضعیت و موقعیت انسان، مسیر میگویند. اگر میخواهید تغییری ایجاد کنید باید شرایط را به گونهای فراهم کنید که فیل و فیلسوار با هم به مشکل نخورند؛ چون اگر مشکلی بین آنها پیش آمد، فیلسوار اصلاً توان مقابله با فیل را ندارد و فیل پیروز خواهد شد.
برای هدایت و راهنمایی فیل سوار چه باید کرد؟
همان طور که بیان شد برای موفقیت در تغییر باید از یک چارچوب سه بخشی کمک بگیرید. اولین بخش این چارچوب، هدایت و راهنمایی فیلسوار است. برای هدایت و راهنمایی فیلسوار سه کار میتوان انجام داد:
1. نقاط روشن را پیدا کنید
منظور از نقاط روشن، کارهایی است که میدانید نتایج مثبت و موفقیتآمیزی به همراه دارند. میتوانید با استفاده از این کارها فیلسوار را به راحتی هدایت کنید. به عنوان مثال فرض کنید که کسی میخواهد سیگار را ترک کند. این شخص باید فکر کند و ببیند که در چه مواقعی از سیگار غافل شده و سیگار نکشیده است. اگر این شخص در هنگام مطالعه یا در هنگام کار از سیگار غافل میشود باید سعی کنید که این کارها را انجام دهد. در کتاب کلید را بزن میخوانیم:
پیدا کردن و نشان دادن نقاط روشن مسیر را برای فیل سوار مشخص میکند و به فیل انگیزه میدهد.
2. حرکات مهم را مشخص کنید
توجه داشته باشید که فیلسوار از شنیدن فرمانهای زیاد و مختلف خسته میشود و در نتیجه فیل هم که تحت فرمان فیلسوار قرار دارد، رم خواهد کرد. این را بدانید که باید فقط نشانی حرکات مهم را به فیلسوار بدهید و او را راحت بگذارید. اگر بخواهید مدام در کنار فیلسوار بایستید و به او فرمان دهید، خسته میشود. از طرفی گنگی و عدم اطمینان فیل سوار را خیلی اذیت میکند. بنابراین باید حرکات مهم را به فیل سوار بگویید ولی قرار نیست که مدام به او فرمان دهید. اگر مسیر برای فیل سوار گنگ و غیرمطمئن باشد، فیل را به حال خودش میگذارد و فیل هم در مسیر پاداش و راحتی حرکت خواهد کرد.
فرض کنید که کسی میخواهد اعتیاد به موبایل را کنار بگذارد. این شخص باید یک سری قانون برای خودش تعیین کند. مثلاً باید با خودش قرار بگذارد که فقط 10 دقیقه حق دارد از موبایل استفاده کند یا اینکه در جمع مهمانی یا در کنار خانواده نباید سراغ موبایل برود.
3. هدف نهایی و مقصد را مشخص کنید
پیش از این هم گفتیم که فیلسوار و فیل به هیچ عنوان نباید با هم به مشکل بخورند. از این رو باید تمام تلاش خود را بکنید که نیمههای منطقی و احساسی مغز با هم در صلح و آرامش باشند تا مدیریت تغییر به بهترین شکل صورت گیرد. یکی از روشهای مدیریت فیلسوار این است که مقصد نهایی را برای او مشخص کنید تا سرگردان و پریشان نشود و بتواند فیل را به بهترین روش ممکن هدایت کند. این نکته را بدانید که ابهام دشمن تغییر است. اگر مقصد را روشن و مشخص نکنید، فیل خیلی زود به مسیر دلخواه خودش میرود. در کتاب کلید را بزن میخوانیم:
مشخص کردن مقصد نه تنها فیل سوار را هدایت میکند بلکه برای فیل هم انگیزهبخش است. در صورتی که در پی تغییر هستید، مقصد و هدف را به سوار نشان دهید و به فیلسوار بگویید که میخواهید به کجا برسید. آن موقع سوار خودش به فیل نشان میدهد که چرا این مسیر، ارزشمند است.
شخصی را در نظر بگیرید که میخواهد سیگار را ترک کند. این شخص باید افراد الگو و موفقی را مد نظر قرار دهد که سیگار نمیکشند و از سلامت جسمانی و معنوی برخوردار هستند. همچنین این فرد باید کسانی را مد نظر قرار دهد که به خاطر مصرف سیگار با بیماریهای مختلف روبرو شدند. این کار به او کمک میکند که بفهمد مصرف سیگار چه زیانهای جبرانناپذیری دارد. در واقع برای ایجاد تغییر در زندگی هم باید الگوهای مثبت را در نظر گرفت و هم به الگوهای منفی توجه کرد.
برای هدایت فیل باید چه کارهایی انجام دهیم؟
برای ایجاد تغییر در زندگی باید سعی کنیم که در کنار مدیریت بخش منطقی مغز، بخش احساسی یا همان فیل را هم مدیریت و هدایت کنیم. در ادامه به اقداماتی اشاره میکنیم که برای هدایت فیل باید انجام دهیم:
1. احساس را پیدا کنید
فیل همیشه دنبال احساس، انگیزه و پاداش است. باید سعی کنید احساسی که آن را تحریک میکند و باعث میشود که فرمانبردار فیلسوار باشد، پیدا کنید. به عنوان مثال اگر کسی میخواهد میزان استفاده از موبایل را کاهش دهد، میتواند از همسر یا فرزندش بخواهد که در هنگام استفاده بیش از حد از موبایل به او تذکر دهد. در کتاب کلید را بزن با نتیجه یک مطالعه روبرو میشویم:
بسیاری تصور میکنند که الگوی تغییرات موفق، تحلیل، تفکر و تغییر است. در حالی که اکثر تغییرات موفق به صورت دیدن، احساس کردن و تغییر انجام میشود.
2. تغییرها را کوچک کنید
سعی کنید تغییرات را برای نیمه احساسی و منطقی ذهن خود، کوچک جلوه دهید. در واقع سعی نکنید مقصد را در دوردستها ببینید؛ بلکه کاری کنید که اهداف به شما خیلی نزدیک باشند. اگر تمایل دارید که فیل همیشه تحت کنترل فیلسوار باشه، باید تغییرها رو کوچک کنید. یکی از روشهای کوچک کردن تغییرها این است که به موفقیتها کوچک و دردسترس فکر کنید. در کتاب کلید را بزن جمله زیبایی برای این بخش وجود دارد:
وقتی به موفقیتهای کوچک اولیه میرسید و به آنها فکر میکنید، در واقع دارید به خودتان امید میدهید. امید، برای تلاش کردن خیلی اهمیت دارد. در واقع امید خوراک اصلی فیل است و بدون امید، فیل توانی برای حرکت نخواهد داشت.
بنابراین وقتی میخواهید یک تغییر را برای خودتان آسان و راحت کنید، سعی کنید یک سری اهداف کوچک برای خودتان در نظر بگیرید و به آنها برسید. وقتی به این اهداف دست پیدا کنید، احساس میکنید که آن تغییر بزرگ و نهایی هم شدنی و ممکن است. البته موفقیتها و اهداف کوچکی که برای خودتان در نظر میگیرید باید دو خصوصیت داشته باشند: اولاً ارزشمند باشند و دوم اینکه بشود خیلی سریع و آسان به آنها رسید.
برای ایجاد مسیر و فراهم کردن شرایط چه باید کرد؟
یکی دیگر از مسائل مهمی که برای تغییر باید در نظر بگیرید، شرایط و موقعیت یا همان مسیر است. به منظور ایجاد شرایط مناسب برای تغییر میتوانید کارهای زیر را انجام دهید:
1. محیط یا موقعیت را تغییر دهید
اکثر افراد تصور میکنند که بزرگترین مانع، تغییر خود فرد است. در حالی که در بسیاری از مواقع وقتی محیط تغییر میکند، کلاً همه چیز عوض میشود و موقعیت مناسبی برای تغییر به وجود میآید. سعی کنید اصطکاک بین فیل و فیلسوار را به حداقل ممکن برسانید. منظور از تغییر محیط و موقعیت این است که انجام رفتارهای درست و منطقی را راحتتر و انجام رفتارهای نادرست را دشوارتر کنیم. مثلاً برای ترک سیگار، فرد باید وقتی به سوپر مارکت میرود جلوی خودش را بگیرد. همچنین در منزل و محیط کار خودش به هیچ عنوان سیگار نگهداری نکند.
2. عادت را ایجاد کنید
یکی دیگر از کارهایی که میتوانید انجام دهید این است که عادت را ایجاد کنید. به عنوان مثال برای کاهش استفاده از موبایل، خودتان را عادت دهید که بعد از شام تنها 10 دقیقه از موبایل استفاده کنید. خوشبختانه کتابهای مختلفی به بازار عرضه شده که راه و رسم ایجاد عادتهای خوب را به ما یاد میدهد. یکی از این کتابها کتاب عادت های اتمی اثر جیمز کلیر است.
3. جماعت را هدایت کنید
یکی دیگر از روشهای ایجاد مسیر، همراه شدن با سایر افراد است. تصور کنید که فردی میخواهد سیگار را ترک کند. این فرد میتواند با اشخاص دیگری که تلاش میکنند سیگار را ترک کنند همراه شود. این تیمها معمولاً به کوهنوردی میروند، مطالعه گروهی دارند، با یکدیگر صحبت میکنند و سعی میکنند که روی کارهای خوب وقت بگذارند.
بهترین ترجمه کتاب کلید را بزن
کتاب کلید را بزن (Switch) با ترجمه خانم میترا معتضد واقعاً خواندنی و دلنشین است. این ترجمه را انتشارات البرز به بازار عرضه کرده و تاکنون فروش خوبی داشته است. در صورتی که تمایل دارید این کتاب را به صورت اینترنتی خریداری کنید، کافی است به وبسایت انتشارات البرز مراجعه کنید.
کتاب کلید را بزن؛ مسیرنمای ایجاد تغییرات مورد نظر
همه انسانها به خوبی میدانند که ایجاد تغییر و تحول در زندگی بسیار دشوار و طاقتفرسا است. بسیاری از افراد در زندگی خود تلاش میکنند که عادتهای منفی خود را کنار بگذارند و عادتهای مثبت را برای خودشان ایجاد کنند. یکی از روشهای عالی برای ایجاد تغییرات در زندگی این است که با مفهوم تغییر آشنا شوید و راه و رسم آن را یاد بگیرید. کتاب کلید را بزن یکی از ارزندهترین کتابهایی است که روش تغییر در زندگی را به خوبی به مخاطب آموزش میدهد.
در صورتی که این مقاله برای شما مفید و آموزنده بود، پیشنهاد میشود مقاله خلاصه کتاب اثر مرکب نوشته دارن هاردی را مطالعه کنید. در این کتاب با یک روش نوین برای رسیدن به نتایج بزرگ و ارزشمند آشنا خواهید شد. آیا تاکنون برای تغییر زندگی خود تلاش کردهاید؟ آیا روشی کارآمد و موثر برای تغییر عادتها سراغ دارید؟ بهترین کتابی که در زمینه تغییر در زندگی مطالعه کردهاید، چه کتابی بوده است؟ لطفاً نظرها و پیشنهادهای خود را با ما و همراهان همیار آکادمی در زیر همین پست به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
-
کتاب کلید را بزن، راه و رسم تغییر را به بهترین شکل ممکن به مخاطب خود میآموزد. در این کتاب گفته میشود که برای تغییر دادن عادتها تنها نباید منطق خود را به کار بگیریم، بلکه باید احساسمان را هم راضی کنیم که با ما در مسیر تغییر همراه شود.
-
سه عنصر اصلی شامل: عنصر نیمه منطقی مغز، نیمه احساسی مغز و مسیر است. این را بدانید که برای موفقیت در تغییر، باید بخش منطقی و احساسی مغز روی مسیر تغییر به توافق برسند وگرنه بخش احساسی مغز اجازه نمیدهد که تغییر اتفاق بیفتد.
اشتراک گذاری
آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است. آدم به عشق آدم زنده است. من عاشق نوشتن و خواندنم؛ نوشتن و خواندنی که سایر انسانها را داناتر و تواناتر کند!